صنعت نفت و گاز ایران در صد سال گذشته دستخوش تحولات زیادی بوده و تقریبا همه نوع قرارداد نفتی در ایران تجربه شده است. در نیم قرن اول صنعت نفت در ایران، تولید نفت بر مبنای قرارداد امتیازی انجام میگرفت. در سال 1950 نفت ایران ملی اعلام شد ولی به علل مختلف شرکت ملی نفت ایران که همان زمان شکل گرفت، نتوانست صادرات نفت را انجام دهد و بالاخره پس از تحولات سیاسی در کشور در سال 1954 قرارداد کنسرسیوم با مجموعهای از شرکتهای آمریکایی، اروپایی و شرکت انگلیسی سابق که نامش به بریتیش پترولیوم تغییر یافته بود، منعقد شد و نفت ایران بهتدریج به بازارهای جهانی راه یافت. در دهه 60 و70 میلادی قراردادهای مختلفی خارج از حوزه کنسرسیوم با شرکتهای مختلف به امضا رسید. قراردادها مبتنی بر مشارکت در تولید و خدمات همراه با ریسک بود که به تدریج سهم کشور را به ازای هر بشکه نفت صادراتی افزایش میداد. پس از انقلاب اسلامی با تصمیم دولت به کاهش تولید نفت، ملی شدن سهام شرکتهای خارجی در میادین نفتی و بهویژه جنگ تحمیلی برای بیش از یک دهه شرکتهای بینالمللی حضوری در صنعت نفت ایران نداشتند. در دهه 70 قراردادهای بیع متقابل در ایران ارائه شد و چند حوزه نفت و گاز با این مدل قراردادهای خدماتی به بهره برداری رسیدند. اما در بیشتر این قراردادها طرفهای خارجی ادعا میکردند که علاوه بر مشکلات عملیاتی در این قراردادها که انعطافپذیری نداشتند، متضرر شدهاند. عدم جذابیت این قرارداد و تشدید تحریمهای ظالمانه سبب شد دوباره برای مدتی نزدیک به یک دهه شرکتهای مهم انرژی در ایران فعالیت نداشته باسند.
در چند دهه گذشته حوزههای نفتی و گازی زیادی در جهان توسعه یافته است. دریای شمال، دریای خزر، استرالیا، آمریکا، کانادا و آفریقا تولید نفت و گاز از این حوزهها عمدتا توسط همان شرکتهایی انجام گرفته است که نسبت به سرمایهگذاری در ایران علاقه نشان نمیدهند در حالی که حوزههای نفتی و گازی ایران به مراتب دارای ذخایر بالاتر و هزینه تولید پایینتر هستند. دلیل این امر تحریمهای ظالمانه و همچنین جذاب نبودن قراردادهای ایران بود. ایران هم تا آنجا که ممکن بوده توسعه میادین نفت و گاز خود را با کمک شرکتهای داخلی جلو برده است. ولی با وجود این کوشش که شرکتهای ایران تجربیات ذی قیمتی به دست آوردند، تولید نفت و گاز کشور نسبت به ذخایر و پتانسیل موجود و ضریب برداشت از حوزههای نفتی و سایر معیارهای مطرح چشمگیر نبوده است. در حوزههای مشترک نفت و گاز این همسایگان ایران بودند که بیشترین برداشت را نسبت به ذخایر مشترک داشتهاند. مثلا در لایه نفتی پارس جنوبی در ایران و گنبد شمالی در قطر این کشور حدود نیم میلیون بشکه در روز برداشت دارد در حالی که ما هنوز نتوانستهایم یک بشکه نفت از این میدان برداشت کنیم. از سوی دیگر در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و منطقه نیز وزن استراتژیک ایران به علت کاهش تولید و صادرات نفت با کاهش روبهرو بوده بهطوری که کشورهایی که نسبت به جغرافیا و جمعیت نیروی کار متخصص بسیار کوچکتر از ایران هستند نقشی همانند ایران پیدا کردهاند. تولید نفت ایران که زمانی حدود 6 میلیون بشکه در روز بود و با عربستان سعودی رقابت میکرد به تدریج کاهش پیدا کرد و رقیب عراق با تولید حدود 4 میلیون بشکه در روز شد. این روند نه تنها از نظر درآمد، بلکه از دید امنیت ملی برای کشور و رسیدن به اهداف سند چشمانداز باید تغییر کند. درآمد سرانه بالای کشورهای همسایه در مقایسه با ایران میتواند به تدریج به یک تهدید برای ایران تبدیل شود، به ویژه در شرایطی که کشور برای رسیدن به اهداف چشمانداز اشتغال و توسعه پایدار باید جذب تکنولوژی و سرمایه را بهطور جدی در دستور کار خود قرار دهد.
مهم آن نیست که قراردادی را ارائه دهیم که بیشترین ارزش را در تولید هر بشکه نفت برای ایران داشته باشد، مهم آن است که کشور به اولویتهای کلی خود در قالب سند چشمانداز و تفوق استراتژیک در منطقه دست یابد. نیاز به تغییر الگوی قراردادها، تعامل با جهان و جذب سرمایه و تکنولوژی برای رسیدن به اولویتهای اصلی جمهوری اسلامی ایران مهمتر از چند میلیون دلار افزایش در درآمد نفتی است، آن هم در صورتی که شرکتی حاضر باشد با الگوهای پیشنهادی کار کند. باید بهخاطر داشت که شرکتهای بینالمللی نفت دیگر آن شرکتهای دهههای گذشته نیستند که اوپک بهخاطر بیعدالتیهای آنها شکل گرفت. شرکتهای نفتی بزرگ که به هفت خواهران معروف بودند با حمایت کشورهای انگلستان، آمریکا و فرانسه کنترل صنعت نفت جهان را از تولید تا پالایش و بازارها در اختیار داشتند. این شرایط در دنیای امروزی به کلی عوض شده است. شرکتهای بینالمللی انرژی امروزه شرکتهایی هستند که بهدنبال منافع سهامداران خود که عمدتا در بر گیرنده موسسات مالی و اشخاص عادی هستند، میباشند و الگوی چند دهه گذشته دیگر وجود ندارد؛ مگر در ذهن بعضی اشخاص غیرمطلع. بازار نفت در حال حاضر بسیار حساس است. حدود 1000 میلیارد دلار از طرحهای انرژی آتی و در دست اقدام در جهان یا متوقف شده یا به تعویق افتاده است. در چنین شرایطی ایران سعی میکند جذب سرمایهگذاران و تکنولوژی روز را برای حوزههای نفت و گاز خود که سالها به علل مختلف از جمله تحریمهای ظالمانه انجام نگرفته بود، عملی سازد. تجدید نظر در قراردادهای نفتی از آن جهت صورت گرفت که بیشتر کارشناسان بر آن بودند که الگوی قبلی قراردادها در ایران جذابیت لازم را برای جذب سرمایه و تکنولوژی ندارد.
کشورهای مختلف از طریق مشارکت با شرکتهای نفتی و عمدتا با قراردادهای امتیازی که در کشور ما منع شده و بهعنوان قراردادهای استعماری معروفند، توانستهاند حوزههای نفت و گاز خود را توسعه دهند. بزرگترین انقلاب هیدروکربوری در آمریکا در قالب این قراردادها شکل گرفته و تولید آمریکا را بیش از 4 میلیون بشکه در روز افزایش داده است. کشورهای نروژ، کانادا، انگلستان، آمریکا، روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر هنوز با قراردادهای امتیازی کار میکنند و بسیار هم موفق بودهاند. پس مساله نوع قرارداد نیست، بلکه محتوای آن است. اگر دولتی قدرتمند است و میتواند در شرایط مختلف از منافع خود از طرق مختلف از جمله اخذ مالیات دفاع کند، ترسی از شرکتهای چندملیتی نخواهد داشت. در چنین شرایطی و با درنظر گرفتن کلیه قوانین کشور تجدید نظر در قراردادهای نفتی انجام گرفت. برآیند هم فکریها، مشاورهها، بررسی قراردادهای معتبر نفتی در دیگر کشورهای جهان و در نظر گرفتن قوانین و فضای کسب و کار ایران منجر به پیشنهاد الگوی جدید قراردادهای نفت و گاز در ایران شده است. این قرارداد بدون شک به مراتب جذابتر از قراردادهای بیع متقابل گذشته است که نتوانست نقش واقعی ایران را متناسب با ذخایر، جغرافیا و نیروی انسانی کارآمد حفظ و تثبیت کند. بنابراین کسانی که معتقدند این الگوی قرارداد امتیاز به خارجیها داده است، باید بررسی کنند که در راستای اهدافی که مشخص کردهایم چه راهکار بهتری وجود دارد. به اعتقاد من برای دستیابی به اهداف اصلی چشمانداز حتی اگر آگاهانه امتیازی هم بدهیم، مشکلی وجود ندارد. البته اگر منتقدان راهکاری دارند که با آن روش بتوان بهتر به جذب سرمایههای داخلی و خارجی و تکنولوژی روز در صنعت نفت وگاز و رسیدن به اهداف سند چشمانداز دست یافت باید به آن توجه کرد. انتقادهای غیرعلمی و عملی برای کند کردن روند توسعه صنعت نفت و گاز عاقلانه نیست. کشورهایی در این راستا موفق بودهاند که از فرصتها استفاده و به موقع عمل کردهاند.