با توجه به تغییرات گسترده در شاخصهای اقتصادی در کشور و نیز با عنایت به مبانی درونزای آن یعنی سرمایه اجتماعی باید گفت که در سالهای اخیر با گسترش مدلهای رشد درونزا، سرمایه انسانی بهعنوان عامل اصلی رشد اقتصادی موردتوجه قرارگرفته و پسازآن در کنار سرمایه انسانی نقش قابلیتهای اجتماعی نیز موردتوجه جدی قرارگرفته است. در این راستا، سرمایه اجتماعی که مؤلفه اصلی آن اعتماد است جایگاه خاصی در مطالعات مربوط به رشد را میتوان یافت. در این مبحث رابطه بین رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی با توجه به مبانی نظری و سپس عملی مدلهای رشد میتواند عامل مهمی در بسط و گسترش وضعیت اقتصادی بوده و باید اذعان داشت که نتایج بهدستآمده نشان میدهد که سرمایه اجتماعی در کنار سایر عوامل تولید تأثیر معناداری بر رشد اقتصاد داشته که میتواند باوجوداین عوامل اقتصادی، نقش مهمی در بهبود و نزول سرمایه اجتماعی داشته باشد. در این رابطه ضرورت دارد پارامترهای تاثیرگذار در بهبود و یا رشد وضعیت اقتصادی را مورد مداقه قرار داده و در شرایطی که سال جدید را با امید برای آیندهای بهتر برای وضعیت کشور و نیز رفاه بیشتر مردم آغاز کردهایم میباید گام نهادن در مراحل اجرایی و عملیاتی رشد و توسعه را با امید به چشمبهراه موفقیتهای اقتصادی و اجتماعی حاصل از تلاش بیشتر دولت و مردم بهعنوان بزرگترین سرمایه اجتماعی در کنار یکدیگر ببینیم. در این راستا توجه به سرمایههای اجتماعی به همان اندازه مهم است که تمرکز بر بهبود وضعیت اقتصادی و حصول اطمینان از داشتن شرایط لازم برای رسیدن به اهداف رفاهی کشور دارای اهمیت ویژهای است. درواقع توجه به بهبود وضعیت اقتصادی کشور مستلزم تمرکز بر کیفیت سرمایه اجتماعی است، زیرا وجود سرمایههای اجتماعی بستر بهرهوری از سرمایههای اقتصادی نیز است.
براساس گزارش معاونت امور اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی از پایش شاخصهای ملی محیط کسبوکار در راستای سنجش و ارتقای بهرهوری و تحلیل شاخص سرمایه اجتماعی در سال گذشته، یکی از عوامل مؤثر ذکرشده در بهبود وضعیت اقتصادی، سرمایههای اجتماعـــی است که مجموعهای از پیوندها، همکاری، اعتماد متقابل و ارتباطات میان اعضای جامعه را شامـــل میشود. به باور بانک جهانی توجه به سرمایه انسانی که در حقیقت همان استعداد و خلاقیت ذاتی افراد جامعه است و بیشتر از طریق نهادهای مردم محور و سمنها بروز میکند، مهمترین و موثرترین سرمایهگذاری درازمدت و سبب ایجاد رفاه و ارتقای کیفیت زندگی در هر کشور است. دولتها در این میان نقش ظریفی دارند زیرا از یکسو باید شرایط استفاده بهینه از سرمایههای اجتماعی را فراهم کنند ولی نباید از سویی دیگر با مداخلهگری، مانع بروز خلاقیتها شوند. لازم به توضیح است که این مهم با تمرکز بر نقش جوانان بهعنوان سرمایههای انسانی و سازنده آینده کشور، حاکی از اهمیت این عامل در اهداف اصلی و کلی حاکمیت است. در این راستا، موضوع جوانگرایی نباید تنها در انتصاب مدیران و مسئولانی که ازلحاظ سنی جواناند خلاصه شود و در مقابل باید افکار و مطالبات نسل جوان که سرمایه اصلی اجتماعی کشور هستند نیز مدنظر قرار گیرد.
ناگفته نماند که علیرغم مشارکت مؤثر مردم و نهادهای مردمی در وقایع سیل اخیر و گسترده کشور، متأسفانه بر اساس گزارش اخیر وزارت امور اقتصادی و دارایی از تحلیل شاخصهای سرمایه اجتماعی در مقایسه با سالهای گذشته نمایان گر تنزل کیفیت رفتار مردم در زمینههایی مانند کمک به دیگران و شرکت در سازمانهای خیریه و مردمنهاد است و متأسفانه، رفتارهای پرخاشگرانه و سرقت و موارد مشابه آن روندی صعودی داشته است. وضعیت نامناسب اقتصادی کنونی و ناامیدی نسبت به وضعیتهای پیش رو، از دلایل اصلی روندهای نزولی و صعودی فوق است. متأسفانه سایه نومیدی بر نسل جوان جامعه به دلیل بیکاری و نبود درآمد مکفی برای گذران زندگی روزمره، نبود انگیزه برای پیشرفتهای آینده و بینشاطی، نهایتاً" به فرار مغزها و از دست رفتن سرمایههای انسانی که در طی سالها شاهد آن بودهایم و بهتبع آن، منجر به پس رفت اقتصادی میشود. متغیر دیگری در این شاخص نمایان گر وضعیت نامطلوب درک و شناخت متقابل مردم و مسئولان اجرایی و عملیاتی در نظام اجرایی حاکم بر جامعه است. نگرانی خانوادهها نسبت به آینده فرزندان نیز پارامتر مؤثر دیگری است که خود نشانی از عدم اطمینان به کیفیت مسئولیتها و نگاه جامعه به فرد است.
شکی نیست که توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بدون سرمایه اجتماعی امکانپذیر نیست و انسجام جامعه تنها با اعتماد افراد به یکدیگر و احترام متقابل صورت میگیرد. در این رابطه هر چه سطح این اعتماد پائین تر باشد میزان رشد اقتصادی نیز پائین تر خواهد بود. بهطور مثال ما شاهد این اعتماد اجتماعی در سالهای جنگ بودیم. به گفته وزیر امور اقتصادی و دارایی بااینکه کشور متحمل هزینه هنگفتی در طول جنگ تحمیلی شد، اما سرمایه اجتماعی و تعلقخاطر مردم به کشور و نظام باعث حفظ آبوخاک کشور گردید. این اعتماد اجتماعی سرمایهای است که متأسفانه کمتر و کمتر میشود. اما باید بپذیریم که جوانان بهعنوان بزرگترین و مهمترین سرمایه اجتماعی باید در تمام عرصهها شانههای خود را زیر بار مسئولیت بدهند و در مسیر هدایتهای علمی / تجربی گام بردارند. اما فزون بر این توانمندیها، استفاده از همه نیروهای انسانی جامعه ازجمله بانوان و اقلیتها و آنهایی که همیشه در پس پرده فعالیتهای اقتصادی و فرهنگی ساکن و ساکت ماندهاند نیز باید در دستور کار و پیشانی جامعه قرار بگیرند. لذا در این زمان که مشکلات سرمایه اجتماعی را تضعیف کرده باید همه برای انسجام بهتر و بازگشت سرمایههای اجتماعی تلاش کنند. شاید بهتر است بگوییم این تلاش نباید تنها به این زمان محدود شود و همگرایی و مشارکت حداکثری باید یک فرهنگ جاافتاده در گفتمان سیاسی و اقتصادی کشورمان باشد.