رادیو مجازی اتاق ایران - 12 آبان 1403

یادداشت استاد جغرافیای دانشگاه تهران برای پایگاه خبری اتاق ایران

سرمایه‌های روستایی و چالش‌ کسب‌وکار در روستا

محمدامین خراسانی، استاد جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی دانشگاه تهران معتقد است: توجه هم‌زمان و هم‌وزن به سرمایه‌های روستایی، موجب پایداری منابع و سرمایه‌های روستایی می‌شود. همچنین این توجه نیرو و توان افزون‌تری را برای بنگاه‌های اقتصادی برای غلبه بر مشکلات پیش روی کسب‌وکارهای روستایی قرار می‌دهد.

محمدامین خراسانی

استاد جغرافیا و برنامه‌ریزی روستایی دانشگاه تهران
12 مرداد 1398
کد خبر : 29748
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

درک ویژگی‌های کسب‌وکارهای روستایی به‌طور روزافزونی اهمیت پیدا می‌کند، که دلیل آن تنوع رو به رشد فعالیت‌های اقتصادی در نواحی روستایی است. ترکیب نیروی مصرف‌گرایی، توسعه سریع تکنولوژی ارتباطات و کاهش نسبی اهمیت اقتصادی بخش کشاورزی در نواحی روستایی، باعث شده تا نیاز به درک بهتر از فعالیت‌هایی که می‌توانند در شبکه‌های روستایی شکل‌گرفته و از مشاغل روستایی پشتیبانی نموده و در این نواحی به ارائه خدمات بپردازند، مورد تاکید بیشتری قرار گیرد. مباحثات آکادمیک نیز به سمت پذیرش این نکته که یک بنگاه اقتصادی روستایی صرفاً فعالیت اقتصادی در یک مکان روستایی نیست حرکت کردند، به‌ویژه با توجه به تعاملات و وابستگی‌های متقابل روزافزون اقتصاد روستایی و شهری.  به‌عنوان‌مثال برخی از فعالیت‌های اقتصادی واقع در نواحی شهری دارای نقش اساسی در زنجیره تأمین فعالیت‌های روستایی هستند. درحالی‌که برخی فعالیت‌های واقع در نواحی روستایی به‌واقع در شبکه فعالیت‌های شهری قرار گرفته و تأثیر اقتصادی اندکی بر نواحی روستایی دارند.

حمایت از کسب‌وکارهای روستایی یکی از عوامل کلیدی توسعه اقتصادی و سیاست‌های رشد در بسیاری از کشورهای دنیا است. در این زمینه یکی از موضوعاتی که همواره موردتوجه قرار داشته نحوه حمایت از این بنگاه‌ها است که با تغییر شرایط فضایی و مکانی تغییراتی را نشان می‌دهد، که خود نشان‌دهنده تغییرات در ویژگی‌های خود بنگاه‌های اقتصادی یا مالکان آن‌ها، بازارهای مواد اولیه و کالاها و همچنین تاثیرات مکانی است. 

به‌هرحال بنگاه‌های اقتصادی روستایی به‌عنوان نقطه کوری در نظر گرفته می‌شوند که توجه محدود به آن‌ها از نظر نوآوری، الگوهای صادرات، قابلیت آن‌ها برای دریافت حمایت‌های اعتباری مطمئن و شیوه‌های مدیریت، از طرف سیاست‌گذاران و محققان صورت می‌پذیرد. بااین‌حال گرایش روزافزونی به بهره‌گیری از مزیت‌های واقع در نواحی روستایی در حال شکل‌گیری است و رویکرد دولت نیز موید و مقوم شرایط فوق‌الذکر است. لذا در ابتدا نگاهی به اهم چالش‌های کسب‌وکار روستایی در ایران داشته و سپس سرمایه‌های موجود در روستاها به‌عنوان مزیت جاذب کار و فعالی را مورد بررسی قرار می‌دهیم. بسیاری از موانع و چالش‌هایی که  بنگاه‌های اقتصادی در روستاها با آن‌ها مواجه هستند  مشابه با همتایان شهری‌شان است. اما بخشی که تفاوت‌های مهمی را نشان می‌دهد را می‌توان چنین بیان نمود:

-درک و حمایت از اقتصاد روستایی  و رشد پایدار آن،  از دو سوگیری نهادی فراگیر رنج می‌برد. از یک‌سو فعالیت‌های اقتصادی در روستاها غالباً مشکل تمرکز بر زیرساخت‌های بخش کشاورزی، جنگلداری و گردشگری را دارند که به‌معنای به رسمیت نشناختن گوناگونی و حتی تضاد در اقتصاد روستاهای مختلف است. سوگیری دیگر، عدم توجه به پویایی‌های اقتصاد روستایی و وابستگی متقابل بین مکان‌های شهری و روستایی و تصور سنتی از مناسبات اقتصادی شهر و روستا است.

-تراکم پایین‌تر جمعیت در نواحی روستایی نسبت به شهرها، باعث می‌شود تا مشتریان بالقوه کمتری وجود داشته باشند. بنابراین انتظار می‌رود که این بنگاه‌های اقتصادی از گردش مالی کمتری برخوردار باشند. به همین خاطر مواجه‌شدن با قوانین و محاسبات مالیاتی چالش‌های بیشتری برای بنگاه‌های اقتصادی در روستاها ایجاد می‌کند. موید این ادعا، بررسی‌هایی است که نشان می‌دهد در کشورهای توسعه‌یافته‌ای مانند ایالات‌متحده آمریکا، انگلستان و آلمان، متوسط اندازه بنگاه‌های اقتصادی روستایی نسبت به همتایان ایشان در همان زمینه‌های اقتصادی و در شهرها کوچک‌تر است.

-تفاوت در تراکم جمعیت همچنین تفاوت‌هایی را در ماهیت بازار نیروی کار روستایی ایجاد می‌نماید. بنگاه‌های اقتصادی در نواحی روستایی به‌طور میانگین دسترسی کمتری به نیروی کار بالقوه در محدوده جغرافیایی مشابه با شهرها دارند که هم در مورد نیروی کار ماهر و هم در مورد نیروی کار کم مهارت صدق می‌نماید. 

-بازارهای روستایی نیز جاذبه اندکی برای تازه وارد‌ها دارند. به‌عنوان‌مثال، حجم کوچک بازارهای روستایی برای شرکت‌های بزرگ در سطح ملی که می‌توانند فرصت‌هایی را برای رقابت و رشد شرکت‌ها و کسب‌وکارهای کوچک روستایی فراهم نمایند،  جاذبه ایجاد نمی‌کند و در نتیجه کسب‌وکارهای روستایی به سطوح پایین‌تر رشد و سود رضایت می‌دهند. 

-همچنین مهاجرت نیروی کار جوان به نواحی شهری در جستجوی فرصت‌های مناسبت‌تر،  موضوعی است که همواره بنگاه‌های اقتصادی در نواحی روستایی با آن مواجه بوده و جذب و حفظ نیروی کار جوان و پرانرژی را با چالش مواجه می‌کند.

مجموعه این شرایط باعث شده است تا تمام تمرکز برنامه‌ریزان بر فعالیت‌هایی باشد که در نواحی روستایی استقرار یافته و می‌کوشند تا با استفاده از منابع محدود و پراکنده روستاها، کسب‌وکاری را ایجاد کرده و انتظار این است که نه از بهره‌وری بالایی برخوردار باشند و نه از منظر نوآوری وضعیت مطلوبی داشته باشند. درحالی‌که با شناخت دقیق‌تر می‌توان زوایای دیگری از کارکردهای اقتصادی فضاهای روستایی را واکاوی و تحلیل نمود. با این تفاصیل، نیاز است تا تعریف دقیق‌تری از فعالیت‌های اقتصادی در نواحی روستایی ارائه شود و به عبارتی کارآفرینی روستایی از کارآفرینی در نواحی روستایی تفکیک شود. زیرا از این طریق می‌توان با دقت بیشتری به فعالیت‌های مؤثر بر اقتصاد روستاها و تحلیل ورودی و خروجی آن‌ها در نسبت با جامعه محلی (روستایی) اقدام نمود. بر این اساس کسب‌وکارهای روستایی به سه گروه تقسیم می‌شوند:

  1. کسب‌وکارهایی که در روستا واقع‌شده و خدماتی را به مردم روستایی می‌فروشند.
  2. کسب‌وکارهایی که در روستا واقع‌شده و محصول تولیدشده در روستا را به سایر روستاها می‌فروشند.
  3. کسب‌وکارهایی که در نواحی روستایی واقع‌شده‌اند، اما محصول را برای بازارهای شهری تولید می‌کنند.

همه این کسب‌وکارها به‌صورت مستقیم در ارتباط با روستاها قرار دارند. این در حالی است که به‌طور هم‌زمان، کسب‌وکارهای روستایی به مجموعه‌ای از سرمایه‌ها دسترسی دارند که به‌اختصار عبارت هستند از:

  • سرمایه فیزیکی به معنای: زیرساخت‌ها
  • سرمایه طبیعی به معنای: محیط‌زیست و چشم‌انداز
  • سرمایه مالی به معنای: اندازه بازار، درآمد، سرمایه‌گذاری
  • سرمایه انسانی به معنای: مردم و مهارت‌ها و قابلیت‌های کارآفرینی ایشان
  • سرمایه اجتماعی به معنای: شبکه‌ها، اعتماد متقابل
  • سرمایه سازمانی به معنای: حکومت، قدرت و نمایندگی
  • سرمایه فرهنگی به معنای: میراث، آئین‌ها، وقایع، داستان‌ها و سنت‌ها
  • سرمایه نمادین به معنای: هویت روستایی

این کسب‌وکارها از منظر به‌کارگیری این سرمایه‌ها در جهت ارتقای عملکرد و نیز رفع موانع و مسائل، با یکدیگر تفاوت‌هایی را نشان می‌دهند.

گروه اول از کسب‌وکارها، فعالیت‌های بخش خدمات هستند که نیازهای روزمره مردم روستاها را تامی می‌نمایند. عمدتاً بر سرمایه مالی، انسانی و اجتماعی خود متکی بوده و از رشد کمی و کیفی محدودی برخوردار هستند. غالباً ریشه در روستاها دارند و توسط کارآفرینان روستایی ایجاد می‌شوند.

گروه دوم از کسب‌وکارها، تولیدکننده کالاها و خدماتی هستند که به‌صورت مستقیم در فعالیت‌های روستایی با تاکید بر بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می‌گیرند. تولید انواع نهاده‌های تولید در بخش کشاورزی، نمونه‌ای از این گروه از فعالیت‌ها است. اتکای این فعالیت‌ها بر بهره‌گیری از سرمایه مالی موجود در روستاها است. منشأ ایجاد آن‌ها کارآفرینان روستایی یا شهری می‌تواند باشد و عمده‌ترین کسب‌وکارهای جدیدی هستند که در روستاها ایجاد می‌شوند.

گروم سوم از کسب‌وکارهای روستایی واقع در این نواحی اما در خدمت فعالیت‌های شهری هستند. عمده فعالیت‌های مستقر در روستاها که درزمینهٔ صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی همچنین خریدوفروش املاک روستایی فعالیت می‌کنند، درواقع بخشی از چرخه اقتصادی شهر را حمایت و تکمیل کرده و منابع روستا را به‌عنوان کالایی قابل خریدوفروش وارد بازار عرضه و تقاضای شهری می‌کنند. همانند گروه دوم، این گروه از کسب‌وکارها هم بر سرمایه طبیعی و فیزیکی روستاها متکی بوده و حتی تاکید چندانی به بهره بردن از سرمایه انسانی روستاها ندارند. مانند کسب‌وکارهای گروم دوم، این کسب‌وکارها هم می‌توانند دارای منشأ روستایی یا شهری باشند.

در تحلیل این شرایط می‌توان به 2 نکته مهم اشاره نمود:

1-زمانی که اشتغال و سرمایه‌گذاری روستایی به‌طور خاص موردتوجه است، بیشترین تأکید بر شرکت‌ها و فعالیت‌هایی که محصولات روستایی تولید می‌کنند – گروه دوم کسب‌وکارهای روستایی- خواهد بود. ازاین‌رو مداخلات و پشتیبانی به نفع یا حتی محدود به بخش‌ها و بنگاه‌هایی خواهد بود که در این زمینه‌ها فعال هستند. این‌ها معمولاً به‌عنوان صنایع وابسته به زمین تلقی می‌شوند (کشاورزی، جنگلداری، ماهیگیری)، صنعت غذا و نوشیدنی، گردشگری روستایی و برخی از اشکال انرژی تجدیدپذیر. در این برنامه‌ها، حتی مشاغل ارائه‌دهنده خدمات به این صنایع روستایی، مانند برق، ساخت‌وساز، فروش و نگهداری ماشین‌آلات، ممکن است حمایت کمتری دریافت نمایند. این در حالی است که سیاست‌های کسب‌وکار روستایی می‌تواند به دو حوزه متمایز هدایت شود:

-جمعیت روستایی و ارائه کالا و خدمات به آن‌ها

-استفاده کارآمد از منابع و سرمایه‌های روستایی

2-باید چگونگی بهره‌برداری از اشکال متنوع سرمایه‌های روستایی برای تقویت تجارت توسط سیاست‌گذاران و کارآفرینان به‌عنوان مهم‌ترین اصل در نظر گرفته شود. چنین رویکردی می‌تواند رشدی را هدایت کند که منشأ و ریشه روستایی بودن فرایند فعالیت اقتصادی را بشناسد، اما فرصت‌های ملی و بین‌المللی را نیز در برگیرد و لحاظ نماید. از طرف دیگر، برای کسب‌وکارهای در حال حرکت به نواحی روستایی و کسانی که از چنین سرمایه‌گذاری‌های داخلی پشتیبانی می‌کنند، می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا اشکال متمایز از سرمایه موجود در نواحی روستایی را به رسمیت بشناسند تا بتوانند استقرار مناسبی در مکان جدید (شامل محیط طبیعی و انسانی) داشته باشند. عدم توجه کافی به سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی، نمادین و سازمانی موجود در روستاها می‌تواند برای کسب‌وکارهای روستایی که دارای منشأ شهری هستند – و عمدتاً در گروه سوم کسب‌وکارها قرار دارند- موجب عدم برقراری ارتباط مناسب با جامعه محلی و بی‌ثباتی کسب‌وکارها می‌گردد.

توسعه اقتصادی و رونق کسب‌وکار در نواحی روستایی مستلزم حضور و تداوم فعالیت هر سه گروه فعالیت‌ها در نواحی روستایی است. اشتغال پایدار روستایی الزاماً به معنای ایجاد اشتغال در بخش دوم از کسب‌وکارها نیست، بلکه شناخت زمینه‌های مؤثر بر ایجاد خدمات الزامی برای سکونت و فعالیت در روستاها و نیز فعالیت‌هایی که نیازمند بهره‌مندی از فضاهای روستایی برای تأمین نیازهای شهری هستند، انواع دیگری از مشاغل را – هم‌جهت ارائه خدمات مطلوب به روستاها و هم بهره‌برداری بهینه از سرمایه‌های روستایی- فراهم نماید.

توجه هم‌زمان و هم‌وزن به سرمایه‌های روستایی، هم موجب پایداری منابع و سرمایه‌های روستایی را فراهم می‌کند و هم نیرو و توان افزون‌تری را برای بنگاه‌های اقتصادی برای غلبه بر مشکلات و مسائل ذکرشده در ابتدای مقاله که پیش روی کسب‌وکارهای روستایی قرار دارند را فراهم می‌کند.

در همین رابطه