آیا فکر میکنید اگر تورم به این شدت تقلیل نیافته بود، دملهای سیستم بانکی اینگونه آشکار میشد؟ سیستم بانکی ما برای سالهای متوالی همین گونه عمل کرده بود و هر چند مشکلات روی هم تلنبار شده بود، اما اگر نبود افت تورمی که عملا جلوی درآمدهای غیربهرهای بانکها و بازی در بازارهای دارایی و بهخصوص مستغلات را از آنان سلب کرد، هیچگاه وضعیت اینگونه آشکار نمیشد که دولت به این شکل به فکر اصلاح نظام بانکی افتد. داراییهای غیروامی بانکها در زمان تورم افسار گسیخته به قدر کافی نقدشونده بود که سیاستگذار اهمیت نمیداد سیستم بانکی تورش بسیار با معیارهای بانکداری تجاری دارد؛ اما افت تورم، پرده را برانداخت.
تورم تکرقمی نه تنها مشکلات سیستم بانکی را عیان کرد و راه را برای اصلاح باز کرد، بلکه سیاستگذار را قادر ساخت تا اصلاحات قیمتی در بسیاری از کالاها و به خصوص حاملهای انرژی را به انجام رساند. یکی از موانع این اصلاحات بیم از تورم است و با تورم تکرقمی این مانع برطرف میشود. در شرایط باثبات، فضا آماده اصلاحات اقتصادی است و این نیز نعمت دیگری است که در موردش کمتر صحبت میشود.
رسانهها و سایتهایی که امروز به این موضوع تشکیک میکنند که نباید اینگونه به سوی تورم تکرقمی میرفتیم، همانهایی هستند که در اوج تورمهای افسارگسیخته سال 1391، بخش انبوهی از مطالب خود را به بیثباتی ناشی از تورم، عدم آرامش روانی شهروندان، ایجاد شغلهای کاذب در بازارهای مختلف و بورس بازی در این بازارها و... اختصاص میدادند. آیا امروز این رسانهها به مطالب آن زمان خود نگاهی میاندازند؟ پس چرا اگر آن روز این مطالبه وجود داشت، صادقانه این موفقیت را نمیپذیریم؟ آیا این منتقدان به یاد دارند که در اوج تورم 30 درصدی، آرزوی بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان رسیدن به تورمی در سطوح جهانی بود – که البته ما هنوز با آن فاصله داریم- و اگر آن زمان میگفتید در عرض 3 سال میتوان تورم را تکرقمی کرد، شما را مجنون فرض میکردند؟ آیا این دستاورد کمی است؟ یا حال که به آن دست یافتیم میپنداریم ناچیز است؟
کارشناسان منصفی که گلایه از کاهش بیش از حد تورم دارند، باور دارند که اگر امروز به فرض تورم 14 درصد بود، نرخ بیکاری ما تغییر محسوسی نداشت. اگر قرار باشد تا به میزانی هدف تورمی قربانی شود، خون آن باید پای اشتغال بیشتر ریخته شود و چون این نیست و چون راه ایجاد اشتغال از اصلاحات نهادی و ساختاری عبور میکند؛ بنابراین گلایه از کاهش شدید تورم تنها بهانهای است برای انتقاد.
تورم تکرقمی پایدار افق دید سرمایهگذاری را توسعه میدهد. آنجا که میتوان وامهای بلندمدت را بدون دغدغه در مورد محاسبه نرخ بهره، تعیین کرد. آنجا که بیمهها راحت تر میتوانند بسیاری از بستههای پیشنهادی خود را از بیمه عمر تا بیمه پروژهها سامان دهند. آنجا که حتی تعریف پروژههای عمرانی بدون این دغدغه است که تورم به یکی از دو طرف معامله ضرر رساند و حل این زیان به چنان فرآیند هزینهبر و زمانبری تبدیل شود که انجام پروژه را ناممکن کند و چه بسیار پروژه که در سالهای گذشته به چنین معضلاتی خوردهاند. آیا واقعا به راحتی میتوان از کنار دستاورد تورم تکرقمی رد شد؟ حفظ آن ایبسا برای اقتصاد ایران از به اهمیت رسیدن به آن است و شاید برای دولت آقای روحانی با وجود انتخابات پراهمیتتر.