در پی ترور و به شهادت رسیدن سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، توسط نیروهای آمریکایی، تنش در منطقه به سطوح بیسابقهای رسیده و بسیاری از «سناریوهای حدی» که تا دیروز، هیچ وزنی در سبد ریسک فعالان بازار سرمایه نداشت؛ امروز بهعنوان سناریوهای محتمل روی میز قرار گرفتهاند. در این شرایط، عدهای فعالان بازار سرمایه، با استناد به آئیننامه شرایط اضطراری بورس، خواستار تعطیلی سهروزه این بازار شدهاند.
این موضوع را میتوان از دو جهت مورد بحث و بررسی قرار داد:
از منظر تنظیمگری بازار:
در شرایطی که عدم تقارن اطلاعات، بروز محدودیتهای ساختاری جدی در نظام اقتصادی و مختل شدن عملکرد زیرساختهای پرداخت و تسویه در بازار بورس و سایر ارکان نظام اقتصادی کشور منجر به بروز ریسک جدی «شکست بازار» شود؛ تنظیمگر میتواند برای بازگرداندن بازار به یک تعادل مولد و بهینه و با هدف جلوگیری از وقوع چرخههای غیرتعاملی خود تشدیدکننده و ویرانگر، موقتاً فعالیت بازار را به حالت تعلیق درآورد.
در شرایط حاضر قطعاً سطح عدم اطمینان در اقتصاد کشور افزایش یافته و ساختار ریسکهای کوتاهمدت و میانمدت اقتصاد کشور، بهویژه در بخش ریسکهای سیاسی، تغییر کرده است. اما مجموعه این شرایط به معنای بروز وضعیت شکست بازار در بورس یا حتی نزدیک شدن به چنین وضعیتی نیست زیر نه شکل جدید و مهمی از عدم تقارن اطلاعات در بازار به وجود آمده و نه زیرساختهای پرداخت و تسویه با مشکلی مواجه شدهاند.
احتمالاً الگوی رفتار بازار ارز دچار تغییراتی خواهد شد و متناسب با آن الگوی رفتارهای وابسته به پارامتر قیمت ارز نیز تغییر خواهد کرد. همچنین فعالان بازار ممکن است با تغییر ساختار ریسک، تصمیم به خروج از برخی بخشها، یا شرطبندی بر روی بعضی بخشها بگیرند.
مجموع این فعلوانفعالات گرچه داغ و پرتنش، اما بخشی طبیعی و گریزناپذیر از حیات بازار بورس است و در این شرایط تعطیلی بورس به معنای نادیده گرفتن حق سهامداران برای اصلاح سبد خود در برابر تغییر شرایط بازار و ساختار ریسک است.
از منظر سیاسی و اجتماعی:
مهمترین جبههای که دشمنان ایران، امروز در برابر مردم و کشور گشودهاند؛ جبهه جنگ روانی و ایجاد تنش و ناامیدی اجتماعی و سیاسی است. ماجراجوییهای نظامی، اقدامات تروریستی، تحریمهای اقتصادی، تغذیه رسانهها با خوراک مسموم و...همه و همه با این هدف انجام میشود که روحیه مردم و ثبات جامعه در هم شکسته شود.
در چنین شرایطی بستن بورس، آن هم بدون عذر موجه از منظر اقتصادی و تنظیمگری، تنها موجب ایجاد تنش و نگرانی بیشتر در میان مردم میشود. اگر معاملهگران احساس کنند مقرراتگذار نسبت به نقض حقوق اساسی آنها، در شرایط بحرانی و براساس مصلحت سنجیهای موردی و سلیقهای بیپرواست؛ این برداشت قطعاً اثر بسیار ویرانکنندهای بر آینده میانمدت بورس خواهد گذاشت.
همه بورسهای جهان روزهای سخت و پرالتهابی را به دلیل تحولات محیط اقتصاد کلان یا ناآرامیهای اجتماعی و عدم اطمینانهای سیاسی تجربه میکنند و در این شرایط بسیار محتمل است که شاهد ریزش و خیزشهای غیرمنطقی نیز در بازار باشیم.
راهحل مبارزه با این نوسانات ناخواسته، آموزش معاملهگران، خبررسانی شفاف، مستمر، صادقانه و مسئولانه و عمق بخشیدن به بازار از طریق توسعه ابزارهای مشتقه و تشویق فعالان اقتصادی به حضور گستردهتر در بازار سرمایه و بازارهای وابسته به آن است.