بیش از شش ماه از اجرایی شدن توافق هستهای میان ایران و گروه ١+٥ میگذرد و در این مدت، موافقان و مخالفان برجام در داخل و خارج از کشور، هر کدام به نوبه خود مواضع خویش را درباره دستاوردهای آن اعلام کردهاند. در این فضا، طبیعی است که برخی از موافقان برجام در خصوص دستاوردهای توافق هستهای اغراقهایی کرده باشند و درباره توانمندیهای آن مانورهایی را انجام داده و سخنانی را مطرح کرده باشند که موجب شده باشد قبل از اجرایی شدن برجام، توقعات مردم و گروههای اجتماعی نسبت به آثار و دستاوردهای آن بالا برود و به عبارتی، انتظارات از توافق هستهای غیرواقعی شود و مردم فکر کنند میتوانند در بازهای اندک میوه برجام را چیده و از آن استفاده کنند.
در برابر این گروه، مخالفان برجام نیز نهایت استفاده از زمان کوتاه اجرای توافق هستهای را بردهاند و سعی کردهاند با سیاسی کردن مساله، آن را به مسائل انتخاباتی پیوند بزنند و بگویند برجام نه تنها دستاوردی برای کشور نداشته بلکه موجب عقبگرد هم برای کشور شده است. این گروه هر چند میدانند مواضعشان در رابطه با توافق هستهای و دستاوردهای آن درست نیست اما میخواهند از فضای ابهامآلود موجود نهایت استفاده را کرده و به سخن دیگر، از آب گلآلود، ماهی صید کنند تا بتوانند رویکرد خود در انتخابات آتی ریاستجمهوری در سال ٩٦ را موجه جلوه داده و بر سبد آرای خود بیفزایند.
آنها در سخنان خود درباره برجام و دستاوردهای آن، غیرمنصفانه برخورد میکنند و سند و شاهدی برای تحلیل خود ارایه نمیدهند. در این میان، گروههای منصفی نیز هستند که نسبت به برجام، نه به شیفتگی تمام رفتار کرده و نه نسبت به آن برخورد سیاسی دارند بلکه سعی میکنند نسبت به آن رویکرد واقعبینانه داشته باشند و منصفانه با آن برخورد کنند. آنها میدانند برجام دستاوردهای مثبتی را برای کشور به همراه داشته است اما به این نکته هم اشاره میکنند که برجام هنوز آثار ملموس خود را در زندگی روزمره مردم آنچنان که انتظار میرفت، نشان نداده است.
البته این مساله به دلیل برجام و نقص در اجرای آن نیست بلکه به دلیل مشکلات و عوارض بسیار منفی باقی مانده از قبل است.
بیش از شش ماه از اجرایی شدن توافق هستهای میان ایران و گروه ١+٥ میگذرد و در این مدت، موافقان و مخالفان برجام در داخل و خارج از کشور، هر کدام به نوبه خود مواضع خویش را درباره دستاوردهای آن اعلام کردهاند. در این فضا، طبیعی است که برخی از موافقان برجام در خصوص دستاوردهای توافق هستهای اغراقهایی کرده باشند و درباره توانمندیهای آن مانورهایی را انجام داده و سخنانی را مطرح کرده باشند که موجب شده باشد قبل از اجرایی شدن برجام، توقعات مردم و گروههای اجتماعی نسبت به آثار و دستاوردهای آن بالا برود و به عبارتی، انتظارات از توافق هستهای غیرواقعی شود و مردم فکر کنند میتوانند در بازهای اندک میوه برجام را چیده و از آن استفاده کنند.
در برابر این گروه، مخالفان برجام نیز نهایت استفاده از زمان کوتاه اجرای توافق هستهای را بردهاند و سعی کردهاند با سیاسی کردن مساله، آن را به مسائل انتخاباتی پیوند بزنند و بگویند برجام نه تنها دستاوردی برای کشور نداشته بلکه موجب عقبگرد هم برای کشور شده است. این گروه هر چند میدانند مواضعشان در رابطه با توافق هستهای و دستاوردهای آن درست نیست اما میخواهند از فضای ابهامآلود موجود نهایت استفاده را کرده و به سخن دیگر، از آب گلآلود، ماهی صید کنند تا بتوانند رویکرد خود در انتخابات آتی ریاستجمهوری در سال ٩٦ را موجه جلوه داده و بر سبد آرای خود بیفزایند.
آنها در سخنان خود درباره برجام و دستاوردهای آن، غیرمنصفانه برخورد میکنند و سند و شاهدی برای تحلیل خود ارایه نمیدهند. در این میان، گروههای منصفی نیز هستند که نسبت به برجام، نه به شیفتگی تمام رفتار کرده و نه نسبت به آن برخورد سیاسی دارند بلکه سعی میکنند نسبت به آن رویکرد واقعبینانه داشته باشند و منصفانه با آن برخورد کنند. آنها میدانند برجام دستاوردهای مثبتی را برای کشور به همراه داشته است اما به این نکته هم اشاره میکنند که برجام هنوز آثار ملموس خود را در زندگی روزمره مردم آنچنان که انتظار میرفت، نشان نداده است.
البته این مساله به دلیل برجام و نقص در اجرای آن نیست بلکه به دلیل مشکلات و عوارض بسیار منفی باقی مانده از قبل است. به عبارتی، بدون آنکه بخواهیم دولتهای نهم و دهم را سیبل سخنان خود قرار بدهیم و همه مشکلات را بر گردن آن دولتها بیندازیم، معتقد هستم زمانی که آقای روحانی زمام امور در دولت یازدهم را برعهده گرفت که کشور با کمبود منابع چه در منابع ارزی و چه در منابع و ذخیره کالاهای استراتژیک روبهرو بود.
ما باید به یاد داشته باشیم در زمان آغاز به کار دولت یازدهم، نرخ تورم سر به فلک کشیده بود و به بیش از ٣٥ درصد رسیده بود و کشور با رشد منفی شش و هفت دهم درصدی روبهرو بود اما امروز نه تنها تورم افسارگسیخته دیروز کاهش یافته و تک رقمی شده است بلکه کشور نیز در حال احیا بوده و توانسته در بازهای اندک به رشد مثبت ٤/٤ درصدی برسد. این دو نرخ به تنهایی گویای آن است که دولت یازدهم در عرصه اقتصادی دستاوردهای بزرگی داشته که برجام در سرعتبخشی به این دستاوردها کمکهای شایانی کرده است؛ هر چند که برخی از مخالفان و منتقدان برجام توقعات را درباره توافق هستهای افزایش دادهاند و متاسفانه دولت نیز به این مساله دامن زده است. از سوی دیگر، برجام در عرصه بینالمللی به ارتقای جایگاه ایران کمک شایانی کرده و موجب شده است تا ایران امروز مانند دیروز تحت فشار نباشد.
متاسفانه پیش از برجام، ایران در مجامع جهانی در انزوای کامل قرار گرفته بود و گوش شنوایی برای شنیدن سخنان بحق ایران وجود نداشت و حتی برخی از دوستان ایران هم برای نزدیکی با کشورمان ابا داشتند ولی هماینک جمهوری اسلامی ایران قدرتمندانه نظرات خویش را بیان میکند و بسیاری از کشورها علاقهمند به شنیدن نظرات ایران و طرح نظراتشان برای انجام مشورت و رایزنی با ما هستند. سفر متعدد و متنوع هیاتهای کشورهای مختلف به ایران یا سفر مقامات کشورمان به دیگر کشورها حاکی از آن است که مذاکرات برجام و اجرای توافق هستهای آثار مثبتی را برای ایران در عرصه بینالمللی به همراه داشته است. البته باید یادآور شد اینکه انتظار داشته باشیم، برجام آثار و دستاوردهای خود را در مقطع شش ماه نشان بدهد، شاید انتظاری بیش از اندازه و غیرواقعی باشد و باید به دولت یازدهم فرصت داد تا بتواند برنامه خود را در این باره اجرایی کند. البته این نقد هم بر تیم رسانهای دولت یازدهم وارد است که آنها در این مدت، چندان نتوانستهاند عملکرد موفقیتآمیز دولت را به خوبی برای مردم تشریح کنند و حتی میتوان گفت که در این باره تیم رسانهای دولت عملکردی نداشته است.
از سویی، تیم اقتصادی دولت نیز سخنگوی واحدی ندارد و بنابراین در چنین شرایطی، طبیعی است که مخالفان برجام بگویند توافق هستهای دستاوردی نداشته است. با این حال، لازم است دولت و وزارت امور خارجه نسبت به بهتر اجرایی شدن برجام نیز حداکثر تلاش خویش را بکند زیرا برای تسهیل مبادلات بازرگانی و تجاری لازم است اقدامات بیشتری صورت بگیرد و تکلیف تحریمهای اولیه امریکا نسبت به ایران مشخص شود زیرا امریکا از سویی میگوید تحریمهای هستهای را برداشته است – در سخن، حرف درستی است و این مساله عملی شده – اما سرمایهگذاران و بانکداران بزرگ اروپایی به دلیل ترس ناشی از تحریم و جریمه شدن از سوی امریکا از همکاری با ایران خودداری میورزند. از سویی، ایران باید به طرف اروپایی خود این نکته را بقبولاند که بزرگترین زیانکننده از باقی ماندن تحریم و عدم همکاری با ایران، خودشان هستند و بنابراین لازم است آنها نیز به امریکا در لغو کامل تحریمها فشار بیاورند.