چند سال پیش، رسانههای هندی با غرور اعلام کردند که با توسعه ساخت مدارس در جای جای کشور، ۹۷ درصد کودکان سرزمینشان میتوانند به مدرسه بروند. ولی گزارش سالانه وضعیت آموزش (که توسط نهادی مستقل تهیه میشود)، از سال 2016 تا کنون تصویری اسفناک از وضعیت آموزش در هند ارایه میدهد.
بیش از نیمی از دانش آموزان کلاس پنجمی هنوز یک متن ساده مربوط به کلاس دوم را نمیتوانند بخوانند و حدود 70 درصدشان یک ضرب و تقسیم ساده را نمیتوانند انجام دهند (در چهارسال گذشته این آمار بهبود خاصی نداشته و در برخی نقاط وضعیت کمی هم بدتر شده است).
ولی «ساختمان مدرسه» در اکثر مناطق کمبرخوردار ساخته شده بود و نهادهای بسیاری هم از دولتی و سمنها گرفته تا بخش مسئولیت اجتماعی شرکتها و خیریهها همچنان به تعداد مدارسی که ساخته اند، میبالند. موضوعی که کمتر به آن توجه شده بود این است که ساخت مدرسه هدف نیست، بلکه مدرسه یکی از زیرساختهای اولیه برای هدف بزرگتر یعنی «بهبود وضعیت آموزشی» است. در گزارشهای دیگر ارزیابی وضعیت آموزشی در مدارس هند، به مشکل کمبود معلم متخصص و متبحر، نبود انگیزه در میان معلمان و نبودن فضای مشوق یادگیری اشاره میشود. همینطور مطالعات دیگر نشان میدهند که فقر غذایی در میان کودکان، تاثیر بسیار منفی بر سطح یادگیری کودکان میگذارد. حتی در مناطق شهری (در کشورهای مختلف) به گرسنگی پنهان اشاره میشود، که در آن کودک کالری غذایی در حدی که گرسنه نباشد دریافت میکند، ولی ارزش غذایی آنچه که میخورد پایین است و ویتامینها و املاح معدنی لازم برای رشد فیزیکی و ذهنی مناسب به او نمیرسند.
نتیجه همه اینها شکلگیری چرخه باطلی است که بسیاری از کودکان در مناطق کم برخوردار اگر چه به مدرسه می روند اما به خوبی درس نمی خوانند؛ مهارتهای ذهنی و شناختیشان تقویت نمیشود. بخش قابل توجهی از این کودکان در بزرگسالی همچنان با مشکلات مالی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند. ۹۷ درصد از کودکان هندی مدرسه دارند اما «اثربخشی آموزش» – به خصوص در مناطق کم برخوردار – دیده نمیشود.
تنها در آمریکا، در سال 2019، حدود 450 میلیارد دلار توسط خیریهها جمع شد ( جهت مقایسه: طبق تخمینی از سازمان ملل، برای ریشهکن کردن گرسنگی، در سراسر جهان، بودجهای که برای یک سال لازم است 267 میلیارد دلار است). آنجا هم مثل خیلی کشورهای دیگر دغدغه اصلی جمع آوری اعانه بیشتر و افزودن به فهرست پروژههای در دست اقدام است. یعنی تمرکز بیشتر روی ورودی سیستمی است که قرار است نفع اجتماعی ایجاد کند و اثربخشی پروژهها در جامعه هدف چندان در اولویت قرار نمیگیرد. (گرچه در آمریکا نظام مالیاتی به دلیل معافیت مالیاتی که پروژههای خیریه و مسئولیت اجتماعی دارند، ساز و کاری برای بازخواست ارزیابی و سنجش اثربخشی این پروژهها ایجاد کرده است تا جلوی سوءاستفاده و پولشویی در زیر چتر خیریه و مسئولیت اجتماعی تا حدی گرفته شود).
واقعیت این است که از ساختمان مدارس در حال ساخت و بستههای غذایی در حال بسته بندی، میتوان به راحتی عکس گرفت و به عنوان برگ زرینی از پروژههای در دست اقدام، آنها را در شبکه های اجتماعی مانند اینستاگرام گذاشت و رسانهای کرد. ولی ارزیابی مستمر بهبود وضعیت آموزشی و وضعیت تغذیهای، دانش، حوصله و همت خاصی میخواهد که در نبود یک سیستمی که اثربخشی را بازخواست کند، ممکن است بسیار از آن شانه خالی کنند. ایفای مسئولیت اجتماعی خود را ساخت مدرسه میدانند، نه بهبود وضعیت آموزشی. (ضمن اینکه با بهبود وضعیت آموزش و تغذیه نمیشود عکس گرفت!!!).
متاسفانه در ایران هم به نظر میرسد که رویکرد پروژه-محور بر رویکرد اثربخشی-محور غالب است. وقتی از پروژههای مسئولیت اجتماعی سوال میشود، فهرستی از اقدامات در دست اجرا ردیف میشود، اما زمان پرسش از میزان اثربخشی این اقدامات در جامعه هدف، در پاسخ گویا اقدام به پروژه همانا به معنی اثربخش بودن آن هم تلقی میشود. در حالی که بسیاری از پروژه های مسئولیت اجتماعی همچنان درگیر ساخت مدرسه هستند، اعلام میشود که مدارس دولتی با کمبود 197 هزار معلم روبرو هستند (همشهری، 4 مهر 1399)، آیا بهتر نیست که حداقل بخشی از سرمایههایی که صرف ساخت مدرسه میشود، به بهبود وضعیت کادر آموزشی و تقویت نهادهایی که تربیت معلم را بر عهده دارند اختصاص یابد و افزایش اثربخشی آموزشی به عنوان هدف اقدامات مسئولیت اجتماعی مطالبه شود؟
بخش خصوصی در ذیل مفهوم مسئولیت اجتماعی در معنای فراگیرش، این توان را دارد که در پشتیبانی از اهداف اجتماعی و در ارتباط با نهادهای غیردولتی، گفتمان افزایش اثربخشی را به یک مطالبه جدی تبدیل کند و حامی برنامههایی باشد که ایجاد شفافیت در ارزیابی اثربخشی را هدف قرار می دهد. بخشی از اقدامات مسئولیت اجتماعی میتواند پشتیبانی از ساز و کارهایی باشد که به نهادهای مختلف کمک میکنند تا قدم به قدم اثربخشی پروژههایشان را بسنجند و بهبود بخشند. وگرنه بسیاری از فعالیتها به جای درمان کردن درد، همچنان به توزیع مسکن ادامه میدهند.