در ارتباط با ریشههای بحــــــــــران اقتصادی بحثهای عمیقی انجام شده است و میتوان گفت یک مسأله سخت و بنیادی است که باید در ابتدا ریشههای بحران را ریشهیابی کنیم و در مورد آن بحثهای تفصیلی صورت بگیرد.اما ریشههای بحران اقتصادی که بسیار مشهود است و همه به آن واقف هستیم و در مورد آنها اقتصاددان ها و سیاستمدارها صحبت کردهاند عبارت است از تحریم، نوسانهای نرخ ارز، بیارزش شدن پول ملی که به تبع آن تورم ایجاد شده است و همچنین سوءاستفادههای داخلی در زمینه افزایش قیمتها و گرفتن مجوز افزایش قیمت و نیز گران شدن فولاد و سیمان که به دلایلی مسئولان آن را توجیه و قیمتها را افزایش دادند و... که در نهایت همه اینها به معضل رکود و تورم و بیکاری تبدیل شد.بهصورت مختصر و موجز میتوان گفت اینها نشانههای بحران اقتصادی در کشور ما است که البته بحران اقتصادی موضوعی دائمی بوده و همه دولتها درگیر آن هستند.
تا رکود و تورم و بیکاری وجود داشته باشد صداهای ناراضی در همه جا وجود دارد. دلیل آن هم این است که تحریم ها، کاهش درآمد و مشکل انتقالهای درآمدهای ارزی و همچنین سوء مدیریت ارزی که زمینه رشد ارز از 25 به 30 هزار تومان میشود در نهایت همه اینها موجب افزایش قیمت تمام شده محصولات و خدمات خواهد شد.همچنین سوءاستفادههایی که برای گرفتن مجوز افزایش قیمت شده است مانند خودرو، سیمان و فولاد و نهادههای اولیه که از نهاده دامی گرفته تا نهادههای داخل کشور موارد دیگری از این دست هستند. اینها نهایتاً دست به دست هم دادهاند و بحران و چالش را به وجود آوردهاند.
اما این که چگونه میتوان تورم را کم کرد یک موضوع و داستان دیگر است. تورم را میتوان با مدیریت ارزی سامان بخشید، یعنی اینکه تا نرخ ارز پایینتر نیاید قیمت هیچ کالایی کاهش نمییابد. بانک مرکزی باید ارز را مدیریت کند، یا در بحث دیگری در مورد اینکه بانکها به صنعت تسهیلات نمیدهند یا شرایط ریزش بورس فراهم میشود ،همه به این موضوع برمیگردد که ما زمینه را برای بروز چنین شرایطی ایجاد کردهایم؛ در جمعبندی نهایی هم باید گفت متأسفانه همیشه بهدنبال مدلولها میرویم ،در حالی که تا زمانی که تحریم است و نرخ ارز بهبود پیدا نکند شرایط به همین گونه است.