یکی از مواردی که میتواند بر سیاست خارجی کشور تأثیر مثبت بگذارد، امنیت انرژی است. امنیت انرژی را باید در سه نقطه وارسی کرد. در مرحله تولید که ممکن است تولید ثانویه نظیر برق باشد که از گاز و مازوت تولید شده است؛ در مرحله انتقال و در مرحله مصرف که به پراکندگی نقاط مصرف بستگی دارد. با توجه به این سه نقطه و اصلاح شرایط میتوان از انرژی در سیاست خارجی و توسعه روابط بینالمللی به شکل دو سویه بهره برد. به این ترتیب که مجموع این معادلات را باید در کنار یک مبحث فزاینده دید که خود به نوعی توسعه دهنده روابط تجاری بینالمللی و فعال کننده سیاست خارجی مؤثر نیز هست. برای افزایش امنیت انرژی بویژه در انرژیهای شبکهای مانند برق، لازم است که شبکههای داخلی با شبکههای بینالمللی و ماورای مرزها متصل شود. هر چه ارتباطات بینالمللی یک کشور در زمینه انرژی با ماورای مرزهای خود گستردهتر باشد، ضمن حفاظت از امنیت انرژی در داخل، در فضای بینالمللی نیز کشورثبات و امنیت بیشتری را به دست خواهد آورد.
بهعبارتی تبادل انرژی با همسایگان و ماورای همسایگان، امنیت انرژی در داخل و همچنین چسبندگی اقتصادی و سیاسی بههمراه خواهد داشت و این امنیت انرژی در داخل، قدرت چانه زنی در فضای بینالمللی را نیز بیشتر خواهد کرد. در این زمینه لازم است که روابط بین دو کشور، دو دولت و قوای حاکمه آنها گسترش یابد. بویژه برای ایران که از یک موهبت ویژه برخوردار است و با 15 کشور مرز مشترک دارد؛ ویژگی خاصی که کمتر کشوری از آن برخوردار است. باید بتوانیم در زمینه شبکههای برق و گاز اتصالات را گسترش دهیم و از این طریق نه تنها امنیت انرژی بلکه امنیت ملی را بالا ببریم.
زمانی که امنیت ایران با امنیت همسایگان گره بخورد، این مسأله به تقویت سیاست خارجی نیز میانجامد. مانند استخدام شبگرد در کوچه پس کوچههای قدیم ایران که همسایگان را در حفظ امنیت خانهها همپیمان میکرد. اگر ایران هاب انرژی منطقه باشد و با هر کشوری که میشود مبادله انرژی انجام دهد، توانسته است سیاست خارجی فعالی با جهان برقرار کند. مثلاً در زمینه برق میتوان با اتصال شبکه به کشورهای همسایه و غیر همسایه ظرفیت قابل توجهی را برای تبادل انرژی و رفع بحرانهای تابستانی تأمین برق فراهم کرد. بویژه آنکه فصل و ساعات پیک (اوج مصرف) برق ایران متفاوت از بسیاری از کشورها نظیر روسیه است و حتی ایران میتواند انرژی برق را برای کشورهای دیگر همسایه ترانزیت کند. از این جهت سیاست خارجی نیز فعال خواهد شد. اما لازمه رسیدن به این جایگاه، چند پیش فرض است. از مهمترین آنها میتوان به حذف تفکر «انرژی مفت» در ایران اشاره کرد. تا زمانی که در کشور دنبال برق، آب و گاز رایگان و سوخت ارزان هستیم و به اقتصاد انرژی بدرستی نمیپردازیم، امکان بهرهگیری از ظرفیتهای موجود را نخواهیم داشت. مسأله دیگر، نبود یک فرد آشنا با امور بینالملل در رأس بخش انرژی کشور است.
بوروکراتهای دولتی نمیتوانند این تعامل و همبستگی را در زمینه انرژی ایجاد کنند. باید افرادی را سرکار آورد که از روابط بینالملل شناخت کافی دارند. همچنین باید سرمایهگذاران را به سرمایهگذاری در ایران و تبدیل کشور به هاب انرژی منطقه تشویق کرد. باید انرژیهای نو را در ایران توسعه داد. بویژه انرژی خورشیدی که اوج تولید برق آنها دقیقاً در زمان کمبود برق کشور یعنی در میانه روزهای گرم سال است. ایران کشوری است که از دیرباز در امر تجارت جهانی فعال بوده و کلمه «بازار» را پدید آورده است که همان «باز- آر» است.
داد و ستد در امر تجارت برای ایرانیها یک موضوع آشنایی است و امروز اگر انرژی برای کشور در سطح جهانی بازآوری نداشته باشد و نتوانیم آن را بدرستی در سیاست خارجی خود فعال کنیم، این ضعف تجاری کشور محسوب خواهد شد. باز آورده انرژی برای کشور ایران باید در امنیت و موفقیت سیاست خارجی فعال باشد.