تحقیق، تست و ساخت ۷ نوع واکسن در ایران، در جهانی که ۵ نوع واکسن از سوی چند کشور و شرکت برای همه جهان تهیه شده است، نمونه ناخوشایندی از نوع تفکر و عملکرد برخی مدیران در ایران است.
از بین همه انواع نظامهای سیاسی و اقتصادی و غولهای داروسازی جهان، فقط دو کشور چین و روسیه و سه شرکت در کشورهای غربی، اقدام به تهیه و تولید واکسن کردهاند. شرکتها و کشورهای زیادی، با وجود دارا بودن توان فنی و مالی کافی، در این راه گام نگذاشتهاند.
لیکن در کشور ما با وجود تحریمهای همهجانبه، تنگناهای شدید بودجه دستگاههای دولتی و عدم وضعیت خوب شرکتهای خصوصی، ۷ سرمایهگذاری جداگانه و مستقل برای این کار در بخش دولتی و غیردولتی صورت گرفت!
بدیهی است که بهدلیل دوران انتظار برای به ثمر رسیدن این واکسنها و تعلل در استفاده از واکسنهای دیگر، موجب افزایش خسارت این بیماری در ایران شد.
واقعا چرا چنین است؟
هفت موسسه و سازمان هر یک با بودجه کافی اقدام به تهیه واکسن و تست آن کردهاند. اکنون که ظاهرا موفق شدهاند، باید هر یک جداگانه با سازمانهای بینالمللی برای تایید واکسن مکاتبه کنند و نمونه، گزارش و مقاله بفرستند و درصورت پذیرش واکسن و اخذ تاییدیههای بینالمللی باید ۷ خط تولید راهاندازی کنند و ۷گونه متفاوت شیشه واکسن و بستهبندی طراحی شود و در انتها این ۷ شرکت باید برای فروش آن به دو برابر قیمت بینالمللی، بهتنها خریدار این واکسن در ایران، یعنی دولت ایران، با هم رقابت کنند!
بدیهی است که برخی از این شرکتها قادر به فروش کافی واکسن نیستند و بهشدت متضرر خواهند شد! لیکن همه میدانیم که همه این هزینهها از جیب دولت ایران خرج شده است.
طنز دردناک قضیه اینجاست که با وجود ساحت ۷ نوع واکسن، طبق آمارها ما کمترین تعداد واکسیناسیون کرونا را در جهان داریم و در آستانه موج پنجم کرونا هستیم.
آیا این نمونهای از مدیریت دولتی ما نیست؟
این نمونه بهخوبی بیانگر ضدیت با کار گروهی و تلاش برای خودنمایی از بودجه دولت توسط برخی مدیران ایرانی است.
آیا بهتر نبود این همه توان در روی یک یا دو واکسن متمرکز میشد که در این صورت سرعت انجام کار افزایش یافته و هزینههای کار، انجام آزمایشهای حیوانی و انسانی، ایجاد خط تولید و طراحی شیشه و بستهبندی بسیار کاهش مییافت.
در سالهایی که دولت بالاترین کسری بودجه تاریخش را ثبت میکند، چنین ولخرجیهایی چه توجیهی دارد؟ این یکی از الگوهای معمول خرج بودجه در ایران است که در دستگاههای دولتی مشابه آن فراوان است. جلوگیری از چنین اقدامات غیراصولی در دستگاههای دولتی، موجب صرفهجویی هنگفتی در بودجه دولت خواهد شد.
اگر این حقیقت تلخ را بپذیریم که در برخی مدیران میانی کشور چنین روحیه و ویژگی وجود دارد و بودجههای کلانی را در مسیرهای نادرست و بینتیجه صرف میکنند، وظیفه مدیران رده بالا در قبال چنین مدیرانی چیست و چرا در حوزه مسوولیت خود از چنین اقداماتی پیشگیری نمیکنند؟
تعویض مدیران، کارساز نیست، نگرش باید عوض شود.