موضوع آب دوباره به بحث روز تبدیل شده است؛ امری که حداقل ۵۰سال است در ایران تبدیل به مساله شده، ولی سیاستگذار دائم آن را به زیر فرش جارو کرده و گروهی نیز با ارائه راهکارهای مختلف از توسعه سازهای بیشتر گرفته تا شیرینسازی و انتقال آب، آب ژرف و گرفتن باران مصنوعی از ابرها، سعی میکنند ذهن حکمران و سیاستگذار را آرام کرده و به کسبوکار خودشان رونقی بدهند. آنچه مساله آب را در ایران طی چند دهه گذشته وخیمتر کرده، فقدان درک از ماهیت پیچیده، چندبعدی، چندرشتهای و متاثر از سطوح مختلف حکمرانی بودن آن است. در دنیای امروز عمدتا با رویکردهایی مانند «سیستمهای پیچیده انطباقی» (Complex Adaptive Systems) به مساله آب پرداخته میشود و در چنین دنیایی، سیاستگذار و حکمران ایرانی برای سادهسازی یا بیم از درافتادن با اقتصاد سیاسی پیچیده و پرخطر آب، تمایل ندارد چنین برداشت و رویکردی به مساله داشته باشد. خطر بزرگی که در این میان حیات تمدنی ایران را تهدید میکند، تقلیلگرایی در مواجهه با چنین مسالهای است. این نوشتار فقط در پی یادآوری گوشهای از پیچیدگیهای مساله و شیوه مواجهه با آن است.
یک- پیچیدگی محیطزیستی: سیستمهای آبی در تعامل بین آب سطحی و زیرزمینی، انواع آب که با رنگهای آبی، سبز و خاکستری نمایش داده میشود، حقآبههای محیطزیستی، اثرات سازههای آبی بر محیطزیست، اثر فعالیتهای انسانی (کشاورزی، صنعتی و شرب و بهداشت) بر محیطزیست و برخی متغیرهای دیگر عمل میکنند. پیچیدگی محیطزیستی شامل تعامل آب با خاک، تنوع زیستی و هوا نیز میشود. پیچیدگیهای ناشی از تغییرات اقلیمی را هم باید به بخش محیطزیست افزود.
پیچیدگی اقتصادی: آب با فعالیتهای اقتصادی، کشاورزی، صنعتی و خدمات درآمیخته است. اقتصاد محیطزیست و اقتصاد اجتماعی نیز برای تحلیل ابعاد اقتصادی آب ضرورت دارند. آب بهطور مستقیم و غیرمستقیم با فقر و غنا، اشتغال و بیکاری و در یک کلام با کیفیت زندگی ارتباط دارد. قیمتگذاری منابع آب، ارتباط آب با نظام مالیاتی، مالیاتهای محیطزیستی (اعم از مالیات بر آلودگی و...)، تجارت داخلی و بینالمللی و مبحث آب مجازی، اقتصاد سازههای آبی و مبحث توازن اقتصادی کالاها و خدمات آبی (نظیر خدمات آب و فاضلاب) نیز در پیچیدگیهای اقتصادی آب سهم دارند. پیچیدگی اجتماعی: آب با جمعیت، کیفیت زندگی، سبک زندگی، خدمات اجتماعی (سلامت و خدمات اجتماعی محیطزیست)، عدالت و تاثیرات اجتماعی ناشی از سیاستها و اقدامات آبی (نظیر اثرات اجتماعی ساخت سدها، انتقال آب و تغییرات اکوسیستمهای آبی) بهعلاوه مقولههای هویتی و گفتمانی و سطح آگاهیهای مردم که بر کنشهای آنها موثر است، ارتباط دارد.
پیچیدگی فناورانه: آب بهواسطه انواع فناوریها (سدها، خطوط لوله، تصفیهخانهها، تاسیسات شیرینسازی و...) تولید و با استفاده از انواع فناوریها (نظیر کل فناوری کشاورزی، فناوریهای صنعتی و فناوریهای بهکاررفته در بخش خدمات و خانگی از شیرهای آب گرفته تا آبفشانها) مصرف میشود. مبحث فناوری با مقولههایی نظیر مقررات ملی ساختمان و استانداردهای ملی و جهانی مربوط به تولید کالاها و خدمات نیز ارتباط دارد.
پیچیدگی سیاسی-امنیتی: مسائل آبی دارای بعد هیدروپلتیکی عمیقی هستند که از سطح داخلی (نظیر مناقشات آبی در حوضههای آبریز داخلی) تا سطح بینالمللی (نظیر مناقشات آبی بین کشورها) را در بر میگیرد و پدیدآورنده مسائل سیاسی و امنیتی مختلفی است که وضعیت امروز خوزستان نمود روشنی از آن است. مهمتر آنکه همه عرصههای پیچیدهای که برشمردیم با «سیاستگذاری و تصمیمگیری» مرتبط هستند و این عرصه مستقیما آب را به مقولهای سیاسی تبدیل میکند. مساله آب پیش از هر چیز و در همه تاریخ، بهخصوص در فلات ایران، مقولهای مرتبط با سیاست بوده و هست.
متغیرهای مرتبط با این مسائل پیچیده، در درون نهادهای سیاسی و اقتصادی تعیین تکلیف میشوند. اقتصاد آب، تعامل آب و اجتماعات محلی، نسبت آب و محیطزیست، تخصیص آب بین فعالیتهای مختلف، انتقال آب یا سیاست سازههای آب و هر آن چیزی که از پیچیدگیهای مذکور برمیآید، در دل نهادهای سیاسی و اقتصادی تعیین تکلیف میشود. ما در ایران به تحلیل و شناخت دقیق نهادهای موثر بر آب سخت نیازمندیم. از این جهت است که خطر تقلیلگرایی منجر به بروز وضع فعلی را بسیار جدی میبینم و بیم دارم که همه این پیچیدگیها در چند نسخه فناورانه، دستور برای تخصیص مالی بیشتر، جابهجایی چند مدیر یا برخورد سیاسی با مساله خلاصه شود و دوباره پوپولیسم آبی که چندین دهه بر این کشور سایه افکنده، میداندار معرکه باشد. بدون در نظر گرفتن همه این پیچیدگیها، دوباره چرخه خطرناک منجر به فرسایش تمدنی را طی خواهیم کرد.
حکمرانان و سیاستگذاران باید ماهیت بینبخشی، چندرشتهای، پیچیده و ضرورت در پیش گرفتن رویکرد انطباقی به مساله را بپذیرند و سر از لاک پوپولیسم بیرون بیاورند. ما بیش و پیش از هر چیز به تولید دانش و سخن در باب پیچیدگی مساله و گریز از تقلیلگرایی پوپولیستی نیازمندیم. ما به گفتوگوی دانشمحور برای اعتمادسازی و رهایی از مناقشات کمحاصل درباره بخشهایی از مساله و فراموش کردن کلیت نیازمندیم. بزرگترین خطر این است که هر کس فقط جایی از فیل را در تاریکی لمس کند و بکوشد خانهای مناسب برای فیلی بسازد که در تاریکی برای خویش تصویر کرده است. بیش و پیش از هر کاری باید پیچیدگی را به رسمیت شناخت و پس از آن درباره بایستهها اندیشید، گفتوگو کرد و آماده پذیرش راهحلها شد.
هر راهی که در پیش بگیریم، دو حقیقت گریزناپذیر وجود دارد. اول، آینده آبی ما سخت و دردناک است. اگر وضع موجود را ادامه دهیم، فرسایش تمدنی و بحرانهای بهمراتب بزرگتر از خوزستان امروز، زندگی ایران و تمدن ایرانی را تهدید و تلخ میکند. اگر هم راه اصلاح را در پیش بگیریم، دورانی سخت از درافتادن با پیچیدگی، اقتصاد سیاسی پرخطر ناشی از بازتخصیصها و ضرورتهای تغییر الگوی توسعه، درافتادن با ذینفعان ریز و درشت و همه الزامات ناشی از اصلاح در سیستمهای پیچیده را پیش رو خواهیم داشت که تلخیهای خود را دارند، اما اگر درست برویم رو به نیکی و شیرینی خواهیم بود. دوم آنکه برای اصلاح سیستمهای پیچیده اعتماد و جلب مشارکت همگانی در راستای کنش جمعی هماهنگ ضروری است. جلب اعتماد عمومی نیز ملزوماتی دارد که تحقق آنها سخت است. بخشی از خطر پوپولیسم تقلیلگرا، ساده جلوه دادن این دشواری و سختی است.