شرکتهای پالایشگاهی پیش از عرضه سهامشان در بازار سرمایه و خصوصیسازی، عملا شرکتهایی بودند که صرفا نقش یک واحد تولیدی برای شرکت ملی پالایش و پخش ایفا میکردند. به این معنا که شرکت ملی پالایش و پخش برای این دست از شرکتها، نفت خام را با تخفیف ارائه میداد و در عوض از آنها، فرآورده مطالبه میکرد. در نتیجه هزینه جاری (هزینه دستمزد، هزینه سربار و...) این نوع شرکتها توسط شرکت ملی پالایش و پخش تامین میشد، البته این اقدامات پیش از واگذاریها صورت گرفته بود.
اما اتفاقی که بعد از واگذاری سهام این دست از شرکتها رخ داد، این بود که همچنان شرکت ملی پالایش و پخش همان برخوردی را با این شرکتها داشت که قبل از عرضه سهام در بازار سرمایه داشت، یعنی هنوز هم به این نوع شرکتها بهعنوان یک واحد تولیدی نگاه میشد و در حال حاضر هم کاری که انجام میدهد این است که به این نوع شرکتها در فواصل زمانی مشخص و بعضا نامشخص صورتحساب ارائه میکند.
نکتهیی که وجود دارد این است که در حال حاضر شرکت ملی پالایش و پخش طبق قوانین باید نفت خام را با 5 درصد تخفیف به پالایشگاهها بدهد و فرآوردهها را با قیمت فوب خلیجفارس تحویل بگیرد. این درحالی است که باتوجه به قیمتی که نفت و فرآوردهها در حال حاضر دارند، سود این شرکتهای پالایشگاهی یک عدد بسیار محدود و ناچیز است. یعنی میتوان گفت سود خاصی دست شرکتهای پالایشگاهی ایران را در حال حاضر نمیگیرد. بخشی از این موضوع به قیمت جهانی نفت و فرآوردهها با جود آن تخفیفی که وجود دارد، بازمیگردد. ازسوی دیگر بهدلیل اینکه ماخذ قیمتگذاری نفت خام و فرآورده شرکتهای پالایشگاهی خیلی مشخص نیست، فعالان بازار نمیتوانند خیلی تحلیل خاص و مشخصی از شرکتهای پالایشگاهی داشته باشند یعنی عملا این مشکل از زمان عرضه سهام این شرکتها در بورس وجود داشته و هنوز هم به وقت خود باقی است.
باتوجه به توضیحاتی که داده شد، کاملا مشخص است که امکان ارسال اطلاعات از طرف شرکتهای پالایشگاهی بهصورت یک ماهه وجود ندارد؛ طرحی که چند وقتی است بر سر زبانها افتاده است، چراکه در شرایط فعلی ارائه گزارشهای تولید و فروش بهصورت سه ماهه مقدور نیست چه برسد به گزارشهای یک ماهه. بهدلیل اینکه ارائه این اطلاعات دراختیار این شرکتها نیست و اگر بخواهیم این فواصل زمانی را محدودتر کنیم قطعا امکانپذیر نخواهد بود و شرکتهای پالایشگاهی به هیچ عنوان نمیتوانند به این شرایط جامه عمل بپوشانند.
این درحالی است که از دیدگاه من عرضه سهام شرکتهای پالایشگاهی در بورس و فرابورس از ابتدا اشتباه بوده است، یعنی باتوجه به ساختار مدیریتی که در مجموعه وزارت نفت و شرکت ملی پالایش و پخش وجود دارد، عرضه سهام شرکتهای پالایشگاهی به این صورتی که در جریان است عملا بزرگترین اشتباه و ابهامی است که در بازار سرمایه تا ابد وجود خواهد داشت. یعنی مطمئنا تا ابد شرکتهای پالایشگاهی نمیتوانند صورتهای مالی شفاف ارائه دهند و سهامداران هم در یک شرایط کاملا مبهم و غیرقابل تحلیل صرفا در حال معامله هستند. از دیدگاه من اگر قرار بود سهام شرکتهای پالایشگاهی عرضه شوند باید شرکتهای پالایشگاهی در قالب یک هلدینگ به همراه شرکت ملی پالایش و پخش، سهامشان عرضه میشد. در این شرایط جابهجایی سود عملا در صورتهای تلفیقی آن هلدینگ بزرگتر از میان برداشته میشد.
ازسوی دیگر، شنیده شده که دولت باید به خاطر ایجاد ابهام در بورس جبران خسارت کند که از دیدگاه من بهدلیل اینکه هیچ مبنایی برای این داستان وجود ندارد، این امر غیرممکن به نظر میرسد. باتوجه به اینکه حدود یک دهه از عرضه سهام شرکتهای پالایشگاهی در بورس میگذرد و طی این چند سالی که سهامها عرضه شده است تاکنون هیچ کسی نتوانسته به صورت واضح و مستند این موضوع را اثبات کند که واقعا چنین جابهجایی سودی بین پالایشگاهها و شرکت ملی در حال رخ دادن است، بنابراین زمانی که این موضوع هنوز اثبات نشده است عملا هیچ محملی برای ادعای این خسارت وجود ندارد.