رادیو مجازی اتاق ایران:24 اردیبهشت 1404

حفظ صندلی، دغدغه مدیران با حقوق ٤٠ میلیونی

دلیل ناکامی ما در توسعه اقتصادی به هدف‌هایی برمی‌گردد که درنظر گرفته بودیم. در این هدف‌ها توسعه اقتصادی به‌عنوان یک اولویت مطرح نبود.

بهمن آرمان

اقتصاددان
03 مهر 1395 - 10:13
کد خبر : 4144
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
دلیل ناکامی ما در توسعه اقتصادی به هدف‌هایی برمی‌گردد که درنظر گرفته بودیم. در این هدف‌ها توسعه اقتصادی به‌عنوان یک اولویت مطرح نبود.

بهمن آرمان، اقتصاددان

دلیل ناکامی ما در توسعه اقتصادی به هدف‌هایی برمی‌گردد که درنظر گرفته بودیم. در این هدف‌ها توسعه اقتصادی به‌عنوان یک اولویت مطرح نبود. دراین‌باره صحبت می‌شد که خودکفا شویم یا ارتباط‌مان با قدرت‌های جهانی کمرنگ شود. تنش‌های ابتدای انقلاب و جنگ تحمیلی اجازه هرگونه تفکر نسبت به مسائل اقتصادی را از ما گرفته بود، اما این سیاست‌ها و درنظر نگرفتن مقوله توسعه اقتصاد صنعتی درنهایت خودش را نمایان کرد و دیدیم به دستاوردی نرسیدیم، به‌طوری که هنوز ١٠ قلم اول واردات ما را کالاهای اساسی منهای گندم تشکیل می‌دهند. جو، شکر، روغن نباتی، بنزین و امثال آن جزو ١٠ قلم واردات اصلی ما هستند. ما نه به خودکفایی رسیدیم نه توانستیم وابستگی به خارج ازکشور را قطع کنیم. هنوز هم قوت لایموت مردم وابسته به فروش نفت است. هر آنچه بر سر سفره مردم می‌آید، از طریق پول نفت تأمین می‌شود. پس از پایان جنگ، درطول دوره سازندگی حرکت‌های بزرگی انجام شد و در اصل اقتصاد ایران از زمین کنده شد و کارهای بزرگی انجام گرفت، اما متأسفانه در دولت‌های بعدی یعنی دولت‌های خاتمی و احمدی‌نژاد این فرآیند با شدت و حدت قبلی ادامه داده نشد، ضمن آن‌که کارهایی کردیم که روابط ما با جهان را به شدت تنش‌آمیز کرد و تحریم‌ها و کاهش قیمت نفت روی توسعه اقتصادی ما اثر منفی گذاشتند، اما مهم‌ترین دلیل، نبود اندیشه اقتصادی دربین مدیران اقتصادی کشور ماست.
مدیرانی که ٤٠‌میلیون تومان حقوق دولتی می‌گیرند و عضو هیأت‌مدیره چندین شرکت بزرگ نیز هستند، تمام دغدغه‌شان حفظ این صندلی است. ما در دولت‌های دوره سازندگی میدان را برای تکنوکرات‌ها (فن سالارها- صاحبان دانش و تکنیک) باز کردیم و اگر دولت‌ هاشمی به موفقیت‌های شگرفی دست پیدا کرد که امروز از ثمراتش بهره‌مند می‌شویم، به این خاطر بود که به تکنوکرات‌ها و افرادی که گرایش سیاسی نداشتند، اجازه فعالیت داد. این را در بخش نیرو، صنایع و سدسازی و... کاملا مشاهده کردیم، ولی در دولت‌های بعدی این مسأله کمرنگ شد و سیاست بر اقتصاد چربید و به این خاطر پروژه‌های اقتصادی کشور کورسو زدند و آن شدت و حدت نبود و گرایش‌ها بیشتر به سمت امنیتی کردن فضای کشور رفت؛ به‌طوری که از ابتدای دولت نهم این فضا بسیار تشدید شد و فقط افراد خاصی این امکان را داشتند که در مراکز تصمیم‌گیری حضور پیدا کنند. این افراد به‌طور منطقی دغدغه اشتغالزایی، توسعه اقتصادی و افزایش رفاه مردم را نداشتند. مشکل کمبود اعتبار نیست. ساخت شبکه آبیاری مدرن، آزادراه، استادیوم و... ربطی به برجام ندارد که البته نشان‌دهنده فقدان اندیشه توسعه اقتصادی است. از طرفی مخالفت جریان‌های خاص سیاسی با فرآیند توسعه اقتصادی نیز همواره وجود داشته است. کافیست که ما به موضع‌گیری‌هایی که در مورد برجام و پیوستن به پیمان مالی جهانی (FATF) یا قراردادهای نفتی انجام می‌گیرد، اشاره کنیم. البته اعتقاد ندارم که مخالفت این افراد با توسعه اقتصادی از ناآگاهی باشد اما شاید منافع ملی برایشان ارجحیت ندارد. به‌عنوان مثال ما تکنولوژی، دانش و فناوری استخراج نفت را دراختیار نداریم. کشورهای همسایه درحال تخلیه مخازن مشترک هستند. کافیست به میدان آزادگان درخوزستان برویم تا ببینیم شرکت‌های نفتی درعراق چه کار می‌کنند و این طرف چه خبر است. آن‌وقت به خاطر قراردادهای نفتی جنجال می‌کنند. البته نمی‌گویند با توسعه اقتصادی مخالف هستند، بلکه مخالفت‌شان را در لوای دفاع از منافع ملی مطرح می‌کنند، اما باید پاسخ دهند آیا بی‌تفاوت‌بودن نسبت به خالی‌شدن چاه‌های نفت توسط کشورهای همسایه چه معنی می‌دهد؟

در همین رابطه