رادیو مجازی اتاق ایران ۲ دی 1403

یادداشت رضا پدیدار برای «اتاق ایران آنلاین»

آینده روشن صنعت برق در گرو همکاری دولت با بخش خصوصی

پدیدار معتقد است: تبدیل‌شدن بازار برق ایران به یک بازار رقابتی و فراهم کردن زمینه ورود بخش خصوصی در آن، بی‌شک مستلزم همکاری دولت با سیاست‌گذاران این صنعت و برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی‌های دقیق است.

رضا پدیدار

عضو هیات نمایندگان اتاق ایران
16 اردیبهشت 1401 - 11:15
کد خبر : 42358
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
پدیدار معتقد است: تبدیل‌شدن بازار برق ایران به یک بازار رقابتی و فراهم کردن زمینه ورود بخش خصوصی در آن، بی‌شک مستلزم همکاری دولت با سیاست‌گذاران این صنعت و برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی‌های دقیق است.

رضا پدیدار؛ عضو هیئت نمایندگان اتاق ایران

زندگی در دنیای مدرن با چالش‌های جدی مواجه است که این چالش‌ها مملو از فرصت‌ها و الگوهای نوین به‌ویژه در بخش‌های انرژی روزمره همانند برق و توجه به تاب‌آوری و آینده آن در کشور و نیز جهان پیرامون ما هست. اما زودتر ازآنچه تصور می‌شد بحران حوزه انرژی و به‌ویژه بحران مضاعف در صنعت برق در ایران به پدیده‌ای سیاسی و امنیتی تبدیل شد.

قطع گاز و خاموشی برق در زمستان سال 1399 و تکرار خاموشی‌ها در روزهای خرداد 1400 تنها نشانه‌ای از به خطر افتادن امنیت انرژی در ایران است. کاهش سرمایه‌گذاری‌ها در صنعت آب و برق به‌ویژه پس از تحریم‌ها باعث آسیب‌پذیری فرآیند تأمین مطمئن انرژی در کشور شده است. افزون بر این، مداخله دولت در قیمت‌گذاری‌ها هم انگیزه سرمایه‌گذاری در فرآیند تولید انرژی، توزیع و انتقال آن و همچنین بهینه‌سازی و افزایش بهره‌وری انرژی را از بین برده و بر وخامت اوضاع افزوده است. در این صورت تجدید ساختار صنعت برق، فرآیند جایگزینی سیستم‌های انحصاری با شرایط رقابتی می‌تواند به تک‌تک مشتریان اجازه انتخاب عرضه‌کنندگان برق را داده و پیکربندی مجددی را شامل می‌شود. بدین ترتیب تجدید ساختار صنعت برق به معنای شکست انحصار عمودی دولت بر صنعت از طریق جداسازی زنجیره یکپارچه عمودی و بر هم تنیده تأمین برق و تفکیک در قالب بخش‌های رقابت‌پذیر و رقابت ناپذیر است. توجه داشته باشیم که فرآیند تولید برق برای مصرف‌کنندگان عموماً" شامل چهار رکن اصلی: یعنی تولید، انتقال، توزیع و بازار خرده‌فروشی که با تجدید ساختار در آن تولیدکنندگان تمام مراحل تولید و انتقــال و توزیع را انجـــام می‌دهند. در این فرآیند ایجاد یک بازار رقابتی برق (عمده‌فروشی) از اولین بخش‌هایی است که موردتوجه برنامه‌ریزان و سیاست‌گذاران ساختار جدید قرار می‌گیرد. بخش دیگری که به دنبال بخش تولید امکان ایجاد رقابت در آن وجود دارد بخش فروش هست. به‌این‌ترتیب با تجدید ساختار، رقابت در بخش‌های عمده‌فروشی و خرده‌فروشی برق واردشده و بازارهای عمده‌فروشی به شکلی سازمان‌دهی می‌شوند که چندین شرکت تولید برق برای فروش برق در تولید متمرکز برق و یا از طریق قراردادهای دوجانبه با خریداران به رقابت بپردازد. در این حالت انتقال و توزیع هنوز هم انحصار طبیعی تلقی می‌شوند که نیازمند تنظیم هستند تا از دسترسی آزاد و بدون تبعیض تمام شرکت‌کنندگان بازار به شبکه انتقال اطمینان حاصل شود. در این حالت می‌باید اهداف اصلی از تجدید ساختار صنعت برق را ایجاد رقابت در بازار بومی این صنعت دانسته و می‌توان به موارد زیر برای روشن نمودن افکار عمومی اشاره کرد:

1-نیاز به تغییر قوانین تنظیمی و نظارتی

2-ضرورت تحقق سیاست خصوصی‌سازی جامع

3-توجه به‌پیش بینی کاهش هزینه‌ها با مشارکت بخش خصوصی

4-بی‌انگیزگی در نوآوری و ابداع در محیط‌های تنظیمی و نظارتی

5-بهبود توجه به مشتریان با افزایش رقابت

جهت دستیابی به اهداف مذکور، سیاست‌هایی نیز پیشنهادشده است که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

الف - افزایش نفوذ بخش خصوصی از طریق کاهش مشارکت دولت در اقتصاد و قانون زدایی بازار 

ب - افزایش بهره‌وری از طریق کاهش هزینه‌های تولید و بهبود کارایی

ج - ارتقای بهره‌وری خارجی به‌وسیله بهبود ساختار اجتماعی و اقتصادی

لازم به توضیح است که اصلاحات و تجدید ساختار صنعت برق آثار اجتماعی متعددی را نیز به همراه دارد که از آن جمله می‌توان به بهبود شرایط اجتماعی و کاهش فقر، نظام‌مند شدن بخش‌های رقابتی صنعت برق ازلحاظ سازگاری با محیط‌زیست و حفاظت از مصرف‌کننده و کاهش آلودگی هوا اشاره کرد. درمجموع سیاست‌گذاران و محققان پس از مطالعات میدانی و در نظر گرفتن تاب‌آوری و نیز توجه به آینده‌نگری صنعت برق ایران الزامات و نیازمندی‌های تجدید ساختار صنعت برق را به مراحل زیر مورد تأکید قرار داده‌اند:

1-جداسازی سازمانی و اجرایی

2-مقررات زدایی در تمام سطوح مدیریتی و اجرایی

3-ایجاد فضای رقابتی تمام‌عیار

4-خصوصی‌سازی به مفهوم کامل آن

در این صورت و به‌منظور اجرای یک بازار برق رقابتی می‌بایست نهادهای تشکیل‌دهنده صنعت برق از یکدیگر مجزا شده و هر یک در صورت امکان به‌طور جداگانه در حیطه وظایف خود رقابت داشته باشند. به تعبیر دیگر بایستی به تفکیک ساختاری ارکان صنعت برق و سپس جداسازی مدیریت و مالکیت این ارکان و تفکیک افقی شامل بخش‌های رقابت‌پذیر صنعت برق از طریق فرآیند تفکیک اجرا به‌صورت افقی اقدام نمود. در این رابطه بحث تجدید ساختار و خصوصی‌سازی دو مقوله متفاوت از هم هستند که درواقع تجدید ساختار می‌تواند زمینه‌های خصوصی‌سازی صحیح را فراهم کند، اما لزوماً" موجد خصوصی‌سازی نیست، درحالی‌که خصوصی‌سازی اجباراً" به دلیل قرار گرفتن صنعت برق در مسیری متفاوت باعث تجدید ساختار خواهد شد. به‌عبارت‌دیگر خصوصی‌سازی به مجموعه‌ای از اقدامات گفته می‌شود که در قالب آن، سطوح و زمینه‌های گوناگون کنترل، مالکیت و یا مدیریت از دست بخش دولتی خارج و به دست بخش خصوصی سپرده می‌شود. خصوصی‌سازی همواره در پی تسریع حرکت به سمت اقتصادهای آزاد، ترویج رقابت، افزایش کارایی اقتصادی، بهبود در ارائه و تحول خدمات عمومی و کاهش میزان وام‌های اعطایی دولت‌به‌شرکت‌های ورشکسته و زیان‌دیده است. با توجه به شرایط موجود و نیز آینده صنعت برق ایران باید گفت که تجدید ساختار در صنعت برق منافع بلندمدت چشمگیری را به همراه دارد. اگرچه جداسازی عمودی ارکان صنعت برق در رویکرد اصلاحات صنعت برق در ایران کمرنگ است اما انتظار می‌رود که این جداسازی در آینده منجر به توسعه اقتصادی صنعت برق، تمرکز مدیریتی بیشتر، ارتقای بهره‌وری و کاهش هزینه‌های توزیع و قیمت برق برای مشترکین نهایی شود. تداوم تجدید ساختار نیازمند اعمال تغییرات تکنولوژیکی عمیقی در صنعت برق ایران است. بررسی‌های به‌عمل‌آمده حاکی از آن است که تجهیزات بکار رفته در بخش‌های تولید، توزیع و انتقال برق ایران عمدتاً" فرسوده بوده و همگام با فناوری‌های روز دنیا در این عرصه پیش نمی‌رود و این امر از یک‌سو منجر به افزایش تلفات در بخش‌های تولید، توزیع و انتقال برق می‌شود و از سوی دیگر نمی‌تواند انتظارات مسئولان را مبنی بر ادامه روند تجدید ساختار این صنعت برآورد سازد. ازاین‌رو اعمال تغییرات تکنولوژیکی عمیق در صنعت برق ایران لازم به نظر می‌رسد. ضمناً" بسترهای لازم جهت سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در بخش‌های مختلف صنعت برق ایران به وجود نیامده است. همان‌طوری که گفته شد، باوجود اقدامات گوناگونی که در راستای توسعه مشارکت بخش خصوصی در صنعت برق ایران صورت گرفته اما متأسفانه بازار سرمایه در کشور به‌اندازه کافی توسعه‌نیافته است که بتواند نیازهای سرمایه‌گذاری صنعت برق را تأمین نماید. بنابراین درمجموع می‌توان گفت که بسترهای لازم جهت سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در بخش‌های مختلف صنعت برق ایران به وجود نیامده است.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت:

-تبدیل‌شدن بازار برق به یک بازار رقابتی چندان هزینه زا نیست

 -بسترسازی جهت مشارکت بخش خصوصی در تعیین قیمت برق، چندان هزینه زا نیست

 -تبدیل‌شدن بازار برق ایران به یک بازار رقابتی و فراهم کردن زمینه ورود و فعالیت بخش خصوصی در صنعت برق بی‌شک مستلزم همکاری همه‌جانبه دولت با دست‌اندرکاران و سیاست‌گذاران صنعت برق و برنامه‌ریزی و تدوین استراتژی‌های دقیق در این زمینه است و این اقدامات اولیه هزینه چندانی را بر دولت و صنعت تحمیل نخواهد کرد.

 -درمجموع، منافع بلندمدت حاصل از تجدید ساختار صنعت برق ایران بسیار چشمگیر است. منافع حاصل از تجدید ساختار صنعت برق بر هیچ‌یک از فعالان این صنعت پوشیده نیست و می‌توان گفت که منافع بلندمدت حاصل از تجدید ساختار صنعت برق ایران نیز بسیار چشمگیر خواهد بود اما اینکه این منافع دقیقاً" تا چند سال آینده کسب خواهد شد چندان مشخص نیست.

 به‌طورکلی نتایج به‌دست‌آمده حاکی از این است که اگرچه فرآیند تجدید ساختار صنعت برق ایران از سال‌های قبل آغازشده و بهبودهایی را نیز ازنظر ارتقای کیفیت خدمات ارائه‌شده به مشترکین و تعدیل تعرفه‌های فروش برق به همراه داشته است، اما نتوانسته آن‌چنان‌که باید این صنعت را متحول سازد و وضعیت کنونی صنعت برق نیز گواه این مطلب است. همچنین یافته‌ها نشان می‌دهد که به‌منظور بهبود این وضعیت بایستی بسترسازی لازم جهت مشارکت بخش خصوصی در تعیین قیمت برق و اقدام در جهت ایجاد یک بازار برق رقابتی صورت پذیرد (خوشبختانه چنین اموری چندان هزینه زا نیست)، بعلاوه نیازاست که تغییرات تکنولوژیکی عمیقی در صنعت برق ایران اعمال گردد.

متکی شدن صنعت برق ایران برای توسعه این صنعت به درآمدهای داخلی خود به‌جای بودجه عمومی نیز فرآیندی بلندمدت و هزینه زا است که باید چاره‌ای برای این امر اندیشید. باوجود تمامی موارد ذکرشده، خبرگان روند تجدید ساختار صنعت برق ایران را مثبت ارزیابی می‌کنند تداوم استراتژی‌های تجدید ساختار صنعت برق را لازم و ضروری می‌دانند. همچنین معتقدند که منافع بلندمدت حاصل از تجدید ساختار صنعت برق ایران بسیار چشمگیر بوده و جداسازی عمودی ارکان نیز منافع بلندمدت فراوانی برای صنعت برق ایران به همراه خواهد داشت و می‌توان با همکاری کلیه مسئولان، متخصصان و فعالان این صنعت مادر، تدوین استراتژی‌های عملی و برنامه‌های دقیق‌تر و شفاف‌سازی‌های بیشتر در این زمینه، این فرآیند را تحقق بخشید. در پایان پیشنهاد می‌شود که پژوهشگران آتی به بررسی و تعیین موانع موجود در مسیر تجدید ساختار صنعت برق ایران و ارائه راهکارهایی برای رفع آن‌ها و نیز تعیین و اولویت‌بندی اقدامات استراتژیک برای ادامه تاب‌آوری و روند تجدید ساختار صنعت برق در ایران بپردازند.                                                                                                                 

در همین رابطه