هفته بسیج گرامی باد

رادیو مجازی اتاق ایران 30 آبان 1403

روند تجارت در ایران؛ در نقطه بی‌عملی ایستاده‌ایم

روند تجارت ایران در «نقطه بی‌‌‌عملی» قرار دارد؛ نه یک‌گام به پیش می‌‌‌رویم و نه قدمی به عقب برمی‌‌‌گردیم؛ بر ای نتیجه بهتر در تجارت باید از راه‌‌حل‌های تکراری که به نتیجه تکراری می‌رسند، پرهیز کنیم.

کیوان کاشفی

عضو هیات رئیسه اتاق ایران
24 مهر 1401
کد خبر : 44135
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

این یادداشت در واقع پاسخی به یکی از پرسش‌های اصحاب رسانه است؛ پرسشی که این روزها بسیار با آن مواجه می‌‌‌شوم: «روند تجارت ایران به چه سمت‌و‌‌‌سویی در حرکت است و چشم‌‌‌انداز مناسبات تجاری در ماه‌‌‌های پیش‌‌‌رو چگونه خواهد بود؟» بداهه‌‌‌ترین پاسخی که برای این پرسش دارم، این است که در «نقطه بی‌‌‌عملی» ایستاده‌‌‌ایم؛ یعنی نه یک‌گام به پیش می‌‌‌رویم و نه قدمی به عقب برمی‌‌‌گردیم. نوشتار حاضر شرحی بر این پاسخ بداهه است.

تراز تجاری یکی از سنجه‌‌‌های اقتصادی کارآمد است؛ متر و معیاری که رشد آن از پویایی اقتصاد حکایت دارد. تنوع‌‌‌ طرف‌‌‌های تجاری، امنیت روانی به جامعه اقتصادی تزریق می‌کند و البته مثبت‌شدن تراز هم نویدبخش روزهای خوش و بهبود معاش است. هر اندازه آمارهای تعامل تجاری با جهان پیرامون بزرگ‌تر باشد، به معنای روابط مثبت و حسنه با جهان و قرار گرفتن در چرخه دهکده جهانی است که هم تولیدات و محصولات داخلی را به بازارهای جهانی می‌‌‌رساند و هم امکان رقابت و بهبود کیفیت را فراهم می‌کند و در عین حال راه ورود نوآوری‌‌‌ها و کالاهای سرمایه‌‌‌ای و نهاده‌‌‌های تولید را هموار می‌کند.

معیار دوم یعنی تنوع طرف‌‌‌های تجاری، این اطمینان‌‌‌بخشی را برای جامعه فعالان اقتصادی ایجاد می‌کند که از یکسو دغدغه‌‌‌ای برای تامین نهاده‌‌‌های تولید و نیازهای داخلی نداشته باشند و به‌سهولت بتوانند در بازار رقابتی جهانی، چانه‌‌‌زنی کرده و نیاز داخل را با مطلوب‌‌‌ترین کیفیت و قیمت تهیه کنند و از سوی دیگر، چالش عرضه و فروش، بازگشت پول، تبدیل ارز و... را نداشته باشند. معیار سوم یا مثبت شدن تراز تجاری، نقطه روشن و عطف ماجراست؛ همان مرزی که با گذر از آن، روند ورود منابع مالی تازه و قدرتمند به کشور هموار می‌شود و چرخ‌‌‌های تولید و اشتغال به حرکت درمی‌‌‌آیند.

اگر این سه‌معیار راهبردی و بنیادی را ملاک ارزیابی تجارت ایران قرار دهیم، به‌وضوح درمی‌‌‌یابیم که طی دو، سه سال گذشته با وجود تلاش‌‌‌های بی‌‌‌وقفه فعالان اقتصادی با هدف ورود به بازارهای جدید و برقراری تعاملات تازه، حتی یک‌گام هم به پیش نرفته‌‌‌ایم و شاید اندکی هم عقب نشسته باشیم؛ چراکه تلاش‌‌‌های تجار و تولیدکنندگان در شرایطی که زیرساخت‌‌‌های توسعه تعامل برقرار نیست، به مثابه بنا کردن ساختمانی سست در مسیر تندباد است؛ هر اندازه هم ساخت این بنا پیش برود، با توفانی ملایم به محاق رفته و همه‌چیز به نقطه صفر بازمی‌گردد.

روند صادرات و واردات ایران طی سه‌سال گذشته نشان‌دهنده یک حرکت خطی است که تنها در برخی مقاطع زمانی متاثر از هیجانات ناشی از اخبار توافقات بین‌المللی یا تسهیل برخی قوانین زائد و اضافی، صعود یا افت سینوسی داشته است. چنان‌که میزان وزنی و ارزش تجارت فصل اول ۱۳۹۹ تفاوت چندانی با فصل اول ۱۴۰۱ ندارد. به‌منظور واکاوی عملکرد تجاری ایران در سال ۱۴۰۱ باید ابتدا به طور مشخص میزان صادرات و واردات کشور در ۶‌‌‌ماه نخست سال‌جاری را مورد مداقه قرار دهیم. کشور در ۶ماه نخست سال ۱۴۰۱ از نظر وزنی نزدیک به ۵۲میلیون تن صادرات (بدون نفت‌خام) داشته است. این رقم صادرات در مقایسه با مدت مشابه ۱۴۰۰ به میزان ۱۳‌درصد کاهش نشان می‌دهد. در حوزه واردات نیز در بازه زمانی مورد اشاره ۳/ ۱۶میلیون تن واردات داشته‌‌‌ایم که در مقایسه با مدت مشابه سال گذشته، کاهش ۱۵درصدی را نشان می‌دهد. این آمارها که عموما ناشی از کاهش مراودات بین‌المللی است، نمره مقبولی برای کارنامه تجارت خارجی ایران به شمار نمی‌رود.

 با اینکه کفه وزنی صادرات نسبت به واردات بسیار سنگین‌‌‌تر است، اما ارزش صادرات و واردات در ۶ماه نخست ۱۴۰۱ نتیجه مهم دیگری را به دست می‌دهد؛ اینکه در شاخص تراز تجاری هم عملکرد مطلوبی نداشته‌‌‌ایم؛ چنانکه ارزش صادرات ایران در این بازه زمانی ۳/ ۲۴میلیون دلار بوده و ارزش واردات ۳/ ۲۶میلیون دلار برآورد می‌شود؛ یعنی تراز به سمت منفی شدن سوق پیدا می‌کند. نظر به اینکه حیات و ممات تولید و تجارت در گرو تعامل با جهان پیرامون با هدف عرضه داشته‌‌‌ها و تامین نیازمندی‌‌‌هاست، تجار و بازرگانان در یک‌سال گذشته تلاش خود را مضاعف کرده‌اند تا در سایه ثبات احتمالی سال‌های نخست دولت جدید، مناسبات بین‌المللی را برقرار کرده و تراز تجاری را بهبود دهند، اما قوانین و مقررات خلق‌‌‌الساعه و بدون عقبه مطالعاتی داخلی، این فرصت را از فعالان اقتصادی سلب کرده است. به عنوان نمونه، آمارهای صادرات و واردات در شهریورماه ۱۴۰۱، چه از منظر وزنی و چه از نظر ارزشی در مقایسه با شهریور ۱۴۰۰ کاهشی بوده و روند منفی را نشان می‌دهد.

نکته جالب توجه دیگر آنکه ارزش واردات در همین بازه زمانی کاهش ۵/ ۱درصدی را تجربه کرده و ارزش صادرات با کاهش ۱۰درصدی در شهریور ۱۴۰۱ نسبت به زمان مشابه سال گذشته همراه شده است؛ به این ترتیب معیار دوم یعنی تراز تجاری منفی عمق بیشتری پیدا کرده است. معیار دیگری که در خصوص تحلیل عملکرد تجاری کشور می‌‌‌توان مورد توجه قرار داد، تنوع مبادی و مقاصد واردات و صادرات کشور است. در ۶ماه نخست ۱۴۰۱ بیشترین واردات را به ترتیب از کشورهای امارات، چین، ترکیه، هند و روسیه و بیشترین صادرات (بدون نفت‌خام) را هم به کشورهای چین، عراق، امارات، ترکیه و هند داشته‌‌‌ایم؛ ترکیبی که دست‌‌‌کم طی چند سال گذشته کمتر از ۱۰‌درصد تغییر داشت. این کشورها بیش از آنکه شرکای مزیت‌‌‌دار تجاری ایران باشند، به‌واسطه محدودیت‌های ناشی از تحریم‌‌‌ها به شرکای اصلی تجاری بدل شده‌‌‌اند و قدرت عمل بازرگانان در بازارهای جهانی محدود به همین‌‌‌ها شده است.

حال با توجه به کارنامه نه‌چندان قابل قبول تجاری کشور در نیمه اول سال ۱۴۰۱ ضرورت دارد نگاهی هم به چشم‌‌‌انداز پیش‌‌‌رو داشته باشیم و از خود بپرسیم که آیا روزهای نیامده را هم به سیاق روزهای رفته، طی خواهیم کرد یا توان و ظرفیت تغییر وجود دارد؟ آیا دوباره بر همان نمودار سینوسی سه‌سال گذشته طی طریق خواهیم کرد یا اینکه فرصتی برای تغییر شاخص‌‌‌ها وجود دارد؟ به مصداق این اصل که «راه‌‌‌حل‌‌‌های تکراری، پاسخ تکراری دارند»، اگر رویه‌‌‌ها و روش‌های‌‌‌ ما در تعامل با جهان پیرامون و البته بازنگری در تدوین اسناد تجاری و ترسیم استراتژی‌‌‌ها، همان باشد که تاکنون بوده است، پایان ۱۴۰۱ هم می‌‌‌آید و هر اندازه هم که برای گذر از سیر خطی و سینوسی تلاش کنیم، در نهایت خروجی‌‌‌مان می‌شود یک گام به پیش و دوگام به پس!

در همین رابطه