اعلام این خبر که مالیات بر ارزش افزوده نزدیک به ١٠ درصد درآمدهای دولت در پنجماهه نخست را تامین کرده، هم خبر خوبی است و هم میتواند خبر ناخوشایندی باشد؛ چرا که مالیات یک ابزار مدرن برای توزیع عادلانه ثروت است اما اگر مالیات بر درآمد به شکل عادلانه دریافت نشود، این نظام اثرات معکوسی خواهد داشت.
من از جمله اقتصاددانانی هستم که باور دارم، مالیات باید منبع درآمدهای یک دولت باشد و اگر در کشور ارادهای برای بهبود وضعیت و توسعه وجود دارد، ابتدا باید یک نظام مالیاتی اصولی وجود داشته باشد و این بخش تمام هزینههای جاری را تامین کند. این در حالی است که در برنامه چهارم و پنجم توسعه و همچنین لایحه کلیات برنامه ششم هم به نقش مالیات و تامین هزینههای جاری دولت از این راه تاکید شده است. متاسفانه چنین امری هیچگاه محقق نشد و دولتهای ایران درآمدهای سهلالوصول نفتی را صرف هزینههای جاری کردند. درآمدهای نفتی به همین دلیل به جای تبدیل شدن به فرصت دایما تبدیل به تهدید میشود. درآمدهای نفتی باید یا در صندوق ذخیره ارزی پسانداز شوند یا در عملیاتهای عمرانی کشور سرمایهگذاری شوند و همانطور که گفته شد از راه دریافت مالیات هزینههای جاری تامین شود.
در ایران به این دلیل که سیستم وصول مالیات، سنتی است و آمار و اطلاعات در این خصوص، ضعیف است، کشور تبدیل به یکی از بزرگترین سرزمینهایی شده که فرارهای مالیاتی در آن صورت میگیرد. به بیان دیگر، سیستم سنتی وصول مالیات ایران را تبدیل به بهشت فعالیتهای واسطهگری و دلالی کرده است.
امروزه و در حالی که نسبت مالیات به تولید ناخالص داخلی در کشور ٥/٧ درصد است، در کشوری چون ترکیه این رقم به ٢٥ درصد میرسد. همین شاخص در کشورهای پیشرفتهتر، مانند نروژ، سوئد و دانمارک، به ٥٠ درصد هم میرسد و همین شاخصها نشان میدهد که نظام مالیاتی در ایران مشکلات فراوانی دارد. علاوه بر فرار مالیاتی، معافیتهای مالیاتی نیز مشکلات خود را برای اقتصاد پدید میآورند. آن طور که در قانون آمده و در کشورهای مختلف هم تجربه شده، هر نهاد یا سازمانی که درآمد دارد، باید مالیات هم بپردازد؛ تفاوتی ندارد یک موسسه وابسته به اماکن مذهبی باشد یا آبدارچی یک نشریه، مالیات باید پرداخته شود. این مشکل سالها است در اقتصاد ایران وجود دارد و چندان نمیتوان به آینده نزدیکی امیدوار بود که این اتفاق در آن رخ ندهد.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد مالیات صرفا ابزار کسب درآمد نیست، بلکه مکانیسمی است که از طریق آن توزیع عادلانه ثروت هم صورت میگیرد. چند شب پیش، مسعود پزشکیان نایبرییس مجلس، در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد فردی که ١٩٠ میلیون تومان درآمد ماهانه دارد، باید ٣٠ درصد آن را به عنوان مالیات بپردازد که البته نمیپردازد. حال آنکه یک کارمند یا کارگر پیش از آنکه حقوق خود را دریافت کنند، مالیات بر درآمد را پرداختهاند و این رویه بیعدالتی اقتصادی را گسترش خواهد داد.
برای اصلاح این رویه، باید از دستاوردهای بشری در جهان توسعه یافته استفاده کنیم و سیاستهای مالیاتی و تکنولوژی اطلاعاتی را مورد بهرهبرداری قرار دهیم. مشکل امروز نظام مالیاتی کشور، قانون نیست، بلکه سازماندهی وصول مالیات است و دولتمردان باید بدانند با مدیریت سنتی، یک جامعه صنعتی اداره نخواهد شد.