اما در یک بیان کلی میتوان چنین عنوان کرد که تابآوری اقتصادی آنچنان ظرفیتی است که یک سیستم اقتصادی در مقابله با تکانههای کوتاهمدت داخلی و خارجی و همچنین تغییرات بلندمدت در وضعیت اجتماعی و اقتصادی و شرایط جوی در خور ایجاد میکند تا بتواند در حد قابل قبولی به روند رشد خود ادامه دهد.
گرچه مفهوم اقتصاد مقاومتی بهگونه بسیار نزدیکی با مفهوم اقتصاد تابآور انطباق مییابد، ولی کاملا معادل با آن نیست و مفهوم پایداری را نیز در بر میگیرد. تابآوری و پایداری دو مشخصهای است که رفتار مطلوب یک سیستم اقتصادی توسط آن ارزیابی و محک زده میشود. تابآوری میزان تداوم روابط درون یک سیستم را تعیین میکند و شاخصی از قدرت سیستم به دفع تکانههای وارده بر متغیرهای سیستم و تداوم کارکرد مطلوب آن است، حال آنکه پایداری عبارت است از قدرت یک سیستم برای بازگشت به شرایط تعادل اولیه پس از مواجه شدن با یک تکانه موقت. هرچه بازگشت به شرایط تعادل اولیه سریعتر و هرچه نوسانات کمتر باشد، سیستم پایدارتر است. در نتیجه با توجه به تمایز ذکر شده، یک سیستم ممکن است تابآور باشد؛ اما در مواجهه با یک تکانه، برای مدتی در شرایط عدم تعادل باقی بماند و به تعادل پایدار گذشته باز نگردد یا در سطح پایینتری از گذشته به تعادل برسد. هر دو مفهوم تابآوری و پایداری مفاهیمی هستند که در واژه اقتصاد مقاومتی تجمیع یافتهاند. بر این اساس میتوان گفت: اقتصاد مقاومتی، اقتصادی است که ظرفیت مقابله با نااطمینانیها و تکانههای داخلی و خارجی، اعم از تکانههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و بلایای طبیعی را در خود ایجاد کرده است و میتواند تحت وقوع شرایط دشوار، به روند رشد و شکوفایی خود در حد قابل قبولی ادامه داده و به سرعت به سوی تعادل پایدار بازگردد. با توجه به تعریف فوق، چگونگی تخصیص بهینه منابع محدود جامعه به نیازهای نامحدود به نحوی که در صورت بروز چنین تکانهای کمترین آسیب ممکن را به اقتصاد وارد کند (تابآوری اقتصادی)، به همراه مساله چگونگی ترمیم خسارات وارده و بازسازی سریع ظرفیتهای تولیدی به منظور بازگشت به شرایط تعادل اولیه (پایداری اقتصادی)، در مفهوم اقتصاد مقاومتی نهفته است.
پیشزمینههای لازم برای ایجاد یک اقتصاد مقاومتی
اقتصاد مقاومتی زمانی امکان تحقق مییابد که الزامات آن فراهم باشد. یک اقتصاد مقاوم قبل از هر چیز به مردمی مقاوم و باانگیزه نیازمند است. انگیزه مقاومت و پایداری در مقابله با تکانههای داخلی و خارجی زمانی در مردم تقویت خواهدشد که احساس کنند اعطای فرصتها در فعالیتهای اقتصادی و برخورداری از منابع محدود جامعه بر اساس توانمندی و قابلیتهای فردی افراد و نه بر اساس ملاحظاتی خاص صورت میگیرد. عامه مردم در اقتصادهایی که در آن فساد و رانتخواری ریشه دوانده و اختلافات طبقاتی شدیدی را موجب شده است، انگیزه زیادی برای حمایت از نظام اقتصادی نخواهند داشت.
یکی از الزاماتی که زمینه تحقق اقتصاد مقاومتی را فراهم میسازد مبارزه با فساد اقتصادی و جرایم سازمانیافته از طریق تجدیدنظر و تقویت قوانین پولشویی و تاکید بر اجرایی شدن آن است. هنگامی که رشوهخواری و برخورداری از درآمدهای نامشروع و ناحق در جامعهای شایع شود، چگونه میتوان از مردم ناشاد انتظار داشت که وقتی تکانهای بر پیکره اقتصاد وارد میشود، از نظام اقتصادی موجود حمایت کرده و بر حفظ آن تاکید ورزند. زمانی این خواسته معقول جلوه میکند که به افراد در بخش خصوصی فرصت داده شود تا بر اساس قابلیتها و توانمندیهای خویش بتوانند سهم مناسبی از فعالیتهای اقتصادی را در اختیار گیرند. تابآوری فردی را باید در مرکز تلاش برای بهبود شرایط تابآوری سیستم قرار داد. یک فرد زمانی میتواند بهصورت موثر بر شرایط بیرونی تاثیرگذار باشد که از زندگی و محیط اقتصادی پیرامون خویش رضایت داشته باشد. کلیه اقداماتی که میتواند چنین اموری را موجب شود و سرمایه اجتماعی را افزایش دهد، قطعا به بهبود شرایط ایجاد اقتصاد مقاومتی کمک خواهد کرد.
اقتصادی که با مشکلات و عدم تعادلهای متعددی مواجه است بیشک بسیار آسیبپذیر خواهد بود. رفع این مشکلات و عدمتعادلها، صرفنظر از آنکه آن جامعه بهدنبال ایجاد اقتصاد مقاومتی بوده یا نبوده باشد، امری متعارف در اقتصاد یک جامعه است. روشن است که حل مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی، جامعه را مقاومتر خواهد ساخت؛ اما در ادبیات اقتصادی بحث اقتصاد مقاومتی و راهکارهای مقاومسازی اقتصادی از زمانی آغاز میشود که اقتصاد دچار مشکل خاصی نبوده و از عملکرد مطلوبی برخوردار است. در چنین موقعیتی، هرچند نظام اقتصادی موجود، به دور از انواع معضلات و مشکلات اقتصادی، به کارآترین وجه ممکن عمل میکند، ولی محتمل است که در آینده با بروز تکانههایی مواجه باشد که به کارکرد مطلوب این نظام خدشه وارد کند. آنچه در حیطه اقتصاد مقاومتی قرار میگیرد، شناخت این تکانههای احتمالی و راهکارهای مقابله با آن است تا نظام اقتصادی بتواند به هنگام بروز این تکانهها با تحمل حداقل زیان ممکن به حرکت خود در مسیر رشد و شکوفایی ادامه دهد.
بر کسی پوشیده نیست که یک اقتصاد ناسالم با عملکردی نامطلوب بسیار شکننده و ناپایدار است. اما انجام اقدامات لازم و سعی در رفع معضلات و تنگناهای موجود چنین اقتصادی را نمیتوان به مفهوم تئوریک قضیه، در چارچوب ایجاد اقتصاد مقاومتی دانست. رفع معضلات موجود که لازمه کارکرد متعارف یک اقتصاد است، تنها پیشزمینه لازم را برای استقرار اقتصاد مقاومتی فراهم خواهد کرد. بیان مثالی در این رابطه موضوع را روشنتر میکند. فرض کنید ترمز خودرویی خراب است. بدیهی است که سرنشینان چنین خودرویی بسیار آسیبپذیرند. رفع نقص ترمز که امکان کارکرد معمول و متعارف این خودرو را فراهم میآورد، بهطور طبیعی اولین اقدامی است که باید صورت پذیرد. حال اگر این خودرو هیچ نقصی نداشت و بهخوبی خدمات معمول را ارائه میکرد، اما احتمال میرفت که با خطر تصادف مواجه باشد، اکنون چنانچه فکر شود که کیسه هوا در خودرو تعبیه شود تا هنگام تصادف زیان وارده تخفیف یابد، اقدامی پیشگیرانه خواهد بود. در تناظر با اقتصاد، بخش اول که به تعمیر ترمز مربوط میشود اقتصاد مقاومتی نبوده و تنها آن قسمتی که به تشخیص خطر تصادف و تعبیه کیسه هوا مربوط میشود در چارچوب اقتصاد مقاومتی قرار میگیرد.
به نظر میرسد که اقتصاد ایران در شرایط کنونی با نقطه آغاز اقدام به ایجاد یک اقتصاد مقاومتی فاصله دارد. اما هدف قرار گرفتن نیل به اقتصاد مقاومتی این فرصت مغتنم را فراهم کرده تا گامهای عملی و موثری در جهت رفع معضلات فعلی اقتصاد کشور برداشته شود. یکی از چالشهای مهم پیشرو در مقطع فعلی مقابله با بحران بیکاری گسترده بهویژه در میان قشر جوان و تحصیلکرده این مرز و بوم است. در عین حال بنگاههای تولیدی نیز با مشکلات عدیدهای هم از جانب عرضه و هم از جانب تقاضا مواجه هستند که نتیحه آن عدم بهرهبرداری مناسب از ظرفیتهای تولیدی و سوق یافتن به سمت ورشکستگیهای گسترده است. نظام بانکی کشور از فعالیتهای متعارف بانکی سودی نبرده و عموم بانکهای کشور از این نظر زیانده هستند. تعداد چکهای برگشتی و حجم معوقات بانکی افزایش چشمگیری یافته و سهم قابل توجهی از منابع بانکها در املاک و مستغلات منجمد شده و قدرت اعتباردهی را با مشکل جدی مواجه ساخته است. دولت توانایی لازم برای پرداخت به موقع بدهی خویش به پیمانکاران طرحهای دولتی را که بخشی از آن منتج از تداوم سیاست پرداخت یارانه به خانوارها است، ندارد. برخی صندوقهای بازنشستگی خیلی قبلتر از آنکه در معرض آثار تغییر شدید ساختار سنی جمعیت در نتیجه افزایش زاد و ولد دهه 1360 قرار گیرند و با جمع کثیری از بازنشستگان مواجه باشند، از وضعیت مالی نامطلوبی برخوردار بودهاند. بحران آب تشدید شده و روز به روز جدیتر میشود. اینها همه به اضافه دهها مشکل کوچک و بزرگ دیگر، موانع عمده بر سر راه ایجاد اقتصاد مقاومتی هستند و لازم است هرچه زودتر چارهای برای حل آنها اندیشیده شود تا بتوان پس از فائق آمدن بر آن مشکلات، در راستای حرکت به سوی ایجاد اقتصاد مقاومتی گامهای سازنده و موثری برداشت.
اقتصاد مقاومتی حاصل یک بهینهیابی مقید است
بهطور معمول اقتصادها در راستای نیل به اهداف رشد و توسعه اقتصادی، با توجه به قیدهای زیست محیطی، ملاحظات اجتماعی و ثبات اقتصادی، اقدام به بهینهیابی مقید کرده و منابع محدود جامعه را بر آن اساس تخصیص میدهند. اما در یک اقتصاد مقاومتی، علاوهبر قیدهای مورداشاره، تابآوری و پایداری اقتصادی بهعنوان دو قید مهم دیگر در نظر گرفته شده و در فرآیند بهینهیابی مقید لحاظ میشود. بهعبارت دیگر، واژه «مقاومت» در ترکیب لغوی اقتصاد مقاومتی بر این امر تاکید میکند که لازم است در سازماندهی و تخصیص منابع جامعه، تابآوری و پایداری اقتصادی بهعنوان دو قید عمده فرآیند بهینهیابی مورد توجه قرار گیرند.
در نظر گرفتن این دو قید به هنگام تخصیص منابع قطعا بدون هزینه نیست، همانگونه که در مثال مورد اشاره، تعبیه کیسه هوا در خودرو بدون هزینه نیست. اما در بسیاری از موارد هزینه صرف شده ارزش آن را دارد که شرایطی فراهم شود تا به هنگام بروز یک تکانه احتمالی، اقتصاد کشور کمترین زیان را متحمل شده و بتواند کماکان در تعامل با دنیای خارج به حرکت خود در مسیر رشد و شکوفایی ادامه دهد.