اگر ١٠ سال پیش ترامپ وارد کارزار انتخاباتى میشد همه آن را تنها به عنوان یک شوخى تلقى میکردند، ولى روز سه شنبه حتى در یک لحظه هم کلینتون نتوانست جلو بیفتد و ترامپ با اقتدار به عنوان چهل و پنجمین رییسجمهور آمریکا انتخاب شد. این چندمین شگفتى سال ٢٠١٦ است و نکته مهمتر اینکه همه شگفتیها از یک جنس هستند و آنهم واکنش به مسائل جارى جهان است. در آمریکا مسائل زیر دغدغه اصلى مردم شده بود:
- نرخ بیکارى در حال کاهش بود ولى میزان افزایش اشتغال از ٧٠٠ هزار نفر در سال ٢٠٠٧ به ٢٠٠ هزار نفر در سال ٢٠١٦ رسیده و کاهش درآمدها بسیار عریان است.
- حجم بدهى هاى دولت در سال جارى از خط قرمز اقتصاددانان گذشت و از تولید ناخالص داخلى آمریکا فراتر رفت.
- ناامنى، هم در درون آمریکا از طریق خودشان و هم از بیرون از طریق نیروهاى تروریستى و حملات انتحارى رو به افزایش است.
- آنچه مردم آمریکا میبینند اشغال پست هاى کاری توسط مهاجران و ایجاد حملات تروریستى توسط خارجیان است. نخستین واکنش آنها تقابل با این شرایط است و هر کس که بتواند این فرآیند را متوقف کند مورد توجه و حمایت مردم قرار مى گیرد.
- علیرغم ١٠ سال اعمال سیاست هاى پولى و تزریق هزاران میلیارد دلار به اقتصاد آمریکا، هنوز اقتصاد این کشور بهطور کامل از بحران ٢٠٠٨ خارج نشده است.
- بدهى مردم، شرکتها و دولت آمریکا به سطح بیسابقه تاریخى رسیده است و همین خود عاملى براى گسترش تقاضا و تحرک در اقتصاد آمریکا شده است.
- و مهمتر از همه الان ده سال است که دولت و فدرال رزرو آمریکا از یک رویه ثابت و تکرارى استفاده میکنند و هیچ نوآورى و تحولى در سیاستها دیده نمیشود. به نظر میرسد تفنگ سیاستگذارى مالى و پولى آمریکا، همانند ژاپن و اروپا، دیگر فشنگى براى شلیک ندارد. در این شرایط، اقتصاد آمریکا تشنه یک نگاه و یک سیاست جدید است.
- هر روز اخبار جدیدى از فسادهاى بروکراتیک در آمریکا منتشر مى شود و یک موج نا اطمینانى در کشور ایجاد کرده است. مردم از این بابت سرخورده شدهاند.
ترامپ دقیقا با نشانه گرفتن این مسائل و عمده کردن آنها و با سادگى صحبت کردن در مورد مسائل اساسى کشور و آوردن سطح بحثها به سطح تودهها و حمله به رقبا از ناحیه هایى که مردم حساس بودند آرای زیادى را جمع کرد که کمتر کارشناس سیاسى میتوانست وقوع این پدیده را بیشبینى کند، همان طور که شگفتى انگلستان را هم کسى نمیتوانست پیشبینى کند.
بنابراین به قدرت رسیدن ترامپ واکنشى از سوى مردم به عدم رفع مسائل کشور و افزایش ناامنى بود که تنها یک قدرت پوپولیستى و راست میتوانست ادعاى این کار را بکند. بى دلیل نبود که نخستین کسانى که به ترامپ تبریک گفتند رهبران احزاب راست در اروپا بود. جدایى انگلستان از اتحادیه اروپا، انتخاب ترامپ و چالش جدى احزاب راست در فرانسه، اسپانیا و سایر کشورهاى اروپایى تنها شروع یک جریان بزرگتر در جهان است که با تحولات خاورمیانه پیوند ناگسستنى دارد.
در نوبتى دیگر آثار اقتصادى این تحولات را بر اقتصاد جهانى و اقتصاد ایران پى خواهیم گرفت.