برنامههایی که دولت اختصاصا در حوزه اقتصاد و دستیابی به رشد ٨ درصد اقتصاد پیشبینی کرده است؛ برنامههایی رویایی و دور از انتظار است. این جهش بزرگ در شرایطی محقق خواهد شد که ما بتوانیم ظرف یک سال اول چیزی بیش از ٥٠ میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد کشور کنیم. باید این را در نظر داشت که حتی اگر سرمایه خارجی هم در حالتی بسیار خوشبینانه مطابق با اعداد مورد انتظار جذب شود، پتانسیل جذب و گردش آن در اقتصاد ایران فراهم نیست. به بیانی بسیار ساده باید این پرسش مشخص را از دولت داشت که آیا با ریختن پول در اقتصاد ایران، رونق به دست خواهد آمد؟
برای آنکه سرمایههای وارد شده به ایران ارزش افزوده ایجاد کند؛ لازم است واحدهای تولیدی مناسب ایجاد شده و نیروی انسانی مورد نیاز به کار گرفته شود تا سرمایهها تبدیل به ارزش شود. نکته مهم و قابل توجه نیز آن است که در صورت تحقق چنین شرایطی برای آنکه این کالاها بتواند ارزشآفرین باشد لازم است بازاری وجود داشته باشد تا تولیدات عرضه شده، به فروش رسیده و چرخه پول کامل شود.
وقتی به این زنجیره نگاه میکنیم؛ میبینیم حتی در صورت ورود خارجیها و وارد شدن سرمایه آنها، باید زمینههای استفاده از آن فراهم باشد در غیر این صورت سرمایه وارد شده نمیتواند مشکل گشای گرههای کور این اقتصاد باشد. صرفنظر از فراهم نبودن زیرساختها باید تاکید کرد که اساسا ورود این حجم از سرمایه خارجی پیشبینی شده در پنج سال آینده چندان منطقی و نزدیک به واقعیت به نظر نمیرسد.
عملکرد سالهای گذشته در جذب سرمایه خارجی نشان میدهد در دو دهه قبل به طور متوسط هر سال دو میلیارد دلار سرمایه خارجی وارد کشور شده است. حال در شرایط کنونی بر اساس چه مکانیزم و ساز و کاری قرار است سرمایهگذاری خارجیها به ٥٠ میلیارد دلار برسد؟ از مجموع برآورد وضعیت کنونی به اضافه پیشبینی استقبال کشورهای سرمایهگذار، این طور به نظر میرسد که دستیابی به رشد اقتصادی ٨ درصد یک هدفگذاری رویایی خواهد بود.
در صورتی که در بخش نفت به عنوان یک بخش سرمایهپذیر بتوانیم سالانه ٢٠ میلیارد دلار نیز سرمایه خارجی جذب کنیم؛ ١٠٠ میلیارد دلار سرمایه حاصل شده در پنج سال به علاوه منابع داخلی، میتواند ما را نهایتا به رشد اقتصادی ٥/٦ درصد برساند. بنابراین از همین امروز که هنوز برنامه ششم به تصویب نهایی نرسیده است؛ میتوان عدم تحقق بخشی از اهداف اقتصادی آن را پیشبینی کرد.