در بخش زراعت در ایران، براساس اطلاعات سالنامه آماری وزارت جهاد کشاورزی در سال زراعی ١٣٩٣-٩٤ سطح برداشت کل محصولات زراعی حدود ١١,٣٨میلیون هکتار در سال زراعی ٩٤ بوده که از این مقدار ٥٢.٩٣ درصد سهم اراضی با کشت آبی و ٤٧.٠٧ درصد سهم اراضی با کشت دیم بوده است. از همین میزان سطح زیر کشت میزان تولید کل انواع محصولات زراعی در حدود ٧٧ میلیون تن بوده که ٩١.٨ درصد میزان تولید محصولات زراعی متعلق به اراضی با کشت آبی و ٨.٢ درصد مربوط به اراضی با کشت دیم است. به توجه به آمار، یکی از ویژگیهای بخش زراعت ایران این است که گرچه در حدود ٤٧ درصد اراضی زیر کشت دیم است اما تنها حدود هشت درصد تولید مربوط به این اراضی است و در واقع تولید زراعت مرتبط با اراضی آبی است و سهم دیم اندک است.
پایینبودن عملکرد محصولات زراعی در اراضی دیم باعث شده سهم این اراضی از تولید محصولات زراعی کشور پایین باشد. بهعنوان نمونه عملکرد گندم آبی ٣.٥ تن برای هر هکتار و عملکرد گندم دیم در حدود ١.٠٤ تن برای هکتار بوده که در عملکرد آبی در حدود ٣.٣ برابر عملکرد گندم دیم است. یا برای سیبزمینی عملکرد آبی در حدود ٣٢ تن در هر هکتار و دیم در حدود ١٣ تن در هر هکتار بوده که عملکرد آبی ٢.٤ برابر دیم بوده است. در این سال از مجموع ٧٧ میلیون تن از انواع محصولات زراعی، غلات ٢٣.٧ درصد، حبوبات ٠.٧ درصد، محصولات صنعتی ١٧.٥ درصد، سبزیجات ٢٢.٥ درصد، محصولات جالیزی ٩.٨٧ درصد، نباتات علوفهای ٢٥.٦ درصد و سایر محصولات ٠.٢٣ درصد سهم را به خود اختصاص دادهاند. ارقام نشان میدهد نباتات علوفهای، غلات و سبزیجات در حدود ٧١.٨ درصد تولیدات زراعی را از آنِ خود کردهاند و گروههای عمده محصولات زراعی کشور هستند.
دراینمیان به تفکیک محصول، بیشترین تولید مربوط به گندم با ١٥ درصد، ذرت علوفهای ١٤,٥ درصد، نیشکر ٩.٦ درصد، گوجهفرنگی ٧.٨ درصد، یونجه ٧.٧ درصد، سیبزمینی ٦.٧ درصد، چغندرقند ٧.٣ درصد، هندوانه ٤.٨ درصد و جو ٤.٢ درصد سهم را داشتهاند. بنابراین بالغ بر ٧٧.٥ درصد از کل تولیدات زراعی مربوط به ٩ محصول عنوان شده است. در کنار این خصوصیات بخش تولید زراعی کشور، چگونگی و نحوه توزیع اراضی زیر کشت در میان بهرهبرداران هم مسئله قابل تأملی است. براساس آمار سرشماری کشاورزی سال ١٣٩٣ مرکز آمار ایران، از مجموع ٢.٥ میلیون تعداد بهرهبرداری زراعی در کشور که ١٤.٧ میلیون هکتار اراضی را در اختیار دارند در حدود ١٥ درصد تعداد بهرهبرداریها کمتر از یک هکتار بوده و در حدود ١.٤ درصد اراضی زراعی را به خود اختصاص دادهاند. همچنین ٤٣ درصد تعداد بهرهبرداریها یک تا کمتر از پنجهکتاری بوده که در حدود ١٥ درصد اراضی زراعی را از آنِ خود کردهاند. در مجموع ٦٧ درصد تعداد بهرهبرداریهای زراعی کمتر از پنجهکتاری بوده و در حدود ١٦.٥ درصد اراضی زراعی را دارا هستند. ارقام نشان میدهد اراضی زراعی کوچک بوده و بهرهبرداریهای زراعی در مقیاس کوچک که از نظر تعداد زیاد (٦٧ درصد) اما از نظر اراضی در اختیار، سهم پایینی (١٧ درصد) متعلق به آنان بوده است.
کوچکی اراضی زراعی بهرهبرداریها یکی از مشکلاتی است که توسعه پایدار بخش کشاورزی را به مشکلاتی روبهرو میکند. پایینبودن درآمد بهرهبردار و امکانپذیری پایین پسانداز در میان آنان، پایینبودن بهکارگیری فناوری، دانش و نوآوریهای جدید به دلیل اندازه کوچک زمین و قدرت درآمدی پایین بهرهبرداران و امکانپذیری ضعیف افزایش بهرهوری در بهرهبرداریهای کوچکمقیاس، از جمله مهمترین پیامدهای کوچکبودن اراضی زراعی است.
اطلاعات آماری جهان نیز نشان میدهد ٥٠٠ میلیون مزارع کوچک وجود دارد که بیش از ٨٠ درصد از مواد غذایی مصرفی جهان را تهیه میکنند که بهطور قابل توجهی به کاهش فقر و امنیت غذایی کمک میکنند اما خود با مشکلات مختلفی درخصوص دسترسی به بازار، تأمین مالی، فناوری و دانش، فقر و تأمین اجتماعی روبهرو هستند. وجود مشکلات متعدد برای مزارع کوچک در جهان باعث شده که اندیشمندان جهانی به دنبال راهکارهایی برای مشکلات این گروه از تولیدکنندگان برآیند. یکی از این راهکارها تشکیل و ساماندهی گروههای خانوادگی کشاورزی است.
رویکرد کشاورزی خانوادگی نگاه عالمانه به بهرهگیری از قابلیت و توان بالفعل و بالقوه آن در جهت ارتقای امنیت غذایی و کاهش فقر است. بسیاری از کشورهای جهان با بهرهگیری از این رویکرد و مشارکت زنان و مردان روستایی به صورت خانوادگی تاکنون توانستهاند در بسیاری از پروژههای توسعه روستایی و کشاورزی موفق شوند. بررسی تجربیات جهانی درخصوص چگونگی ساماندهی گروههای خانوادگی در بخش زراعت میتواند درسهایی برای ایجاد و ساماندهی گروههای خانوادگی برای ایران داشته باشد.