برخی سالها همچون نسیمی میآیند و میروند، بیآنکه اثری عمیق از خود بر جای بگذارند. اما ۱۴۰۳ از آن سالهایی نبود که بتوان آن را در حاشیهای کوتاه از تاریخ رها کرد. این سال، نهتنها در صفحات رسمی تاریخ، بلکه در تار و پود زندگی مردم، در تصمیمات سرنوشتساز و در زخمهای بر جایمانده از بحرانها حک شد. هر روز، فصلی تازه بود؛ هر ساعت، روایتی نو. جهان بر لبه تیغ راه میرفت، و ایران نیز از تلاطمهای بیوقفهاش بینصیب نماند. انتخابات، نهتنها صحنه رقابت نامزدها، بلکه آیینهای از امیدها و سرخوردگیهای ملی شد. در آنسوی جهان، بازگشت ترامپ، معادلات را به هم زد و تحریمها را با شدتی مضاعف برگرداند. در منطقه، جنگ دیگر یک تهدید دور نبود و در داخل، اقتصاد در نقطه حساس، به تصمیماتی سرنوشتساز نیاز داشت. ۱۴۰۳ سالی نبود که بتوان از آن عبور کرد؛ بلکه سالی بود که ایران را به آستانه یک انتخاب تاریخی رساند.
انتخابات ۱۴۰۳؛ عبور از انتخاب یا عبور از امید؟
انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۳، فراتر از یک رقابت سیاسی، به آینهای تبدیل شد که شکاف عمیق بین مردم و سیاست را بیشتر نمایان کرد. انتخاباتی که نیمی از مردم ترجیح دادند از آن عبور کنند، گویی که هیچچیز نمیتواند راهحل باشد. برخی، به امید تغییر و حرکت کشور از رکود، پا به عرصه گذاشتند، اما در نهایت، نیمی از مردم در سکوت به تماشای این رقابت نشستند. مسعود پزشکیان، چهرهای که همواره با گفتمان تعامل و آرامش شناخته میشد، ریاستجمهوری را در حالی به دست گرفت که میراثی سنگین از مشکلات بر دوشش افتاد. اما آرامش کافی نبود؛ کشور در بحرانهای متعدد دستوپا میزد، و ریاستجمهوری تنها یک مقام نبود، بلکه مأموریتی دشوار بود در سرزمینی که ثبات، کالایی کمیاب شده بود.
ترامپ؛ بازگشتی که جهان را لرزاند
در آنسوی دنیا، در ایالات متحده، بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، همانطور که پیشبینی میشد، زمین سیاست بینالملل را لرزاند. اما اینبار، تکانها شدیدتر و بیرحمانهتر بودند. سیاستهای او دیگر حتی تظاهر به دیپلماسی نمیکردند؛ تحریمها با شدت بیشتری بازگشتند، و ایران دوباره در میانه معادلات پیچیده جهانی قرار گرفت.بازارهای جهانی دچار تلاطم شدند، سرمایهها سرگردان ماندند، و نرخ ارز در ایران بهسرعت سر به آسمان سایید.
خاورمیانه؛ از شطرنج سیاست به آتش جنگ
۱۴۰۳، سالی که خاورمیانه دیگر میدان بازی سیاستمداران نبود، بلکه خودِ بازیگران، بیپرده و آشکار، به میدان آمده بودند. غزه دیگر زخمی کهنه نبود؛ جراحتی سرباز کرده بود که هر روز عمیقتر میشد. در لبنان، اقتصاد در آستانه سقوطی بیبازگشت ایستاده بود؛ در سوریه، آینده پس از بشار اسد در هالهای از ابهام فرو رفته بود.اما مهمتر از همه، ایران و اسرائیل بودند. دیگر از درگیریهای سایهوار خبری نبود؛ تهدیدها آشکار شده بود. سایه جنگی که سالها از آن سخن گفته میشد، حالا بیش از هر زمان دیگری نزدیک بود.
اقتصاد ایران؛ ایستاده بر پرتگاه تصمیم
۱۴۰۳، سالی که اقتصاد ایران نه فروپاشید و نه احیا شد؛ بلکه بر سر بزنگاهی رسید که هر تصمیمی، سرنوشت یک نسل را تعیین میکرد. تورم، دیگر یک عدد در گزارشهای رسمی نبود؛ بلکه واقعیتی تلخ بود که در قیمت نان، اجاره خانه، و داروهای نایاب تجلی مییافت.بحران انرژی، تولید را از نفس انداخت.
ایران در بزنگاه تاریخ؛ آغازِ تغییر یا ادامه رکود؟
۱۴۰۴ در راه است. سالی که میتواند آغاز فصلی تازه باشد؛ همانگونه که کشورهایی چون چین، ترکیه و آلمان در بزنگاههای تاریخی خود، مسیر تحول را برگزیدند. این مسیر با واقعگرایی، شجاعت و تصمیمات دشوار ساخته میشود.جهان منتظر نمیماند. ایران نیز نمیتواند منتظر بماند. انتخابها روشن است: اصلاحات بنیادین یا فرو رفتن در رکودی که هر سال، عبور از آن دشوارتر خواهد شد.
و هنوز... این سال تمام نشده است
سال ۱۴۰۳ هنوز به پایان نرسیده است. شاید روزها و ساعات پیشرو، برگهای دیگری از این داستان را ورق بزنند؛ همانطور که در آغاز سال، نمیدانستیم چه در انتظارمان است. اما یک حقیقت روشن است: ایران در لحظهای سرنوشتساز ایستاده. آنچه امروز برمیگزیند، آیندهی نسلها را رقم خواهد زد.