مشارکتهای اجتماعی که تاریخی به مراتب طولانیتر از حکومتها یا دولتها دارند، زیربنای تمدن بشریت بوده و همواره عنصر تعیینکننده در تمامی جوامع بشری برای تعیین سرنوشت آن سرزمین یا کشور بودهاند.
برخلاف بسیاری از تلاشها در طول تاریخ، مبنی بر تعیین سرنوشت توسط حاکمان یا دولتها، هرگاه مشارکت اجتماعی نادیده گرفته شده، تمامی تلاشها به شکست انجامیده و حتی برنامهها و طرحهای مترقی نیز ناکام ماندهاند.
بنابراین بزرگترین آفت و نقطه ضعف یک دولت/حکومت، نادیده انگاشتن این رکن اساسی است. تبلور این مشارکت در عرصههای مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی از طریق ایجاد و تقویت و همافزایی تشکلها، احزاب و NGO ها خواهد بود که زمینه مشارکت اجتماعی گروههای مختلف جامعه را فراهم میآورد.
در شرایط امروز کشور که امنیت و توسعه، الزامات بنیادین برای ادامه مسیر سخت و پرچالش آینده هستند، تقویت مشارکت اجتماعی و اولویت قرار دادن آن سبب بهبود اعتماد اقشار گوناگون جامعه و ارتقای انسجام ملی میشود و هدایت آن در مسیر صحیح، شایستهسالاری و نخبهپروری را به دنبال خواهد داشت؛ اگر از یک سو فضایی عاری از فساد و سهمخواهی بر تشکلها و احزاب و NGO ها حاکم باشد و از سوی دیگر، حاکمیت با اعتماد به آنها هویت و نقش ایشان را در اقتصاد، سیاست و فرهنگ و ... بپذیرد و حاضر به مشارکت واقعی آنان در عرصههای مختلف تصمیمسازی و تصمیمگیری باشد.