رشد تولید در ایران بیش از آنکه به سرمایه تازه نیاز داشته باشد، به مدیریتی نیازمند است که اتلاف را ببیند و اصلاح کند. چالش امروز بنگاهها کمبود فناوری نیست؛ اتلافی است که در فرآیندهای تکراری، تصمیمهای غیرمستند و مدیریت پراکنده منابع رسوب کرده و توان رقابتی کشور را کاهش میدهد.
بنگاههای متوسط زمانی جهش میکنند که مدیریت چابک، بهرهوری ناب و نگهداری پیشگیرانه تجهیزات به بخشی از فرهنگ سازمانی بدل شود. در این رویکرد، داده جایگزین حدس میشود و هر تصمیم کوچک، گامی برای کاهش اتلاف انرژی، زمان و مواد اولیه میگردد. بهرهوری مدیریتی یعنی تبدیل تصمیم اجرایی به ارزشافزوده پایدار.
در سطح ملی نیز، سیاست صنعتی بدون ستون بهرهوری به افزایش هزینه و تضعیف رقابتپذیری میانجامد. سرمایهگذاری در آموزش مدیران، نظام سنجش عملکرد و اصلاح فرآیندها، هزینه نیست؛زیرساخت ماندگاری تولید و شرط بقای صنعتی کشور است.
ایران فردا را ملتی میسازد که مدیریت را دانشی پویا بداند و از هر تصمیم، مسیری برای بهرهوری و رشد پایدار بیافریند؛ مسیری که توان رقابت، تابآوری اقتصادی و افق توسعه کشور را گشودهتر سازد.