بازار ارز معمولاً جایی است که بحران دیده میشود، نه جایی که متولد میشود. آنچه امروز بهصورت نوسان نمایان است، اغلب حاصل فشارهایی است که مدتها در لایههای پنهان اقتصاد انباشته شدهاند؛ جایی که تصمیمها به تعویق افتاده، هزینهها نامرئی مانده و تعادلها بهتدریج فرسوده شدهاند.
این ریشهها الزاما در بازار ارز نیستند. وقتی برخی عدم تعادلها در ساختار هزینهها، نظام تصمیمگیری و زمانبندی سیاستها باقی میمانند، فشار راه خود را پیدا میکند. ارز، بهدلیل سرعت واکنش، نخستین جایی است که این فشار را بروز میدهد؛ بیآنکه خود منشا آن باشد.
اگر ریشهها دیده نشوند، درمان به خطا میرود. تمرکز بر سطح، ما را از عمق غافل میکند و اصلاح را به تعویق میاندازد . ثبات پایدار، از دیدن همان ریشههای ناپیدا آغاز میشود؛ نه از مهار پیامدهای آشکار.