بهتدریج این باور ایجاد شده بود که مجموعه سیاستمداران و دولتمردان کشور که هر چهار سال یکبار زیرمجموعهای از آنها عنان دولت را به دست میگیرند، دیگر از این اصل بدیهی اقتصاد که «نرخ سود نباید بهصورت سیستماتیک کمتـر از نرخ تورم باشد»، گذر کردهاند، آن را پذیرفته و در مورد آن دیگر بحثـی ندارند. حتی تصور میشد درخصوص بیاثری اتخاذ رویههای دستوری نیز در بازار پول تفاهم حاصل شده است.
اما در هنگامه انتخاب وزرای دولت دوازدهم مجددا زمزمه حمایت راهبران جدید اقتصاد کشور از کاهش نرخ سود به میزانی کمتر از نرخ تورم شنیده شد که بسیار تعجب برانگیز و مایوسکننده بود.
این چرخش به نوعی یادآور یکی از سرگرمیهای دوران کودکی غالب ما «پا به سن گذاشتهها» است؛ بازی مار و پله، بازیای که در آن هر بازیکن باید مسیری را طی کند که در طول آن مسیر مارهایی بود که در صورت پا گذاشتن روی نیش آنها، بازیکن باید به اندازه طول مار به عقب بازمیگشت. در مقابل در طول این مسیر پلههایی نیز وجود داشت که بازیکن را به اندازه طول پله بالا میبرد. آنچه به این بازی هیجان میداد این بود که تعداد قدمهای بازیکن بهصورت تصادفی و با انداختن تاس معلوم میشد و بازیکن اختیـاری در تعیین آن نداشت. بهنظر میرسد متاسفانه این فرآینـد تصادفی (در مقابل فرآیندی یادگیـرنده) در انتخاب راهبـرد اقتصاد کشور و رهبران آن نیز مورد استفاده قرار میگیـرد. به قول کروگمن «ایدههای بد شباهت عجیبی به سوسکهای توالت دارند، مهم نیست چند بار آنها را به چاه میاندازید و سیفون را میکشید آنها باز هم بالا میآیند.» این ایده نیز از همان ایدههای بد است که توان بالا آمدن خود را از انسجام و «نزدیکی به قدرت» بخش نیازمند به سرمایه که حیات ناکارآی خود را در گرو سرمایه ارزان و قیمتهای فزاینده میبیند، میگیـرد. در مقابل این انسجام، پراکندگی و ضعف تاثیرگذاری سپردهگذاران خرد قرار دارد که در صورت تحقق این ایده باید شاهد آب شدن حاصل کار و تلاش خود باشند.
پول، جدا از شکل ظاهری آن، با سه ویژگی شناخته میشود. این سه ویژگی که عبارتند از واحد شمارش، تسهیلکننده مبادله و ذخیره ارزش در کنار یکدیگر مفهومی را شکل دادهاند که امـروزه نقشی محوری در هر گونه تصمیمگیری اقتصادی دارد. هر کالا یا خدمتـی معادل پولی دارد و منافع و مضار هر تصمیمگیری بر حسب پول سنجیده میشود. اگر خانوار تصمیم میگیرد که مصرف امروز خود را به فردا موکول کند یا اگر سرمایهگذاری تصمیم به سرمایهگذاری میگیرد هر دو از پول برای تسهیل و سازگاری تصمیمگیری خود استفاده میکنند. اگر نظام بانکی شکل گرفته است، بازار سرمایهای به وجود آمده است، صحبت از سیاستهای پولی میشود، نرخ ارز تعریف میشود و مبادله بین کشوری صورت میگیـرد، همه و همه حول این مفهوم سه وجهی است.
اگر هر یک از این سه ویژگی، خصوصا ذخیره ارزش بودن، از مفهوم پول جدا شود این مفهوم جدید دیگر پول نیست، موجود دیگری است با عملکردی متفاوت که بهدنبال این تغییر، تمامی مفاهیم، سیاستها و نهادهای شکل گرفته بر مبنای تفسیر سه وجهی پول نیز تغییر میکنند. نمیتوانیم نظامی داشته باشیم که در آن پول عملکرد ذخیره ارزش را نداشته باشد اما نهادی به نام بانک با تعریف متعارف آن وجود داشته باشد. نمیتوانیم پول سوزاننده ارزش داشته باشیم و از خانوارها بخواهیم که مصرف خود را به آینده موکول کنند تا سرمایه لازم برای رشد اقتصادی فراهم شود.
نمیتوانیم پول سوزاننده ارزش داشته باشیم و از مردم بخواهیم که در سنین جوانی بیشتر کار کنند تا مصرف کهنسالی خود را تامین کنند و هزاران نتوانستن دیگر که از حوصله این مقال خارج است. این نتوانستنها جدی است و تصمیمگیران اقتصادی با دستور دولتمردان، نصیحتها و وعدهها نیز تغییر رای نمیدهند. همانطور که ابرها به دستور حاکمان از مقابل آفتاب کنار نمیروند و امواج با شلاق آنها آرام نمیگیرند، هیچ نظامی نمیتواند در مقابل «ترجیح مصرف حال به مصرف آینده» افراد بایستد، سیلی نقد به از حلوای نسیه است مگر اینکه حلوایش خیلی شیرین باشد. باور کنید.