مجتمع مس سرچشمه
هدفگیری نرخ رشد اقتصادی هشت درصد، یکی از وجوه مشترک اهداف برنامههای توسعه اخیر است. اما علیرغم تکرار این هدف، عملکرد دهه اخیر اقتصادی ایران نشان از فاصله وضع موجود و وضع مطلوب دارد. نرخ رشد بالا، نیازمند الزاماتی است که در صورت بیتوجهی به فراهم ساختن آن و عدم پایبندی سیاستگذاران به آن موارد، دسترسی به این هدف ممکن نخواهد شد. اخیرا مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، گزارش پژوهش و مطالعه تطبیقی الزامات دستیابی به رشد (مروری بر تجربه 13 کشور) را منتشر کرده است. سوال اصلی این پژوهش شناسایی الزامات رشد است؟ در این گزارش با تکیه بر تجربه 13 اقتصاد که در دهههای اخیر نرخهای رشد هشت درصد و بالاتر را بهصورت مستمر تجربه کردهاند؛ پاسخهایی برای سیاستگذاران ارایه شده است.
اقتصادهای با رشد بالا کدامند؟
از سال 1950 تاکنون سیزده اقتصاد توانستند در نرخ به طور متوسط 7درصد یا بیشتر در سال، برای 25 سال یا بیشتر رشد کنند. در آن کشورها سرعت گسترش، اندازه اقتصاد در هر دهه دو برابر میشود. این سیزده اقتصاد بوتسوانا، برزیل، چین، هنگکنگ، اندونزی، ژاپن، کره، مالزی، مالتا، عمان، سنگاپور، تایوان و تایلند است. اگر بزریل، اندونزی، عمان، تایلند و بوتسوانا منابع غنی دارند اما راز رشد اقتصادی در کشورهای دیگر چیست؟ در این پژوهش دلیل اصلی رشد اقتصادی را استراتژی منسجم رشد اقتصادی میدانند؛ استراتژی که نیازمند تعهد بلندمدت کشور برای دستیابی به آن و پیگیری مداوم آن است. اقتصادهای با رشد بالا، ساختار اقتصادی خود را از اقتصاد مبتنی بر تولید محصولات کشاورزی، اولیه و خام به اقتصاد صنعتی، خدمات مولد، متحول کردند.
راز شد اقتصادی در تحول ساختار اقتصادی است؛ بدون تحول ساختار، دستیابی به رشد بالا و مستمر امکانپذیر نیست. اما تحول ساختار در افق بلندمدت محقق میشود. از این رو نیازمند صبوری و حفظ تمرکز بر هدف رشد اقتصادی است. دولت کارآمد که بتواند سیاستهای رشد اقتصادی را اجرا کند یکشبه بوجود نمیآید. ولی این صبوی نیازمند این است که استراتژی رشد و اولویتهای آن مشخص شود تا منابع محدود به آنها اختصاص یابد. هیچ کدام از این کشورها بدون حفظ میزان بالای سرمایهگذاری بخش عمومیی در زیرساخت، آموزش و بهداشت، رشد سریع و مستمر نداشته اند. سرمایهگذاری در زیرساخت، آموزش و بهداشت، باعث درونرانی بخش خصوصی میشود. اما از سرمایهگذاری در زیربناها نباید غفلت شود. گفته میشود این سیزده کشور پنج ویژگی مشترک دارند؛ بهرهبرداری کامل از ظرفیت فناوری، دانش و رموز کار و تقضای بازار جهانی؛ حفظ ثبات اقتصاد کلان؛ داشتن میزان بالای پسانداز و سرمایهگذاری؛ به کارگیری مکانیسم بازار بهعنوان تخصیص دهنده اصلی منابع و برداشتن دولت متعهد به رشد، معتبر نزد عموم و توانمند
سیاست رشد هشت درصدی چیست؟
مورد اجماع سیاستگذاران کدام است؟ کارآمدی دولت؛ دولتی که سیاستگذار است، خدمات میدهد و سرمایهگذار است و کارآفرین.
سطح بالای سرمایهگذاری؛ رشد اقتصادی قوی و مستمر مستلزم میزان سرمایهگذاری بالاست. باید به زیرساختها، سرمایه انسانی و آموزش توجه شود.
انتقال دانش فنی؛ در همه این سیزده کشور جذب دانش فنی و رموز کار از بقیه جهان بالاتر بوده است.
رقابت و تحول ساختارها بر محور مولد بودن؛ رقبات عامل رشد اقتصادی است. ورود صنایع جدید و مولد . خروج صنایع روبه افول، عامل رشد است. با گسترش اقتصاد، شکل، ترکیب و اندازه اقتصاد تغییر میکند. صنایع جدید پدید میآید و صنایع قدیم افول میکند. از دیدگاه اقتصادی، این فرآیند طبیعی است. به تعبیر شومپیتر این فرآیند همان «تخریب خلاق» است و دولتها میتوانند با تشویق بنگاههای جدید و پیدایش صنایع جدید این وضع را سرعت دهند.
توجه به بازار کار؛ اقتصادهای موفق، شغل مولد از طریق سرمایهگذاری و صادرات ایجاد کردند. این همان تسهیل جابهجایی اشتغال است.
توسعه صادرات و سیاست صنعتی؛ کشورهای با رشد بالا صادرات خودر ا توسعه دادهاند و انواع سیاست برای تشویق سرمایهگذاری رد بخش صادرات را بهکار گرفتهاند.
مدیریت صحیح نرخ ارز؛ این کشورها نرخ ارز را رقابتی نگه داشتند و ذخیره ارزی انباشت کردند تا در مواقع لازم برای استمرار رشد استفاده شود.
ورود سرمایه و تدریج در باز شدن بازارهای مالی؛ باز بودن بازار مالی در بلندمدت سودمند است و این اقتصادها در جذب سرمایههای خارجی فعال هستند.
ثبات اقتصاد کلان؛ همه اقتصادهای با رشد بالا، اقتصاد کلان باثباتی داشتهاند. نوسان سطح قیمت، نوسان نرخ ارز، نوسان سود بانکی بازدارنده سرمایهگذاری خصوصی و رشد است.
پشتیبانی پسانداز از سرمایهگذاری؛ رشد به سرمابیهگذاری و سرمایهگذاری به تامین مالی بستگی دارد.
توسعه بخش مالی؛ نظام مالی توسعه یافته، با تجهیز پساندازها، سرمایهگذاری را تامین مالی میکند. نظام مالی باید فراگیر باشد تا رشد فراگیر شود.
سرمایهگذاری روستایی و شهرنشینی؛ صنعتی شدن با گسترش شهرنشینی همراه بوده است. شهرنشینی بهدلیل اثر «صرفهجوییهای مقیاس و حوزه فعالیت ناشی از تجمع» در رشد صنعتی، اثر مثبت دارد.
برابری فرصتها؛ اقتصادهای با رشد بالا، فرصتهای برابر برای مردم (شهری-روستایی، زنان-مردان) برای فعالیت اقتصادی ایجاد کردند.
توسعه منطقهای؛ توسعه متوازن منطقهای، اثر مثبت بر رشد دارد. استراتژیهای رشد نیازمند سیاست توسعه منطقهای است.
مدیریت انرژی و محیط زیست؛ برای دستیابی به رشد پاک، باید مصرف انرژی، مدیریت شود و هزینههای زیستمحیطی رشد اقتصادی، کاهش یابد.
اگر اینها الزاماتی است که در 13 کشور با رشد بالا بهکار برده شده، باید پرسید استراتژی برنامه ششم توسعه برای دستیابی به رشد 8درصد چیست؟