تحریمهای آمریکا علیه ایران که از سال گذشته میلادی و در پی خروج دولت ترامپ از برجام آغاز شد، دشواریهایی را برای اقتصاد ایران رقم زده است.
در حالی که به نظر میرسید دولت حسن روحانی موفق به کنترل نرخ تورم شده است، بازگشت تحریمهای آمریکا موجب شد تا در سال 2018 نرخ تورم در ایران به 31 درصد برسد. صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده است که در سال جاری میلادی نیز ایران نرخ تورم 37 درصدی را تجربه خواهد کرد و تولید ناخالص داخلیاش نیز 6 درصد کاهش خواهد یافت.
بسیاری از صنایع ایران روزهای بسیار سختی را میگذرانند و نرخ بیکاری نیز رو به افزایش است. از طرفی دولت ترامپ که میکوشد صادرات نفت ایران را به صفر برساند، مشتریان نفت ایران را تهدید کرده است که در صورت خرید نفت از ایران خودشان نیز هدف تحریمهای آمریکا قرار خواهند گرفت.
دولتمردان آمریکایی ادعا میکنند که تحریم در واقع یک گلوله نقرهای (حربهای ساده برای حل مسائل دشوار) است. از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون دولتهای زیادی سعی کردهاند با استفاده از حربه تحریمهای اقتصادی به اهداف سیاسی خود دست یابند. اما با وجود گذشت یک قرن از آغاز تجربه بهرهگیری از تحریمهای اقتصادی در راستای اهداف سیاسی، استدلالهایی که در توجیه این رویکرد مطرح میشوند هرگز قانعکننده نبودهاند.
در سه دهه اخیر استفاده از حربه تحریمهای اقتصادی حتی در قیاس با گذشته رایجتر شده است. مثلاً تنها در دهه 1990 میلادی 67 مورد تحریم علیه کشورهای مختلف وضع شد که دو سوم از این تحریمها را تحریمهای یکجانبه دولت آمریکا تشکیل میدادند. در واقع بسیاری از تحریمها را کشورهای بزرگ علیه کشورهای کوچک وضع میکردند. بهعنوان مثال در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون، حدود 2.3 میلیارد نفر (تقریباً 40 درصد از جمعیت جهان در آن زمان) بهنوعی با تحریمهای یکجانبه آمریکا دستوپنجه نرم میکردند. در حال حاضر آمریکا بیش از 8000 مورد تحریم (علیه دولتها و نیز اشخاص حقیقی و حقوقی) را در دست اجرا دارد که ایران با اختلاف فاحش نسبت به سایر کشورها، بزرگترین هدف تحریمهای آمریکاست.
علاوه بر این، از سال 1960 تاکنون شورای امنیت سازمان ملل متحد 30 رژیم تحریم چندجانبه را ذیل ماده 41 منشور سازمان ملل علیه برخی کشورها و گروهها وضع کرده است که از موفقترین آنها میتوان به تحریمهایی که به سقوط رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی و رودزیای جنوبی (زیمبابوه امروزی) منجر شدند، اشاره کرد. شورای امنیت سازمان ملل همچنین تحریمهایی را علیه گروههایی مانند القاعده، طالبان و اخیراً داعش وضع کرده است.
با این حال واقعیت آشکاری که در مورد استفاده از تحریمهای اقتصادی وجود دارد این است که چنین تحریمهایی اغلب شکست میخورند. نتایج مطالعه جامعی که در مورد 170 مورد از تحریمهای وضعشده در قرن بیستم صورت گرفته است، نشان میدهد که تنها یکسوم از این تحریمها به اهداف از قبل تعیینشده خود رسیدهاند. نتایج یک مطالعه دیگر نیز حاکی از این است که کمتر از 5 درصد از تحریمها به موفقیت (از نگاه وضعکنندگان آنها) ختم میشوند.
بالا بودن نرخ شکست تحریمها نشاندهنده این است که دولتها اغلب با استدلالهای ضعیف و ناقص سعی دارند وضع تحریم علیه دیگران را توجیه کنند. در این میان میتوان به هفت سوءبرداشت یا استدلال غلط در مورد تحریمهای اقتصادی اشاره کرد که لازم است غلط بودن آنها به اثبات برسد.
1. برای توجیه استفاده از حربه تحریم گفته میشود که تحریم در مقایسه با جنگ، گزینه انسانیتری است. اما باید گفت تحریم در واقع ظرفیتهای موجود برای استفاده از دیپلماسی بینالمللی در راستای حلوفصل مناقشات را تضعیف میکند. از طرفی تحریمها اغلب نهتنها خطر جنگ را از بین نمیبرند، بلکه راه را برای جنگ هموار میکنند. بهعنوان مثال 13 سال تحریم بینالمللی علیه عراق، در نهایت به اشغال عراق در سال 2003 توسط ائتلاف تحت رهبری آمریکا منجر شد.
2. استدلال دوم مدافعان تحریم این است که «وقتی تحریمها به طرف مقابل آسیب میرسانند، در واقع دارند جواب میدهند». اما باید دید که منظور از موفقیت و جواب دادن تحریمها دقیقاً چیست. شواهد زیادی وجود دارند که نشان میدهند حتی در صورت مستثنی کردن کالاهای ضروری مانند غذا و دارو از تحریمها، باز هم خیل عظیمی از مردم عادی بهشدت از تحریمها آسیب میبینند. تحریم باعث توقف رشد اقتصادی، تضعیف بخش تولید، شکست کسبوکارها و متعاقباً افزایش نرخ بیکاری میشود. تحریم میتواند از طریق محدود کردن واردات و دامن زدن به بحران ارزی، نرخ تورم را نیز افزایش دهد.
3. وضعکنندگان هر تحریمی اغلب ادعا میکنند که تحریمهایشان «هوشمند» و «هدفمند» هستند. اما تحریمهای اقتصادی فراگیر معنایی جز تنبیه دستهجمعی ندارند. تحریمها فشار زیادی را به اقشار متوسط وارد کرده و بار سنگینی را بر دوش فقیرترین و آسیبپذیرترین گروههای جامعه –که خود از قربانی بیعدالتیهای گذشته هستند- قرار میدهند.
4. کشورهای وضعکننده تحریم، این حربه را برای براندازی حکومتهای مخالف خود ضروری و اثربخش میدانند. این استدلال را شاید بتوان ضعیفترین استدلال حامیان تحریم قلمداد کرد. از دو مورد آفریقای جنوبی و زیمبابوه که بگذریم، متوجه میشویم که تحریمهای بسیار طولانی علیه کره شمالی، کوبا، میانمار و ... تاکنون به هیچ موفقیتی (از نگاه تحریمکنندگان) منجر نشده است. حتی تحریم کشور کوچک قطر از سوی عربستان، امارات، بحرین و مصر که از اواسط سال 2017 آغاز شده، محبوبیت امیر قطر در بین مردم این کشور را افزایش داده و باعث شده که تودههای مردم از وی حمایت کنند.
5. حامیان تحریم میگویند تحریم موجب تضعیف دولتهای هدف میشود. اما با توجه به بدتر شدن فضای کسبوکار و سرمایهگذاری در کشورهای هدف تحریم، در واقع بخش خصوصی این کشورها بار اصلی تحریمها را تحمل میکند. از دولتها در زمان تحریم، کنترل ذخایر کالاهای استراتژیک را بیش از گذشته به دست میگیرند تا با کمبودها مقابله کنند و این مسئله در نهایت باعث افزایش تمرکز قدرت میشود.
6. استدلال دیگری که در حمایت از تحریمهای اقتصادی مطرح میشود این است که تحریم میتواند نقش مؤثری در جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای ایفا کند. اما ضعف این استدلال را نیز میتوان بهراحتی آشکار کرد. از زمان اجرای پیمان منع اشاعه سلاحهای هستهای در دهه 1970 میلادی تاکنون اسرائیل، هند، پاکستان و کره شمالی به سلاح هستهای دست پیدا کردهاند که تنها یکی از آنها در زمان تلاش برای ساخت سلاح هستهای، تحت تحریم نبوده است.
موفقیت یا شکست تحریمهای اقتصادی از نگاه حامیان آنها، بر اساس میزان اثربخشی در براندازی یا تغییر رفتارهای حکومت هدف سنجیده میشود. با توجه به استدلالهای ضعیفی که به آنها اشاره شد، تعجبی ندارد که در بسیاری از موارد هیچیک از این دو هدف تحقق پیدا نمیکنند.
در مورد ایران نیز انتظار میرود که اهداف کشور وضعکننده تحریمها یعنی آمریکا محقق نشود اما مطمئناً بیثبات کردن ایران، خاورمیانه را به منطقهای خطرناکتر از همیشه بدل خواهد کرد.
*برگرفته از یادداشت دکتر حسن حکیمیان در پایگاه تحلیلی پراجکت سیندیکیت