قیمت نفت در بازارهای جهانی اکنون به بالاترین میزان آن از آغاز سال 2017 رسیده است؛ اتفاقی که ریشه آن را باید نه در تحرکات سفتهبازان بلکه در تغییرات بنیادی بازار جستجو کرد.
بهای نفت در ماههای آینده نیز همچنان روندی صعودی را طی خواهد کرد و اقتصاد جهانی باید خود را برای پذیرش قیمتهای بالاتر در بازار نفت آماده نماید. شنکر که ازلحاظ صحت و دقت پیشبینیها بارها در رتبهبندیهای ماهانه بلومبرگ بهعنوان تحلیلگر برتر در حوزههای مختلفی مانند نفت و انرژی، فلزات اساسی، فلزات قیمتی و ... معرفی شده، دلایل مختلفی برای پیشبینی خود مبنی بر تداوم روند صعودی فعلی در بازار نفت دارد.
کاهش موجودی مخازن ذخیره نفت و افزایش تقاضای جهانی از یک سو و اجرای سیاستهای مالی انبساطی توسط دولت آمریکا در قالب کاهش نرخ مالیات و افزایش مخارج دولت از سوی دیگر باعث شده است که بازار نفت روزهای پررونقی را تجربه کند.
در آمریکا موجودی کل انبارهای نفت (بدون احتساب تغییرات ذخایر استراتژیک) از یک سال قبل تاکنون حدود 5.6 درصد کاهش یافته است. از طرفی موجودی انبارهای فرآوردههای نفتی در آمریکا نیز بیش از 14 درصد نسبت به یک سال قبل کاهش نشان میدهد؛ تقاضا برای گازوئیل همچنان در حال رشد است و انتظار میرود با فرا رسیدن فصل زمستان، نفت کوره نیز با افزایش شدید تقاضا مواجه شود. در چنین شرایطی پالایشگاههای آمریکایی برای پاسخگویی به نیاز بازار، نفت خام بیشتری تقاضا خواهند کرد و این افزایش تقاضا باعث تقویت قیمتها در بازار نفت خواهد شد.
افت موجودی انبارهای نفت و فرآوردههای نفتی تنها به آمریکا محدود نمیشود بلکه سایر کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نیز چنین کاهش محسوسی را در یک سال اخیر تجربه کردهاند، بهطوریکه اینک موجودی ذخایر تجاری نفت و فرآوردههای نفتی در این کشورها به رقم متوسط آن در فاصله سالهای 2012 تا 2016 کاملاً نزدیک شده است؛ این تغییرات نیز میتوانند به رشد بهای جهانی نفت در ماههای آینده کمک کنند.
نفت خام نیز مانند همه کالاهای استراتژیک جهانی، خریداری میشود و فروخته نمیشود؛ بدین معنی که نقش تقاضا در تعیین قیمتها حداقل در کوتاهمدت پررنگتر از نقش عرضه است. برای درک بهتر اینکه فشار تقاضا در بازار نفت تا چه حد شدیدتر شده است، میتوان روند شاخص مدیران خرید (PMI) بخش تولید را بررسی کرد؛ شاخصی که یک نشانگر بسیار مناسب برای سنجش وضعیت بازارهای جهانی ازجمله بازار نفت محسوب میشود.
علیرغم همه تحلیلهایی که در مورد نقش انقلاب نفت شیل در سقوط بهای نفت در سالهای 2014 و 2015 مطرح میشود، نباید از این واقعیت غافل شد که یکی از مهمترین عوامل افت تقاضا در آن دوره، رکود جدی در بخش تولید چین بوده است. در 18 ماه از دوره 19 ماهه بین دسامبر 2014 تا ژوئن 2016 شاخص مدیران خرید بخش تولید چین کمتر از 50 واحد بوده است اما از ژوئیه 2016 تاکنون این شاخص تنها یک بار با کاهش مواجه شده است. روند رو به رشد شاخص مدیران خرید بخش تولید چین در 16 ماه اخیر نشان میدهد این کشور که بزرگترین واردکننده نفت در جهان محسوب میشود، طی این دوره ازلحاظ اقتصادی عملکرد قابلقبولی داشته است. تداوم این وضعیت میتواند رشد تقاضا در بازار نفت را تضمین کند.
علاوه بر بخش تولید چین، بخش تولید کشورهای غربی نیز در ماههای اخیر روند مناسبی را طی کرده است بهطوریکه شاخص مدیران خرید بخش تولید در منطقه یورو اکنون به بالاترین رقم خود در بیش از 6 سال اخیر رسیده است. شاخص مدیران خرید بخش تولید در آمریکا نیز اگرچه در ماه گذشته میلادی با افت نسبی مواجه شد اما با رکورد 13 ساله خود –که دو ماه قبل به ثبت رسید- فاصله چندانی ندارد.
علاوه بر این، سیاست کاهش نرخ مالیاتها و افزایش مخارج دولت آمریکا با تکیه بر منابع مالی حاصل از فروش اوراق قرضه دولتی میتواند نقش یک محرک قوی را در اقتصاد جهانی ایفا کند. بهبود رشد اقتصادی آمریکا اثری مضاعف بر رشد اقتصادی کشورهای تولید محور –که چین در صدر آنهاست- خواهد داشت. سرعت گرفتن روند رشد اقتصاد چین نیز در ادامه منجر به رشد مضاعف تقاضا در بازار کالاهای خام و مشخصاً نفت خواهد شد. تقویت مرحله به مرحله اثر سیاستهای مالی دولت آمریکا بر بازارهای جهانی ناشی از همان پدیدهای است که کارشناسان مدیریت زنجیره تأمین از آن بهعنوان اثر شلاق گاوی یاد میکنند. اثر شلاق گاوی یا شلاق چرمی به این معناست که یک نوسان کوچک در پاییندست زنجیره تأمین میتواند به نوسانات بزرگ در بالادست آن منجر شود.
در ماههای آتی واردکنندگان نفت بیش از صادرکنندگان این محصول استراتژیک در تداوم روند صعودی قیمت آن در بازارهای جهانی نقش خواهند داشت.