هفته بسیج گرامی باد

رادیو مجازی اتاق ایران 30 آبان 1403

در موسسه دین و اقتصاد مطرح شد

صندوق‌ها نباید مورد دست‌درازی دولت‌ها قرار بگیرد

ستاری‌فر می‌گوید: قبل و بعد از انقلاب پول صندوق‌های بازنشستگی جاده‌صاف‌کن مشکلات بوده است؛ هزینه‌های نابه جا امروز صندوق‌ها را با بحران روبرو کرده‌اند.

27 آبان 1396
کد خبر : 11078
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

سخنران این هفته موسسه «دین و اقتصاد» فرشاد مؤمنی و محمد ستاری‌فر بود. «سرمایه اجتماعی و اقتصاد» و «بررسی وضعیت صندوق‌های بازنشستگی» دوموضوع محوری بود که در این نشست بررسی شد.

مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره «سرمایه اجتماعی و اقتصاد» در این نشست سخن گفت. مومنی سخنرانی خود را چنین شروع کرد: «کسانی که بقا و بالندگی جوامع را برحسب طیف متنوعی از سرمایه‌ها توضیح می‌دهند و درباره سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و نقشی که در زندگی اجتماعی ایفا می‌کنند صحبت می‌کنند عموماً بر این مسئله توافق دارند که وجه اجتماعی زندگی ما به اعتبار اینکه نقش یک سطح چسب دهنده و وحدت‌بخش را به عهده دارد موقعیتی منحصربه‌فرد و بی‌بدیل دارد. به‌طوری‌که در غیاب یا خوب کار نکردن این چسب سرمایه‌های انسانی و فیزیکی از کارکرد می‌افتد و دستاوردهای انتظاری و ثمربخشی‌های انتظاری را نمی‌توان مشاهده کرد.»

او سخنرانی خود را چنین ادامه می‌دهد: «مطالعات بسیار ارزشمندی وجود دارد که از این حکایت می‌کند که به‌موازات پیشرفت‌های علمی وقتی تراکم بیشتر جمعیت اتفاق می‌افتد که باعث پیچیدگی فزاینده همه امور می‌شود نقش این چسب پیونددهنده بیشتر است و به‌مراتب تعیین‌کننده خواهد شد. هرقدر که روبه‌جلو می‌رویم عنصر اجتماعی در حیات انسان‌ها نقشی مهم‌تر را به عهده خواهد گرفت.»

او می‌گوید: «در تجربه اداره امور کشور در سال‌های بعد از انقلاب به‌عنوان مصداق یک گواه بی‌بدیل داریم که نشان می‌دهد اینکه مناسبات اجتماعی به‌طور نسبی مبتنی بر صداقت و شفافیت بیشتر بود و همین همدلی مؤمنی تأکید می‌کند: «در شرایط حساس کنونی که در منطقه خاورمیانه به‌ویژه حاشیه‌های جنوبی و شمالی خلیج‌فارس شرایط پرتنشی را از سر می‌گذارند بازگشت به ذخیره دانایی آن سال‌ها می‌تواند کمک‌حال باشد.»

مومنی می‌گوید: «در ۱۰ ساله بعد از انقلاب اسلامی و به‌طور ویژه طی هشت‌ساله دفاع مقدس امنیت ملی در ایران در یک کادر ویژه تعریف‌شده بود که بر اساس آن اتصالی بر حیات اجتماعی ایرانیان وجود داشت این مسئله از ابعاد گوناگون می‌تواند موردتوجه قرار گیرد و نشان دهد که وقتی در بین مردم و حکومت اعتماد متقابل وجود دارد چقدر اداره امور کشور باکیفیت بیشتر و هزینه کمتری اداره می‌شد.» این بخشی از گفته فرشاد مؤمنی در موسسه دین و اقتصاد است.

او ادامه می‌دهد: «اعتماد متقابل میان مسئولان و مردم به‌ویژه در این جهت قابل‌بررسی است که مثلاً وقتی مردم قرار بود به جبهه‌های جنگ بروند آن‌ها فرزندان مسئولان را هم آنجا می‌دیدند چنین نبود که مردم به کاری دعوت شوند و حضوری از مسئولان در آن کارها نباشد.»

مومنی در ادامه گفته خود را چنین تبیین می‌کند: «در این اعتماد متقابل قوه مجریه اهتمام زیادی داشت. این استراتژی در دولت جنگ جواب داده است و باید آن را گرامی بداریم. ما دیدیم که در زمان جنگ هزینه‌هایی که انجام می‌شد و مقایسه آن با سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷، هزینه‌های به‌مراتب کمتری در حوزه‌های دفاع کشور انجام‌شده و اگر دولت می‌خواهد با تکیه‌بر هزینه‌های دفاعی همان دوران جنگ را اداره کند ممکن بود به مشکل بربخورد و به این معنی نقش نیروهای داوطلب در این ماجرا بسیار کمرنگ‌تر است وگرنه دولت با ۵۰ درصد هزینه سال‌های ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۷ چگونه می‌تواند جنگ را اداره کند.»

به گفته مؤمنی، در سال‌های جنگ دولت در تخصیص‌ها و جهت‌گیری‌ها مردم را محور قرار داده است و اعتماد متقابل بین مردم و دولت باصداقت و شفافیت بوده است و باعث شد که بی‌سابقه‌ترین سطوح مشارکت صورت بگیرد و اداره کشور در چنین فضایی انجام شود.

او تصریح می‌کند: «بنابراین رابطه مردم با حکومت خیلی مهم است و نقشی که طرز برخورد حکومت و به‌طور خاص دولت زمینه مسئولیت‌های اجتماعی به عهده می‌گیرد بسیار تعیین‌کننده است و چسب پیونددهنده و وحدت‌بخش در جامعه می‌تواند باشد.»

او با اشاره به تجربه دوره تعدیل ساختاری می‌گوید: «در آن دوران دولت ورود کرد به بحث‌های خصوصی‌سازی آموزش، سلامت و برخی آزادسازی‌ها و می‌بینیم که عملاً این چسب در آن دوران دچار تزلزل شد و خود را در شاخص ناهنجاری‌های اجتماعی و شاخص‌هایی مانند تحولات صدور چک‌های بلامحل خود را نشان داد.»

به گفته مؤمنی این وضعیت را می‌توان در کمیت و کیفیت مشارکت مردم در امور کشور دید. هرقدر که کسی بهتر کار کند اداره امور بهتر خواهد شد و مردم نیز در منافع توسعه سهم عادلانه‌ای خواهد داشت. در تعدیل ساختاری ما با گسست بزرگی روبرو شدیم و این موضوع در ۲۵ سال گذشته به‌صورت فزاینده و نظام‌دار دیده می‌شود که سهم عامه مردم به‌ویژه فرودستان و بخش‌های مولد رو به تنزل گذاشته و سهم غیرمولدها با محوریت رانت‌خوارها و رباخوارها افزایش غیرعادی یافته است.

قلمرو تأمین اجتماعی مشخص نیست

«بررسی وضعیت صندوق‌های بازنشستگی» موضوع سخنرانی محمد ستاری‌فر، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی بود.

ستاری‌فر می‌گوید: «چه قبل و چه بعد از انقلاب در نگاه به صندوق‌ها دچار اشکال بوده‌ایم، این صندوق‌ها بعضاً جاده‌صاف‌کن مشکلات اقتصادی کشور بوده‌اند، درحالی‌که آن‌ها می‌بایست فقط به افراد تحت پوشش خود متعهد باشند و همین هزینه‌های نابجا، امروز صندوق‌ها را با مشکلاتی روبرو کرده است.»

ستاری‌فر تصریح می‌کند: «وقتی از رفاه صحبت می‌کنیم منظور ما رویکردهای دولت و سیاست‌های دولت است که در هر مقطعی متناسب شرایط اجتماعی و اقتصادی تغییر می‌کند. این موضوع به سوبسید‌ها و مساعدت‌های دولت برمی‌گردد ولی بحث تأمین اجتماعی از این موضوع جداست و منظور از تأمین اجتماعی بحث ویژه‌ای است که حقی همگانی به‌حساب می‌آید و مقوله‌ای کلیدی است.»

رئیس پیشین سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی گفته خود را ادامه می‌دهد: «اکنون ما دو مشکل‌داریم که هرروز از عمق بیشتری برخوردار می‌شود که یکی از آن‌ها در ارتباط با رابطه بین توسعه اقتصادی و تأمین اجتماعی است. به این معنی که ما در مسیر توسعه قرار نمی‌گیریم مگر اینکه مسئله تأمین اجتماعی خود را به نحو متناسبی حل‌وفصل کرده باشیم، ولی نظام حکمرانی مابعد از انقلاب تاکنون به این موضوع اهمیت چندانی نگذاشته است.»

او توضیح می‌دهد: «مشکل بزرگ دیگر در ارتباط با صندوق‌های بازنشستگی این است که چگونگی جایگاه حقوقی، قانونی، ‌ معرفتی و نهادی قلمرو تأمین اجتماعی مشخص نیست و بررسی‌ها نشان می‌دهد که از این نظر نگاه به تأمین اجتماعی نگاه متناسبی نبوده و این مسئله به قبل از انقلاب هم برمی‌گردد.»

به گفته ستاری فر، اقتصاددان قبل از انقلاب نیز معاونان و وزرا بخشی از هزینه‌های خود را از صندوق تأمین می‌کردند و بعد از انقلاب هم دیدیم که در مواقعی دولت وقتی با مشکل مالی روبرو می‌شد به این فکر می‌افتاد که برخی از مشکلات خود را از طریق سازمان اجتماعی تأمین کند. در موردی به یاد دارم که پنج میلیارد تومان به دستور رئیس‌کل بانک مرکزی از تأمین اجتماعی برداشت‌شده و البته با رایزنی به مسئولان به ازای پنج میلیارد تومان ملک و اموال به صندوق تأمین اجتماعی ارائه شد.

او تصریح می‌کند: «بااین‌حال این نگاه نامناسب به صندوق‌ها همواره وجود داشته است. به یاد دارم که از بعد از جنگ مسئله رشد جمعیت و تعداد تخت‌های بیمارستانی به ازای آن‌ها مورد سؤال قرار گرفت و بررسی‌ها نشان داد که قبل از انقلاب و در سال ۱۳۵۶ به ازای هر ۱۰۰۰ نفر دو تخت بیمارستانی وجود داشته است، ولی بعد از جنگ به دلیل رشد جمعیت و مشکلات بهداشتی و درمانی پیش‌آمده به ازای هر ۱۰۰۰ نفر ۰.۹ تخت وجود داشت و این خیلی بد بود و در آن زمان نیازمند آن بودیم که ۲۳ هزار تخت بیمارستانی اضافه شود.»

به گفته ستاری فر، در آن زمان نمایندگان مجلس بدون حضور سازمان تأمین اجتماعی و سایر مسئولان تصمیم گرفتند که این بیمارستان‌ها در مناطقی ساخته شود و این بیمارستان‌ها نیز در مکان‌هایی احداث شد که به آن شکل بیمه نشده وجود نداشت و به‌هرحال بیمارستان‌ها، هزینه‌های بسیاری دارند و موظف‌اند به بیمه‌شده‌های خود رسیدگی کنند.

ستاری فر تصریح می‌کند: «به‌طورکلی صندوق‌های ما هیچ‌وقت شان دینی، ‌ اقتصادی، ‌ انسانی و حقوقی‌شان حفظ نشده است و بعضاً این نگاه بوده که چگونه می‌شود با صندوق‌ها اقتصاد کشور را هدایت کرد.»

او می‌گوید: «در ضمن در ادبیات اقتصادی تأمین اجتماعی پیش‌نیاز توسعه اقتصادی و یکی از ابزارهای مهم توسعه اقتصادی صندوق‌ها به‌حساب می‌آیند.»

ستاری فر تأمین اجتماعی را یکی از میوه‌های انقلاب صنعتی می‌خواند: «تأمین اجتماعی یکی از میوه‌های انقلاب صنعتی بود و انقلاب صنعتی خود از میوه‌های انقلاب رنسانس، ‌ مرکانتلیسم، اصلاحات دینی، ‌ دولت‌های مطلقه، عصر روشنگری، ‌ عصر علمی و فنی است. وقتی تولید چند برابر شد زایش انقلاب صنعتی و بازوی مکانیکی در کنار نیروی انسانی تضادهایی را شکل داد. مارکسیست‌ها پشت کارگران ایستادند و کلاسیک‌ها پشت سرمایه. این تضادها و درگیری‌ها نقش گسترده‌ای را در شکل‌گیری تأمین اجتماعی ایجاد کرد. مارکسیست‌ها به دنبال انقلاب کارگری بودند ولی سرمایه‌داران زرنگ‌تر از آن‌ها بودند که مارکس فکر می‌کرد و نظام بیمه توسط بیسمارک، چرچیل و رزولت به کار افتاد تا پادزهر لازم برای مسائل اقتصادی کارگران فراهم شود.»

او درباره تأمین اجتماعی در ایران می‌گوید: «نگاه تأمین اجتماعی در ۶۰، ۷۰ سال گذشته هیچ‌وقت نهادی نبوده است. در زمان مصدق کارگران نسبت به وضعیت خود اعتراض کردند و صندوق‌ها شکل گرفت. در زمان پهلوی نیز در حوزه نفت اتفاقاتی افتاد و بحث صندوق‌ها جدی گرفته شد البته در آن زمان ۹ ماه با خارجی‌ها درباره وضعیت تأمین اجتماعی مذاکراتی صورت گرفت که در نوع خود مثمرثمر بود. من بارها گفته‌ام که کاش دولت سال‌های بعد انقلاب نیز اقدام به مطالعه و مذاکره درخصوص تأمین اجتماعی می‌کرد و وقت بیشتری برای آن می‌گذاشت.»

ستاری‌فر گفته خود را چنین به پایان می‌رساند: «صندوق‌ها نباید مورد دست‌درازی دولت‌ها قرار بگیرد، ولی متأسفانه قبل و بعد از انقلاب پول صندوق‌ها در مواردی جاده‌صاف‌کن مشکلات بوده و امروز ما را با مشکلات بسیاری روبرو کرده‌اند و می‌بایست فقط به افراد تحت پوشش خود متعهد باشند و همین هزینه‌های نابه جا امروز صندوق‌ها را با بحران روبرو کرده‌اند.

در همین رابطه