در ماه های اخیر اوضاع سهام بانکهای بینالمللی در بازارهای بورس چندان مساعد نبوده است؛ اتفاقی که دلیلش را میتوان در افزایش ارزش دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای معتبر جستجو کرد.
وقتی دلار آمریکا قویتر میشود، اشتهای بانکهای تجاری غیرآمریکایی برای خرید داراییهای پرریسک کاهش مییابد و همزمان ارزش سهام آنها نیز دچار افت میشود. این پدیده که تقریباً همه بانکهای غیرآمریکایی فعال در عرصههای بینالمللی را تحت تأثیر قرار میدهد، در سالهای اخیر از سوی اقتصاددانان بانک تسویه حسابهای بینالمللی (BIS) که بهنوعی میتوان آن را بانک مرکزی بانکهای مرکزی جهان دانست، بهدقت رصد شده و وجود آن به تأیید رسیده است.
در همین راستا سرمایهگذاران بینالمللی نیز باید به این نکته توجه داشته باشند که صعود ارزش دلار آمریکا در بازارهای جهانی فارکس نهتنها میتواند روند نزولی قیمت سهام بانکهای بینالمللی در ماههای اخیر را توجیه کند، بلکه نشانهای از تداوم احتمالی این روند در ماههای آینده است.
البته دلایل دیگری نیز برای عملکرد پایینتر از حد انتظار بانکهای بزرگ غیرآمریکایی وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به افزایش تردیدها در مورد چشمانداز اقتصاد جهانی و تعلل بانک مرکزی اروپا (ECB) به افزایش نرخ بهره در منطقه یورو اشاره کرد؛ اتفاقی که باعث شده است ارزش یورو در برابر دلار طی ماه های اخیر کاهش یابد و متعاقب آن از ارزش دلاری داراییهای بانکهای اروپایی کاسته شود. در این میان مسائل دیگری مانند تجدید ساختار مالی دویچه بانک آلمان، ریسکهای مالی بانکهای اسپانیایی که در اقتصادهای نوظهوری مانند برزیل، مکزیک و ترکیه سرمایهگذاری کردهاند و البته نااطمینانیهای سیاسی در ایتالیا نیز بر مشکلات بانکهای بزرگ اروپایی افزودهاند.
با این حال به نظر میرسد برای بانکهای بینالمللی اروپا، آسیا و سایر نقاط جهان هنوز هم مسئله افزایش ارزش دلار، در قیاس سایر عوامل تأثیرگذار بر سودآوری آنها از اهمیت بیشتری برخوردار است. تداوم روند رو به رشد اقتصاد آمریکا و کاهش نرخ بیکاری در این کشور بدین معناست که سیر صعودی ارزش دلار در برابر سایر ارزهای معتبر میتواند کماکان ادامه پیدا کند.
اما قدرت گرفتن دلار آمریکا اساساً چه تأثیری بر بانکهای غیرآمریکایی دارد؟ بهطور ساده میتوان گفت کاهش ارزش دلاری وثیقههای غیردلاری اولین تأثیر مستقیمی است که قویتر شدن دلار آمریکا بر بانکهای غیرآمریکایی میگذارد. مثلاً اگر یک شخص حقیقی یا حقوقی در اوایل سال جاری میلادی وثیقهای (اعم از ملک، ساختمان، ماشینآلات و ...) به ارزش 1 میلیون یورو به یک بانک اروپایی سپرده و در قبال آن وام گرفته باشد، ارزش آن وثیقه اکنون از حدود 1.25 میلیون دلار در ابتدای سال به 1.17 میلیون دلار رسیده است. کاهش ارزش وثیقههای در اختیار بانکها از توان ریسکپذیری آنها در آینده میکاهد و در نتیجه موجب کاهش سود آنها میشود.
بسیاری از بانکهای بینالمللی غیرآمریکایی به مشتریان خود وامهای دلاری میدهند و در قبال آن داراییهایی را بهعنوان وثیقه در اختیار میگیرند. وقتی دلار تقویت میشود، احتمال دارد ارزش وام از ارزش وثیق پیشی بگیرد و در نتیجه ریسک بانک به میزان قابلتوجهی افزایش یابد. این مسئله حتی در تعاملات بانک با شرکتهایی که درآمد دلاری دارند نیز صدق میکند؛ هرچند شدت مشکل در رابطه با شرکتهایی که معاملاتشان بر اساس پول داخلی انجام میشود، بیشتر است.
بهرغم کاهش میزان وامهای دلاری اعطا شده به مشتریان بانکهای بینالمللی در کشورهای اروپایی و اقتصادهای نوظهور پس از بحران 2008، اخیراً بار دیگر شاهد از سر گرفته شدن رویه اعطای وامهای دلاری کلان در این مناطق بودهایم. بر اساس آمارهای بانک تسویه حسابهای بینالمللی، در سال گذشته میلادی 6.6 تریلیون دلار آمریکا وام به شرکتهای فعال در حوزههای غیرمالی اعطا شده است که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود.
از طرفی درآمد و حاشیه سود بانکهای غیرآمریکایی نیز از افزایش ارزش دلار آمریکا در برابر سایر ارزهای معتبر تأثیر منفی خواهد پذیرفت. قویتر شدن دلار احتمالاً باعث خواهد شد میزان وامهای دلاری اعطا شده از سوی بانکهای غیرآمریکایی رو به کاهش بگذارد و در نتیجه درآمد دلاری آنها کاهش یابد. علاوه بر این، همزمان کاهش بازدهی اوراق قرضه دولتی در آمریکا بر اثر تقویت دلار نیز کاهش حاشیه سود عملیاتی بانکها را در پی خواهد داشت.
با توجه به اهمیت غیرقابلانکار بانکهای بینالمللی در اقتصاد جهانی، افت ارزش سهام آنها را باید هشداری جدی تلقی کرد. بر اساس مطالعات مؤسسه تحقیقات اقتصاد کلان Absolute Strategy نرخ رشد حجم پول در جهان اکنون به کمترین میزان خود از سال 2009 رسیده و با توجه به کاهش توان وامدهی بانکهای غیرآمریکایی، این رقم میتواند حتی کمتر هم بشود؛ اتفاقی که شاید به یک رکود جهانی دیگر بیانجامد. در این شرایط باید به سرمایهگذاران بینالمللی حق داد که نگران افت قیمت سهام بانکهای بزرگ غیرآمریکایی باشند.