اگر از یک مشاور سرمایهگذاری بپرسید که چگونه باید یک سبد سرمایهگذاری تشکیل دهید، احتمالاً او به شما خواهد گفت که باید بخشی از سرمایه خود را صرف خرید سهام کنید، بخشی از آن را اوراق خزانه بخرید و بخشی را در صندوقهای پوشش ریسک، سرمایهگذاری نمایید؛ اما او هرگز به شما توصیه نخواهد کرد که تخممرغ یا شیر با قابلیت ماندگاری طولانی بخرید.
شاید کمی عجیب به نظر برسد اما در ونزوئلا سرعت رشد قیمتها به حدی زیاد شده است که مردم به نگهداری هر کالایی که بتواند حتی برای مدت چند روز پسانداز آنها را از تورم حفظ کند، روی آوردهاند؛ کالاهایی که برخی از آنها فاسدشدنی هستند و هیچکس در کشورهای دیگر چنین کالاهایی را بیش از نیاز خریداری نمیکند.
البته اینگونه نیست که پسانداز مردم و شرکتهای ونزوئلایی تنها به اقلام ساده محدود باشد. اگر به کاراکاس پایتخت کشور بحرانزده ونزوئلا سفر کنید، احتمالاً اولین چیزی که توجه شما را جلب خواهد کرد، داربستهای فلزی پرشماری است که در گوشه و کنار شهر برای ساختمانسازی برپا شدهاند. بنگاههای اقتصادی و اقشار توانمندتر در ونزوئلا تلاش میکنند تا درآمدهای خود را در بخش مسکن سرمایهگذاری کنند تا از تورم نجومی کشورشان در امان بمانند. آنها که ضعیفترند اما نگهداری کالاهای ساده را به نگهداری پول نقد ترجیح میدهند زیرا حداقل میدانند که حملونقل یک بسته 6 عددی تخممرغ بسیار راحتتر از جابجایی یک چمدان پول نقد است.
شرایط امروز ونزوئلا اگرچه بسیار تلخ و مصیبتبار است اما رفتار اقتصادی مردم ونزوئلا در این موقعیت دشوار میتواند درسی برای سایرین باشد. در کشورهای باثبات اگر کسی در زمینه پسانداز دچار اشتباه شود یا اساساً به پسانداز اعتقاد نداشته باشد، درنهایت ممکن است آینده خود را تباه نموده و دوران بازنشستگی سختی را تجربه کند. در ونزوئلا اما اگر کسی مرتکب چنین اشتباهی شود، خیلی زود نتیجهاش را خواهد دید و حتی ممکن است جان خود را بر اثر فقر و گرسنگی از دست بدهد.
بهندرت اتفاق میافتد که کشوری بدون اینکه دچار جنگ، انقلاب و یا درگیریهای مسلحانه داخلی باشد، تورمی در حد ونزوئلا را تجربه کند. عامل اصلی چنین تورمهای شدیدی، ضعف مزمن در نحوه هزینه کردن بودجه عمومی است؛ ضعفی که ممکن است خود از خوی غارتگری مقامات دولت، سیاستهای توزیعی بیحسابوکتاب جهت فریب افکار عمومی و یا وابستگی دولت به تنها یک منبع درآمدی نشأت بگیرد. وقتی دولت برای پوشش هزینههای بیرویه خود به چاپ پول خارج از قواعد اقتصادی روی میآورد، نتیجه چیزی جز گرداب تورم نخواهد بود
اوضاع کنونی ونزوئلا کموبیش با وضعیتی که تشریح شد، همخوانی دارد؛ اما باید به این نکته اشاره کرد که مردم ونزوئلا چندان هم با چنین مشکلاتی بیگانه نیستند. در دهههای 1980 و 1990 میلادی نیز ونزوئلا تورم بالایی داشت و مردم این کشور یاد گرفته بودند که بخشی از پول خود را به دلار تبدیل کنند تا بر اثر تورم، پسانداز خود را از دست ندهند. اما اکنون دولت ونزوئلا اقداماتی را در راستای کنترل سرمایه صورت داده و به همین دلیل تبدیل بولیوار (واحد پول ونزوئلا) به دلار در مقیاسهای بزرگ کار بسیار دشواری است. در این شرایط، خانوارها و بنگاههای اقتصادی برای ایمن ماندن در برابر ابرتورم باید چارهای دیگر بیاندیشند.
در سال گذشته میلادی وقتی درگیری بین معترضان و هواداران رئیسجمهور نیکلاس مادورو به اوج رسید، برخی افراد فرصتطلب خارجی فکر میکردند که زمان مناسب برای خرید مسکن در ونزوئلا به قیمت بسیار ارزان فرا رسیده است. اما آنها در اشتباه بودند زیرا ونزوئلاییها حاضر نبودند داراییهای فیزیکی خود مانند مسکن و خودرو را در این شرایط تورمی بهراحتی بفروشند. البته در این میان برای ونزوئلاییهایی که در فکر فرار از کشورشان و پناهنده شدن به کشورهای همسایه بودند، ارزش دلاری مسکن و خودرو ملاک بود و به همین دلیل آنها راحتتر حاضر به فروش داراییهایشان میشدند زیرا هرچه از عمر خودرو بگذرد، ارزش دلاری آن کاهش مییابد و در مورد مسکن نیز ارزش دلاری آن در ونزوئلا طی سالهای اخیر تقریباً ثابت مانده است.
در این میان اقلیتی از مردم ونزوئلا که آشنایی بیشتری با مسائل مالی دارند، گزینه خرید و فروش سهام را برای در امان ماندن از تورم انتخاب کردهاند. یکی از سهمهای محبوب در بازار بورس ونزوئلا، سهام بانک مرکانتیل است که داراییهای زیادی در خارج از ونزوئلا دارد.
مقاومت در برابر تورم –در مقیاسی که در ونزوئلا وجود دارد- امری بسیار دشوار و حتی برای برخی از مردم غیرممکن است. اقشار فقیرتر مجبورند دشواریهای بیشتری را در این شرایط تحمل کنند و گزینههای زیادی نیز برای فرار ندارند. از این جنبه خاص، تفاوتی بین ونزوئلا و دیگر کشورهایی که تورمهای نجومی را تجربه کردهاند، دیده نمیشود. بر اساس تحقیقات کریستین بادارنیزا از دانشگاه ملی سنگاپور و همکارانش، اقشار ثروتمند و تحصیلکرده معمولاً اشتباهات کمتری را در زمینه پسانداز مرتکب میشوند. آنها در طیف گستردهتری از داراییها سرمایهگذاری میکنند، هزینههای کمتری برای معاملات خود میپردازند و در هنگام تغییر نرخ بهره، بهسرعت واکنش مناسبی از خود نشان میدهند. جریمهای که اقشار فرودست جامعه به دلیل فقدان شم مالی و اطلاعات کافی میپردازند، شاید همیشه ملموس نباشد اما مسئلهای کاملاً جدی و واقعی است.
درسی که مردم عادی باید از اوضاع کنونی ونزوئلا بگیرند این است که مدیریت سرمایه تنها مختص کارشناسان نیست، بلکه آنها نیز باید در شرایط بحرانی اقدام به مدیریت سرمایه و پسانداز خود کنند. حتی یک اشتباه کوچک نیز میتواند در بلندمدت آثار منفی سنگینی داشته باشد. در کشورهایی مانند ونزوئلا، مدیریت سرمایه از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا وقتی کشوری دچار ابرتورم باشد، بلندمدت همین هفته آینده است!