در اروپا هرروز کشورهای بیشتری به این نتیجه میرسند که هوش مصنوعی میتواند در آینده جزو فناوریهای بنیادین مانند برق و ماشین بخار قرار بگیرد.
کشورهایی مانند فنلاند، فرانسه و آلمان مدتی است که از راهبردهای ملی خود برای توسعه فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی رونمایی کردهاند و اتحادیه اروپا نیز در تلاش است تا این راهبردها را یکپارچه کرده و به یک برنامه هماهنگ برای توسعه هوش مصنوعی در کشورهای عضو دست یابد. در حالی که کمیتهها و نهادهای متعددی در اتحادیه اروپا دستاندرکار این موضوع هستند، این سؤال در ذهن کارشناسان وجود دارد که آیا اتحادیه اروپا میتواند جایی در بین ابرقدرتهای هوش مصنوعی یعنی چین و آمریکا برای خود دست و پا کند؟
در سیلیکون ولی آمریکا بسیاری از افراد با دیده تردید به این مسئله نگاه میکنند. کمتر کسی در آن منطقه تصور میکند که اروپا بتواند به یک قدرت جهانی در زمینه یادگیری ماشین و هوش مصنوعی بدل شود. مثلاً جک کلارک از شرکت OpenAI که در حوزه هوش مصنوعی فعالیت میکند، در این خصوص میگوید: «اروپا در این زمینه راه به جایی نخواهد برد، همانطور که در حوزه محاسبات ابری نیز نتوانست کاری صورت دهد».
این تردیدها تنها به دلیل تمایل بیشتر اروپاییها به توسعه فناوریهای پایه در مقابل فناوریهای نوظهور نیست بلکه باید اذعان داشت که کشورهای اروپایی فاقد مزیتی به نام بازار داخلی بزرگ هستند. غولهای فناوری در آمریکا و چین توانستهاند با تکیه بر جمعیت زیاد این کشورها به مهمترین منبع هوش مصنوعی یعنی دادهها دسترسی راحتتری داشته باشند.
دسترسی به دادهها خود میتواند به مزیتها دیگری منجر شود. وقتی یک شرکت به دادههای بیشتری دسترسی داشته باشد، میتواند کاربران بیشتری جذب کند، سود بیشتری به دست آورد و بخشی از این سود را صرف استخدام دانشمندان هوش مصنوعی و پردازش دادهها نماید. داشتن حجم وسیعی از دادهها باعث میشود که شرکتها نیازمند توان محاسباتی بیشتر و پردازشگرهای قدرتمندتری باشند. شرکتهای بزرگی مانند آمازون و مایکروسافت که جزو بزرگترین ارائهدهندگان خدمات محاسبات ابری در جهان محسوب میشوند، تراشههای هوش مصنوعی مخصوص خود را دارند؛ چیزی که شرکتهای اروپایی از آن بیبهره هستند.
البته اگر از بحث یادگیری ماشین و خدمات مصرفکننده بگذریم، وضعیت اتحادیه اروپا در برخی حوزههای دیگر هوش مصنوعی کمتر ناامیدکننده است. مثلاً اروپا در حوزه خودروهای بدون راننده حرفهایی برای گفتن دارد. آلمان بهتنهایی از لحاظ تعداد اختراعات ثبت شده در زمینه خودروهای بدون راننده، با چین و آمریکا (بهصورت مجموع) برابری میکند و این برتری تنها به دلیل قدرت صنعت خودروسازی آلمان نیست.
در سالهای اخیر برخی محققان به پژوهش در زمینه بهرهگیری از دادههای کوچک (دادههای کمتر برای آموزش ماشینها و رباتها) در صنعت و اینترنت اشیاء روی آوردهاند؛ حوزهای که اروپا میتواند با توجه به برخورداری از شرکتهای صنعتی متعدد، در آن مزیت داشته باشد.
اروپای پیر و هوش مصنوعی
بزرگترین فرصت اروپا برای قد علم کردن در حوزه هوش مصنوعی، بیش از آنکه به مباحث فنی قضیه مربوط شود، با مسائل سیاسی و رگولاتوری در ارتباط است. کیت کرافورد از مرکز تحقیقات هوش مصنوعی دانشگاه نیویورک در این باره میگوید: «در حالی که چین و آمریکا از لحاظ فنی دو قدرت برتر دنیای هوش مصنوعی هستند، اروپا میتواند در زمینه مدیریت و وضع قوانین و مقررات لازم در این حوزه به یک قدرت برتر تبدیل شود».
بهعنوان مثال اتحادیه اروپا میتواند برای اولین بار اقدام به وضع قوانینی برای محدود کردن آسیبهای احتمالی ناشی از سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی نماید. بسیاری از کارشناسان امیدوارند که اتحادیه اروپا همانطور که در زمینه وضع مقررات مرتبط با حفظ حریم خصوصی افراد در فضای مجازی و محافظت از دادهها به الگویی برای دیگر مناطق جهان بدل شده، برای وضع استانداردهای جهانی در حوزه هوش مصنوعی نیز وارد عمل شود.
از طرفی اروپا در زمینه مقررات مرتبط با هوش مصنوعی و دادهها یک مزیت بزرگ نسبت به آمریکا و چین دارد. در آمریکا و چین دادهها در اختیار تعداد محدودی از شرکتها است اما در اروپا دادهها بین شرکتها رد و بدل میشود. مثلاً بانکهای اروپایی موظفند در صورت اجازه مشتریان، بخش مشخصی از دادههای مربوط به آنها را بهصورت رایگان و آزاد در دسترس استارتآپها فعال در حوزه فناوریهای نوین مالی قرار دهند؛ مزیتی که میتواند اروپا را به سرزمین موعود این استارتآپها بدل کند. البته باید اذعان داشت که اروپا تا رسیدن به آن نقطه راه درازی در پیش دارد.
در این میان البته دلایلی نیز برای نگرانی از آینده هوش مصنوعی در اروپا وجود دارد. در کشورهایی اروپایی بیشتر بودجه در نظر گرفته شده برای تحقیقات در حوزه هوش مصنوعی به مراکز دانشگاهی تخصیص داده میشود، در حالی که به نظر میرسد دانشگاهها جای مناسبی برای صرف این هزینه نباشند. مقامات مرکز تحقیقات هوش مصنوعی آلمان که در سال 1988 تأسیس شده و اکنون بیش از 1000 نفر در آن مشغول کار هستند، ادعا میکنند که این مرکز بزرگترین مرکز تحقیقات هوش مصنوعی در جهان است. شاید این ادعا درست باشد اما با قطعیت میتوان گفت که مؤسسه مذکور حداقل مشهورترین مرکز تحقیقات هوش مصنوعی در جهان نیست. مرکز تحقیقات هوش مصنوعی آلمان بیشتر روی رباتیک و هوش مصنوعی کلاسیک تمرکز دارد و توجه کمتری به فناوریهای مرتبط با یادگیری ماشین از خود نشان میدهد.
علاوه بر این، یک نگرانی بزرگتر برای اتحادیه اروپا این است که آلمان بهعنوان پیشرفتهترین عضو این اتحادیه در حوزه هوش مصنوعی، آنطور که باید و شاید در این حوزه سرمایهگذاری نمیکند و همکاری چندانی نیز با دیگر اعضای اتحادیه ندارد. در آلمان بسیاری از سیاستگذاران، محققان و بزرگان عرصه صنعت معتقدند آلمان همین حالا هم در حوزه هوش مصنوعی یک ابرقدرت است و میتواند نیاز صنایع اتحادیه اروپا به ماشینآلات مبتنی بر هوش مصنوعی را بهخوبی تأمین کند. از طرفی آلمانیها اخیراً طرح تأسیس یک مرکز تحقیقات هوش مصنوعی مشترک با فرانسه را بایگانی کردهاند.
اتحادیه اروپا برای اینکه بتواند در حوزه هوش مصنوعی به یک ابرقدرت تبدیل شود باید ابتدا اختلافنظرهای موجود بین اعضایش را در این زمینه رفع کند؛ اتفاقی که حداقل در برهه کنونی بعید به نظر میرسد. با این وجود باید توجه داشت که اگر اراده لازم برای یک کار وجود داشته باشد، راهی برای آن پیدا خواهد شد. مثلاً در دهه 1980 میلادی وقتی اروپاییها تهدید اقتصادی رقیب قدرتمندی به نام ژاپن را حس میکردند، هلموت کوهل و فرانسوا میتران که در آن زمان قدرت را در آلمان و فرانسه در دست داشتند، برای استقرار یک پروتکل مشترک ارتباطات بیسیم به نام 2G (نسل دوم) تلاش بسیاری از خود نشان دادند و در نتیجه تلاش آنها اروپا توانست برای سه دهه قدرت اصلی جهان در صنعت تلفن همراه باشد.
البته باید اذعان داشت که توسعه هوش مصنوعی بسیار پیچیدهتر از وضع استاندارد در زمینه ارتباطات بیسیم است، اما موفقیت اروپاییها در صنعت تلفن همراه نشان داد که آنها میتوانند در حوزههای دیگر نیز با همکاری یکدیگر به موفقیتهای بزرگی دست پیدا کنند.