فعالان اقتصادی میگویند از مرگ و مالیات نمیتوان فرار کرد، اما حالا آنها باید «بحرانهای سازمانی» را نیز به مرگ و مالیات اضافه کنند.
بر اساس تحقیقات شرکت انگلیسی پرایس واترهاوس کوپرز (PwC) که در حوزه خدمات مشاوره مدیریت، مشاوره مالی و سرمایهگذاری فعالیت میکند، بنگاههای اقتصادی نمیتوانند از بحران اجتناب کنند و به همین دلیل باید همواره آمادگیهای لازم را برای مقابله با بحرانهای احتمالی داشته باشند.
شرکت PwC در مطالعه میدانی خود بیش از 2000 شرکت را گنجانده و جدیترین بحرانهایی که آنها در طول حیات خود تجربه کردهاند را مورد بررسی قرار داده است. مجموعه اطلاعاتی که شرکت PwC از پاسخهای مدیران ارشد این شرکتها در مورد بحرانهای گذشته استخراج کرده، چند نکته مهم دارد که میتواند برای سایر شرکتها آموزنده باشد.
1. همواره برای بحران آماده باشید چون روزی گرفتار آن خواهید شد
مدیران تنها 5 درصد از شرکتهایی که در مطالعه میدانی شرکت PwC حضور داشتهاند، اعلام کردهاند که انتظار ندارند در آینده گرفتار بحران شوند. مدیران سایر شرکتها (95 درصد باقیمانده) میگویند هر شرکتی بالاخره در برههای از فعالیت خود گرفتار بحران خواهد شد و باید راهی برای مقابله با بحران پیدا کند.
احتمال اینکه یک شرکت بهطور متوسط یک بار در سال دچار بحران شود، برای شرکتهایی که بیش از 5000 نفر نیرو دارند بیشتر از سایر شرکتها است.
2. بحرانها در هر شکل و هر اندازهای بروز میکنند
در مطالعه میدانی شرکت PwC بحرانها به هفت دسته کلی تقسیم شدهاند: عملیاتی، تکنولوژیکی، انسانی، مالی، حقوقی، سرمایه انسانی و بحران وجهه. در این میان بحرانهای عملیاتی شایعترین بحرانهایی هستند که شرکتها در طول حیات خود تجربه میکنند.
مدیران بیش از نیمی از شرکتهای حاضر در مطالعه میگویند دستکم یک مورد از بحرانهایی که تاکنون در شرکتهای خود تجربه کردهاند، در یکی از هفت دسته فوق میگنجند. آنها از بروز اختلالات در بخشهای عملیاتی شرکت، مشکلات مرتبط با رقابت و مسائل زنجیره تأمین به عنوان رایجترین بحرانهایی که شرکتها در طول سالهای فعالیت خود با آنها مواجه میشوند، نام بردهاند.
یکسوم از مدیران نیز بحرانهای مرتبط با فناوری را مهمترین بحرانهای شرکتها میدانند؛ بحرانهایی از قبیل نقص فنی جدی در سامانهها، از بین رفتن اطلاعات و حملات سایبری که البته مورد آخر بیشتر برای شرکتهای بزرگی که بیش از 5000 نفر نیروی کار دارند، اتفاق میافتد.
3. بحرانهای پر سروصدا همیشه جدیترین بحرانها نیستند
رسانههای گروهی اغلب بحرانهای مرتبط با باجافزارها، جاسوسی صنعتی و حملات سایبری تحت حمایت دولتها را در صدر اخبار خود قرار میدهند. اما واقعیت این است که چنین بحرانهایی آنقدر که رسانهها به آنها میپردازند، برای شرکتها رایج و جدی نیستند. نتایج مطالعه میدانی شرکت PwC حاکی از این است که مشکلات در تأمین نقدینگی، شکستهای تکنولوژیکی و اختلالهای عملیاتی رایجترین بحرانهای شرکتی هستند. از طرفی مدیران شرکتها میگویند بیش از هرچیز نگران جرایم سایبری، بروز اختلال در بازار و رفتارهای سوء از لحاظ اخلاقی هستند.
4. چه کسی مسئول مقابله با بحران است؟
مؤثرترین راه برای واکنش نشان دادن به یک بحران، انجام اقدامات روشن و قاطع است. البته کارشناسان شرکت PwC معتقدند که افراد مختلفی در شرکتها مسئولیت مقابله با بحران را بر عهده میگیرند.
در نخستین مراحل مقابله با بحران معمولاً باید مدیران ارشد درگیر کار شوند؛ اما در بسیاری از شرکتهای مورد مطالعه، یک هرم مدیریتی مشخص و باثبات دیده نمیشود. در چنین شرایطی تشکیل یک تیم تخصصی با مأموریتهای شفاف کاملاً ضروری است.
بر اساس نتایج مطالعه میدانی شرکت PwC تقریباً سهچهارم از شرکتها در هنگام بروز بحران از بیرون (مشخصاً از شرکتهای مشاوره مدیریت) کمک گرفتهاند. تنها 30 درصد از کارکنان شرکتها خود را در قبال آماده شدن برای مقابله با بحران و یا واکنش نشان دادن به آن متعهد میدانند.
5. بحران میتواند منجر به بهبود جایگاه شرکتها شود
شرکتهایی که دچار بحران میشوند و در آستانه یک فاجعه قرار میگیرند، در صورت نجات یافتن میتوانند به جایگاه بهتری در مقایسه با زمان قبل از گرفتاری در بحران برسند. مدیران کمتر از 20 درصد از شرکتهایی که در مطالعه میدانی شرکت PwC مورد بررسی قرار گرفتهاند، اظهار داشتهاند که بحران موجب تضعیف شرکت آنها شده است.
در مقابل، مدیران بیش از 40 درصد از شرکتها گفتهاند که شرکتشان بعد از پشت سر گذاشتن بحران در جایگاه بهتری (نسبت به دوره قبل از وقوع بحران) قرار گرفته است و حتی برخی از آنها رشد سودآوری شرکتهای خود پس از سپری کردن بحران را نتیجه مستقیم مدیریت صحیح بحران دانستهاند.
افزایش قابلیت تصمیمگیری سریع، در اختیار داشتن یک برنامه آزمایششده و موفق برای مقابله با بحران و مشخص بودن اعضای تیم مدیریت بحران، مهمترین عواملی هستند که باعث میشوند شرکتهایی که از یک بحران نجات پیدا میکنند، وضعیت بهتری را در قیاس با دوره قبل از بحران تجربه کنند و توانایی بسیار بالاتری برای مواجهه با بحرانهای بعدی داشته باشند.