هفته بسیج گرامی باد

رادیو مجازی اتاق ایران 30 آبان 1403

[اخلاق کسب‌وکار-6] گفت‌وگو با علاء میرمحمدصادقی درباره تاجران قدیم و جدید

مشکل فعالان اقتصادی جوان؛ بی‌اخلاقی نیست، برای پولدار شدن عجله دارند

اشکال اصلی فعالان اقتصادی جوان نبود اخلاق در رفتار آن‌ها نیست بلکه عجله برای پولدار شدن است. این‌ها برای رسیدن به همه‌چیز عجله می‌کنند و این برخلاف رفتار قدیمی‌ها است. تاجر قدیمی ممکن بود هفتاد سال فعالیت کند و سرانجام بتواند امکانات اولیه زندگی برای خود تهیه کند یا سرمایه خود را تا حدی تقویت کند؛ اما تاجر جوان امروز برای همه‌چیز تعجیل دارد.

17 مهر 1398
کد خبر : 30601
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

برخی در مقایسه دوره قدیم و جدید کسب‌وکارها و فعالان اقتصادی از کم‌رنگ شدن اخلاق در دوره جدید می‌گویند، علاء میرمحمدصادقی، کارآفرین قدیمی و فعال اقتصادی در گفت‌وگو با پایگاه خبری اتاق ایران درباره این موضوع می‌گوید: کسبه و تجار قدیمی محسنات اخلاقی‌ای داشتند که آن‌ها را برجسته می‌کرد، اگرچه آن صفات را تجار جوان امروزی هم دارند ولی گاه مغایرت‌های رفتاری هم از این‌ها دیده می‌شود. جوان‌ترهای بازار و اقتصاد از اخلاق فاصله نگرفته‌اند و این درست نیست که بگوییم قدیمی‌ها پایبند به اخلاق بودند ولی جوان‌ترها پایبند به اخلاق نیستند. جوان‌های بازار روش جدیدی پیشه خود کرده‌اند.

میرمحمدصادقی ادامه می‌دهد: جوان‌های بازار اغلب دانشگاهی هستند و مدارج علمی را طی کرده‌اند و روش‌های خاصی برای کارهای خود دارند. این از صفات مثبت آن‌هاست. اما اشکال اصلی این تعداد از فعالان اقتصادی نبود اخلاق در رفتار آن‌ها نیست بلکه عجله برای پولدار شدن است. این‌ها برای رسیدن به همه‌چیز عجله می‌کنند و این برخلاف رفتار قدیم است. تاجر قدیمی ممکن بود هفتادسال فعالیت کند و سرانجام بتواند امکانات اولیه زندگی برای خود تهیه کند یا سرمایه خود را تا حدی تقویت کند؛ اما تاجر جوان امروز برای همه‌چیز تعجیل دارد.

او ادامه می‌دهد: گاهی از دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان رشته‌های اقتصادی برای گفت‌وگو به دفتر ما می‌آیند و من مدام به این‌ها میگویم برای پولدار شدن عجله نکنید. یا اخیراً کسی به اینجا مراجعه کرده بود که ورشکسته شده بود. قبلاً هم اگر کسی ورشکسته می‌شد به مُصلحی در بازار مراجعه می‌کرد تا مشکل او را رفع‌ورجوع کنند. من از آن آقا سؤال کردم که شما چقدر بدهی دارید که ورشکسته شده‌اید؟ او 29 میلیارد تومان بدهی داشت و سی‌ویک‌ساله بود. من از شرح کارهای او به این نتیجه رسیدم که برای پول‌دار شدن عجله داشت. به رعایت آبرو و خیلی از موازین دیگری که قدیمی‌ها رعایت می‌کردند، توجه نکرده و برای ثروتمند شدن عجله داشته است. نسیه فروخته و نقدی خریده و حالا حکم جلبش دست چند نفر است. این فرد خود را گرفتار کرده است.

به گفته میرمحمدصادقی، با اینکه برخی از تجار قدیمی سواد نداشتند ولی محاسبه‌گر بودند؛ دقت کافی می‌کردند و اگر می‌خواستند کاری انجام دهند که توان انجام آن کار را نداشتند دست به انجام آن نمی‌زدند در واقع پای خود را از گلیمشان بیرون نمی‌کردند. البته قدیمی‌ها بیشتر هم کار می‌کردند. جوان‌های امروز اغلب 6تا7 ساعت کار می‌کنند و بیشتر می‌خواهند تفریح کنند. این‌ها اگر پولی داشته باشند حتی اگر پول مال خودشان نباشد دوست دارند یک سفر خارج بروند. در قدیم اصلاً این‌گونه نبود. در قدیم تجار وضعیت زندگی خود را با درآمدش منطبق می‌کردند. آن‌ها بیشتر سعی می‌کردند کار خیر انجام دهند.

او از زمانی می‌گوید که تاره به بازار آمده بود: من زمانی که تازه به بازار آمده بودم می‌دیدم برخی از افراد کل محصول نانوایی را پیش‌تر خرید می‌کردند تا به مردم نان مجانی بدهند؛ مثلاً شب جمعه هر کسی نان می‌خواست مجانی در اختیار او قرار می‌دادند و این برای ادای دین به والدین یا خیراتی برای آن‌ها بود. بازاری‌های قدیم از کمک کردن به همدیگر و مردم دریغ نمی‌کردند. تجار قدیمی به منافع کم قانع بودند.

او خاطره‌ای تعریف می‌کند: یادم می‌آید مرحوم حاج‌آقا رضا شاپوری در خیابان وحدت اسلامی مغازه سقط فروشی داشت و قند و شکر و چایی می‌فروخت. در دوره جنگ دوم جهانی شکر و قند کم شده بود و مردم در مضیقه بودند؛ مردم کشمش، خرما یا توت را جای قند و شکر استفاده می‌کردند. آن زمان دولت مقداری قند وارد کرد و قرار شد از طریق تجار امانت‌دار این را بین مردم تقسیم کند. چند نفر بازاری‌ها متدین انتخاب شدند؛ حاج‌آقا رضا شاپوری پدر شهید محمدتقی حاجی‌ترخانی و حاج‌آقا علی جاحی‌ترخانی که بعد از انقلاب با حکم حضرت امام به همراه هفت نفر دیگر اداره امور اتاق بازرگانی را به عهده گرفتیم، انتخاب شد.

علی حاجی‌ترخانی نقل می‌کرد «برای سهمیه‌ای که دولت داده بود میان مردم توزیع کنیم، پدرم ساعت کاری را زیاد کرد و ما تا 10 شب کار می‌کردیم. بعداً همسایه‌ها و اهالی محله شاپور برای گرفتن سهمیه قند می‌آمدند. پدرم به قیمت معین‌شده از طرف دولت که یک‌سوم قیمت بازار بود، قند را توزیع کرد. آخر شب خانمی آمد و گفت که نمی‌دانستم قند توزیع شده و نیاز دارم. پدرم گفت که قند تمام‌شده ولی کیسه‌ها را تکان دادیم تا خاکه قندها را به این خانم بدهیم. این کار زمان برد و وقتی به خانه رفتیم مادرم خواب بود؛ چند بار که در را زدیم کسی باز نکرد و شب را هم تا موقع نماز صبح در مغازه خوابیدیم.» این روایت‌ها نشان می‌دهد که تا چه حد درستکاری و امانت‌داری نزد فعالان بازار بود.

او تعریف می‌کند: زمانی آیت‌الله بروجردی می‌خواست مسجد اعظم قم را بنا کند، با اینکه علما و معمم‌ها و مجتهدین کنار ایشان زیاد بودند ولی مایل بودند یک نفر از بازاری‌های معتمد و درستکار، کار را به عهده بگیرد. حاج‌آقا رضا شاپوری را خواستند که به قم برود. آنجا دکه‌ای گذاشتند و او حساب و کتاب تمام وجوهاتی که برای مسجد و هزینه می‌آمد به عهده گرفت. حتی مرحوم آیت‌الله بروجردی به ایشان مراجعه می‌کرد تا اینکه مسجد اعظم ساخته شد. حاج رضا، معمار و بنا نبود ولی از لحاظ امانت‌داری مورد تأیید عالمی بود که همه تشیع از او تقلید می‌کردند.

به گفته میرمحمدصادقی، جوان‌های امروز برای چیزی هزینه می‌کنند که تجار قدیم از آن‌ها دور بودند. تجار قدیم خَیِر بودند. از نان تا خاک ذغال تا آب انبار در بین مردم مستمند توزیع می‌کردند؛ این‌ها در کنار کار اقتصادی فعالیت‌های خیریه‌ای مثل کمک به فقرا تا مدرسه‌سازی، مسجدسازی تا تهیه جهیزیه برای دختران جوان را انجام می‌دادند. قدیم مثل امروز نبود؛ تجار قدیم کار امروزِ کمیته امداد یا هلال‌احمر را خود به عهده داشتند و این ارگان‌ها و سازمان‌ها وجود نداشت.

او ادامه می‌دهد: قدیمی‌ها مقید به رعایت اصول اخلاقی بودند. من در بازار شاهد بودم که عده‌ای در کار صادرات پوست سالامبور بودند. مثل حاج میرزا عبدالله توسلی که پدرخانم و دایی آقای اسدالله عسگراولادی بود. خریدار این پوست‌ها دولت روسیه بود؛ آن‌ها از هر کسی خرید می‌کردند از بقیه خرید نمی‌کردند چون خریدشان محدود بود. همه تقاضای نماینده دولت روسیه را میرزا عبدالله تهیه کرد. میرزا عبدالله هم بعد از معامله با روسیه سالامبور مورد نیاز روس‌ها را برای تجار ایرانی سهمیه‌بندی کرد؛ یعنی هرکدام از تجار سالامبور در این معامله شریک شدند. او معتقد بود که همه باهم از این منافع بهره بگیرند. البته میرزا عبدالله کارهای مختلف دیگری مثل ساخت شهرک دولت‌آباد در نزدیکی حرم عبدالعظیم را هم به عهده داشت. او بعداً باعث شد که عراقی‌هایی که صدام اخراج کرده بود در آنجا ساکن شوند و 60 درصد این زمین‌ها را او در اختیار معاودین قرار داد.

به گفته عضو هیات رئیسه اتاق تهران، تجار قدیم اموال خود را با فقرا شریک می‌دانستند؛ آن‌ها به مردم توجه داشتند اما امروزه تجار حتی از حال همسایه دیواربه‌دیوار خود خبر ندارد.

عضو پیشکسوت هیات نمایندگان اتاق ایران معتقد است: الآن باید مردم را توجیه کنیم و توجیه مردم کار رسانه‌ها و صداوسیما است. علما و روحانیون هم که این‌همه مسجد و منبر دارند باید روی این موضوع کار کنند. از طرف دیگر رادیو و تلویزیون به‌جای اینکه وقت خود را صرف امور دیگر کنند روی موضوع اخلاق کار کنند. مردم ایران ریشه مذهبی-اخلاقی دارند. اگر این جنبه از اخلاق مردم تحریک شود، به نفع جامعه خواهد بود و می‌تواند در مسیر حرکت جامعه اثرگذار باشد. بازگشت اخلاق نوع‌دوستی می‌تواند در مبارزه با فقر از جامعه تاثیرگذار باشد.

در همین رابطه