هر سال زمانی که دولتهای مختلف لایحه بودجه را ارائه میکنند، در آن وعدههای زیادی میدهند که خیلی از آنها با واقعیت منطبق نیست و درنهایت بعضی از آنها نیز به اجرا نخواهد رسید. در میزان درآمدهای ارائهشده در لایحه بودجه زیادهگویی میشود و در میزان هزینهها کمگویی. لایحه بودجه سال 99 نیز در شرایطی ارائهشده که سطح درآمدهای دولت از همیشه پایینتر است، اما این درآمدها بیشتر از آنچه واقعاً بهدست خواهد آمد، نشان داده شده است. از طرفی سؤال اساسی این است که آیا ظرفیت اجتماعی برای تغییرات بودجهای وجود دارد و دولت چگونه میتواند کسری بودجه را جبران کند؟
علیاصغر سعیدی، جامعهشناس در گفتوگو با «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید: وقتی صحبت از پذیرش بودجه از سوی مردم به میان میآید، نباید مردم را یک مفهوم کلی بدانیم، مردم به گروهها و اقشار مختلف اجتماعی تقسیم میشود.
او ادامه میدهد: تصویری که دولتها از مردم دارند، اقتصادی است و افراد را براساس میزان هزینهها به دهکهای مختلف تقسیمبندی میکنند، اما اگر شناخت بیشتری در مورد تعلقات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم وجود داشته باشد و اقشار مختلف بهدرستی شناخته شوند، رابطه بهتری میان دولت و مردم در بحث بودجه برقرار میشود.
سعیدی معتقد است: هنوز این شناخت حاصل نشده و ممکن است دولت دست به اصلاحاتی بزند که درنهایت به اتفاقی همچون اصلاحات بنزین ختم شود. مشکل این است که دولت یک سیاست واحد برای آنها اعمال کرد، درحالیکه این امکان وجود داشت تا از سیاستهای مختلفی کمک گرفته شود.
به گفته سعیدی در مورد بودجه مردم واکنش مطلوبی به تکیه دولت بر افزایش هزینههای مردم برای کسب درآمد بودجهای، نشان نخواهند داد. دولت بهدنبال این است تا سیاست واحدی را برای همه مردم اجرا کند، اما این سیاست نتیجه خوبی ندارد.
او درباره اصلاح نظام مالیاتی میگوید: اگر دولت بخواهد یک سیاست واحد را در حوزه نظام مالیاتی پیگیری کند، یک نوع بیعدالتی به بار خواهد آورد و موجب عکسالعمل مردم خواهد شد.
او معتقد است: دولت باید در معافیتهای مالیاتی تجدیدنظر کند، اولویت اول دولت باید حذف معافیتهای بیمعنی، چه در مناطق آزاد و ویژه از یک طرف و حذف معافیت نهادهای خاص و افزایش درآمدهای مالیاتی باشد.
به گفته استاد جامعهشناسی اقتصاد دانشگاه تهران، دولتی که قرار است بر درآمد مالیاتی اتکا کند، هیچ راهکاری مگر شفافسازی و پاسخگویی درست و اجتناب از دروغ و ابهام ندارد، از طرفی هر نوع اصلاحی در نظام مالیاتی، عوارض و... که دولت بخواهد با تکیه بر آن درآمدهایش را افزایش دهد و بار هزینهای را به دوش مردم بیندازد اگر به شکل یکسان روی همه اقشار مختلف باشد، موفقیتی کسب نخواهد کرد و مردم هم از این نگاه استقبال نمیکنند. اما اینکه آیا دولت میتواند این اصلاحات را انجام دهد یا خیر؟ با تکیه بر نگاه جامعهشناسی باید گفت که امکان اصلاح بسیاری از این موارد وجود ندارد.
بهگفته سعیدی علل این ناکامی مربوط به ساختار دولت است و گروههای ذینفعی که در دولت شکل گرفتهاند موانعی هستند که مسیر اصلاح ساختاری را سد میکنند یا در نهایت با مانعی اساسی روبرو میکند.
او ادامه میدهد: اصلاح نظام مالیاتی بسیار ایدهآل است، این اقدام نیاز به داشتن اطلاعات زیاد و شناخت گروههای اجتماعی و اقتصادی دارد اما بهراحتی انجام نخواهد شد.
او درباره دلیل این مسئله میگوید: بودجه ما تاکنون بیشتر بر درآمد نفت تکیه داشت و این درآمد نفتی به دولت انعطافپذیری داده است که از شناخت گروههای اجتماعی محروم شود. همانطور که در تئوری دولت رانتی گفته میشود، به جای اینکه طبقات بر دوش دولت قرار بگیرند و از طریق مکانیزم مالیاتی درآمدهای دولت تأمین شود، برعکس گروههای خاص، وابسته به دولت هستند.
سعیدی ادامه میدهد: هماکنون یک اقتصاد کاملاً غیرمتعارف ایجادشده و به جای آنکه نظام مالیاتی که به دولت کمک کند، شرکتهای دولتی از طریق نظام یارانههای انرژی و... به دولت وابسته شدهاند. اگر آنها یارانه دریافت نکنند و نظام یارانهها ساماندهی شود، برخی شرکتهای وابسته به دولت در مسیر ورشکستگی قرار میگیرند.
سعیدی معتقد است: رابطه میان دولت و جامعه نیازمند جراحی بزرگ است. در کشورهای دیگر رابطه دمکراتیکی میان دولت و جامعه برقرار است و در آن رابطه میتوان به دولت مالیات پرداخت کرد. زمانی که مالیات به دولت پرداخت میشود، دولت هم باید شفاف باشد و اعلام کند و پاسخگو باشد که مالیات در کجا خرج میشود؛ اما نظام سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما فاقد شفافیت است.
او تاکید میکند: ساختار بودجهریزی دولت بهنحوی نیست که بتواند در کوتاهمدت این اصلاحات را انجام دهد و این اتفاق نیازمند یک اراده سیاسی است. بسیاری از سازمانها حاضر نیستند به دولت پاسخگو باشند و به شکل نهادی، دولت تعهداتی نسبت به این سازمانهای خاص دارد.