رادیو مجازی اتاق ایران - 12 آبان 1403

گزارش پایگاه خبری اتاق ایران به مناسبت روز جهانی تنوع فرهنگی

گفت‌وگو و تنوع فرهنگ؛ ابزارهای نوین برای توسعه پایدار

اگر در اقتصاد کلاسیک، توسعه به معنای افزایش درآمد، صنعتی شدن و پیشرفت فن‌آور بود، این روزها مفهوم توسعه تغییریافته و انسان هم ابزار توسعه است و هم هدف توسعه. در پارادایم جدید توسعه بر نقش گزاره‌های فرهنگی یا عقب‌ماندگی اقتصادی جوامع تأکید می‌شود و ضعف و انسداد گفت‌وگو میان نهادها مانعی بزرگ در مسیر توسعه متوازن است.

31 اردیبهشت 1399
کد خبر : 33289
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

سی‌ویکم اردیبهشت‌ماه، روز جهانی تنوع فرهنگی؛ سال 2001 میلادی بود که یونسکو بیانیه‌ای درزمینهٔ تنوع فرهنگی صادر کرد و پس از آن، مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز 21 ماه مه برابر با 31 اردیبهشت را به‌عنوان روز جهانی تنوع فرهنگی برای گفت‌وگو و توسعه نام‌گذاری کرد. تا اینکه در سال 2005، کنوانسیون حفظ و ترویج تنوع بیانیه‌ای فرهنگی باهدف حمایت و ترویج تنوع بیان‌های فرهنگی و تقویت پیوند میان فرهنگ، توسعه پایدار، گفت‌وگو و تأکید بر لزوم احترام به حقوق و آزادی‌های یکسان همه فرهنگ‌ها در اجلاس عمومی یونسکو به تصویب رسید و راه را برای حمایت جهانی از تنوع فرهنگی و زبانی به‌عنوان میراث مشترک بشریت هموار کرد.

فرهنگ چگونه می‌تواند مسیر را برای توسعه متوازن هموار کند؟ اگر در اقتصاد کلاسیک، توسعه به معنای افزایش درآمد، صنعتی شدن، پیشرفت فن‌آوری، مدرنیزه شدن و به کار می‌رفت، اما مدت‌هاست که این مفهوم تغییر کرده است. «آمارتیا سن» معتقد است علم اقتصاد در بعد اخلاق بسیار فقیر است و بیان می‌کند که برخلاف دیدگاه رایج که صرفاً شعار «ثروت بیشتر لذت بیشتر» را برگزیده است، دغدغه اصلی آموزه‌های اخلاقی، بر روی چگونگی توزیع ثروت متمرکز است.

 آمارتیاسن، در تعریف توسعه به مفهوم آزادی و انواع آن توجه می‌کند، در حقیقت داستان توسعه از نگاه آمارتیاسن با آزادی شروع می‌شود. او اعتقاد دارد نقش انواع آزادی در مقابله با فقر مستمر، نیازهای ابتدایی برآورد نشده، بروز قحطی، گرسنگی گسترده، نقض آزادی‌های سیاسی اولیه و اساسی، بی‌اعتنایی وسیع، نقش‌آفرینی زنان، افزایش آسیب به محیط زیست و پایداری زندگی اقتصادی و اجتماعی مهم و برجسته است.

رویکرد توسعه به‌مثابه آزادی رویکردی جدید در حوزه توسعه است؛ در این رویکرد سیستمی بر نقش فاعلی انسان به‌عنوان هدف و ابزار توسعه، تأکید می‌شود. یعنی انسان نقش‌آفرین است نه منفعل و نقش‌پذیر؛ نقش‌آفرینی فردی، مردم و ارزش‌ها. ایده اصلی آمارتیاسن بر این اساس است که زندگی انسان صرفاً بر اساس درآمد و ثروت نیست، بلکه آزادی در این میان اهمیت دارد و زندگی ما باید بر اساس میزان برخورداری ما از آزادی اندازه‌گیری شود. آمارتیا کومار سن، ازجمله اقتصاددانانی به‌حساب می‌آید که به داشتن نگاه انسانی به علم اقتصاد مشهور شده است. برای او ظرفیت انسانی توسعه بسیار حائز اهمیت است و در بحث توسعه بر قابلیت‌های ذاتی افراد توجه می‌کند؛ او حتی اعتقاد دارد به‌جای تلاش برای تولید بیشتر به بحث قابلیت‌های انسانی، ظرفیت‌های فرهنگی، تنوع فرهنگی پرداخته شود. آمارتیا سن آزادی را یکی از اجزاء ذاتی توسعه می‌داند و می‌گوید فرایند توسعه اقتصادی با افزایش آزادی ارتباط مستقیم دارد. آنچه آمارتیاسن در مبحث توسعه به آن می‌پردازد، گسترش آزادی‌های سیاسی و اجتماعی متعلق به مردم است. آمارتیاسن از دیدگاه انسانی و اخلاقی به مسئله توسعه پایدار می‌پردازد و اعتقاد دارد توسعه با مسائل و رشد انسانی و فرهنگی سروکار دارد. در جامعه‌ای که آزادی برقرار باشد فرهنگ خود را به‌خوبی نشان می‌دهد و می‌تواند در جهان مطرح شود.

گویی انسان هم ابزار توسعه است و هم هدف توسعه؛ این بخشی از ایده مرکزی آمارتیا سن است؛ ایده‌ای که سبب شده نوع نگاه به مسئله توسعه مورد تجدیدنظر قرار گیرد و در این تجدیدنظر توجه به آزادی، تنوع فرهنگی مورد تأکید و تمرکز قرار گیرد. مدت‌هاست که توسعه اقتصادی با تأکید بر بعد فرهنگی جامعه، موردتوجه است؛ اگر قبلاً اقتصاددان‌ها باور داشتند که توسعه مفهوم و جنبه اقتصادی داشته و کشورها در جهت دستیابی به توسعه، به تقویت اقتصاد خویش می‌پرداختند. اما این وضعیت با شکست کشورهایی که فقط معیارهای اقتصادی را در برنامه‌ریزی خود در دستیابی به توسعه گنجانده بودند تغییر یافت و موجب از دست رفتن مفهوم یک‌بعدی توسعه شد.

به گفته برخی جامعه‌شناسی برای تفسیر تعدادی از پدیده‌های انسانی که در رشد اقتصادی و اجتماعی اثرگذاراست، به بررسی عوامل فرهنگی توجه دارند و بر نقش گزاره‌های فرهنگی در توسعه و یا عقب‌ماندگی اقتصادی جوامع تأکیددارند. از طرف دیگر ضعف و انسداد گفت‌وگو بین نهادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی. اقتصادی مانعی بزرگ در مسیر توسعه متوازن یک جامعه است؛.

مفهوم توسعه مسیر پرپیچ‌وخمی را طی کرده و به امروز رسیده است؛ این مفهوم از خطوط رادیکال اقتصادی به مرز دخالت‌های عوامل فرهنگی و اجتماعی در توسعه رسیده است. حالا توسعه یعنی بالا رفتن ظرفیت‌های مادی و معنوی نظام ملی و رسیدن به سطوح جدی از پیچیدگی و نظم و نوآوری؛ در این مسیر جدید افراد، گروه‌ها و ملل برای رفع نیازها، نارسایی‌ها، افزایش ظرفیت‌ها، ثروت، رفاه، صلح و همزیستی، به رقابت سازنده، گفتگو نیاز دارند؛ فضای صلح و تفاهم و گفتگو و آشتی، زمینه‌ساز توسعه و ترقی است، به همان اندازه جنگ و خشونت و زمینه‌ساز عقب‌ماندگی و زوال؛ امروزه بشر بیشتر از همیشه باید با پذیرش تنوع فرهنگی ملل، گفت‌وگو را آغاز کند؛ گفت‌وگویی برای رسیدن به توسعه پایدار.

موضوعات :
در همین رابطه