بالا بودن مقدار سرمایه سرگردان در کشور و نبود بازار مناسب برای سرمایهگذاری مطمئن در اقتصاد تورمی ایران، دلایل اصلی استقبال عمیق مردم از رمزارزهاست. با این حساب، هجوم مردم برای خرید رمزارزها قابلدرک است، اما ریشه ماجرا کجاست؟ اگر بخواهیم موضوع را عمیق بررسی کنیم، باید به پاییز سال ۹۸ برگردیم؛ زمانی که بهزعم بسیاری از بزرگان بازار سرمایه، سیکل صعودی بازار تمام شده بود، اما تداوم هجوم نقدینگی به بازار عملاً اجازه اصلاً و ثبات قیمتی به آن نداد.
بهصورت عمومی، رشدهای اساسی بازار سرمایه در ایران، نه از محل رشد اقتصادی که از محل تورم هستند، بدین معنا که در طی تاریخ، هر بار ریال تضعیف شد، بازار سرمایه شاهد رشد بوده و هر زمانی شاهد تقویت ریال یا ثبات ارزش آن بودیم، سرنوشت بازار سرمایه عمدتاً رکود بوده است؛ چراکه در شرایط تورم، قیمتگذاری سهام شرکتها بر اساس دلار انجام میشود و همین موضوع به رشد قیمت سهام در بازار سرمایه دامن میزند.
تغییرات نرخ دلار در بین سالهای ۹۶ و ۹۷ شباهت چشمگیری به سالهای ۹۰ و ۹۱ داشت و رشد بازار سرمایه در سالهای ۹۷ و ۹۸ نیز از منطق رشد بازار در سالهای ۹۱ و ۹۲ الگوبرداری میکرد. دقیقاً همین موضوع، دلیل اصلی آن است که میگوییم کار بازار سرمایه در پاییز سال ۹۸ تمام بود؛ اما سیاستگذاری اشتباه، اقتصاد را به قهقرای جدیدی هدایت کرد.
قدرت سرمایه سرگردان در آن زمان باعث شد تصمیماتی مانند فروش سهام دولت برای جبران کسری منابع، مبتنی بر ادامهدار شدن سیکل صعودی بازار گرفته شود که این تصمیمات به رشد بازار تا آغاز دوران کرونا دامن زد: در ظاهر این یک مسئله برد-برد بود، اما در باطن نمیتوانست چیزی بهجز یک طرح از پیش شکستخورده باشد؛ چراکه در پس این ماجرا، رکود تورمی سنگینی در کمین نشسته بود.
ماجرا ساده است: اگر پول مردم را در بازار سرمایه بلوکه کنیم، پولی برای گردش در بازار کلاسیک وجود نخواهد داشت و کاهش گردش مالی در بازار کلاسیک به رکود این بازار منجر میشود. در بازار سرمایه نیز همین اتفاق رخ میدهد. در سال ۹۲ و پس از شکست بازار در دیماه، اقتصاد ایران در رکود طولانی فرورفت و این بار نیز همان اتفاق رخ داد.
در سال ۹۲ و پس از شکست بازار، ما چشمانداز برجام را داشتیم و همین مسئله باعث شد قیمت ارز در کشور دچار تلاطم اساسی نشود و رکود حاکم بر کشور در هیبت رکود باقی بماند؛ اما در پاییز سال ۹۸، در حالی تصمیم برای اجرایی کردن طرح سال ۹۲ در بازار سرمایه اتخاذ شد که ایران در تحریم بود و ایده صحیحی برای خروج از برجام وجود نداشت. در پاییز 98، اقتصاد ما در شعلههای تحریم میسوخت و چشمانداز روشنی برای رفع تحریمها وجود نداشت؛ چراکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری وقت ایالاتمتحده آمریکا، در پایان دور اول ریاست جمهوری خود بود و نهتنها اکثریت مردم ما به تک دوره بودن او اعتقادی نداشتند، بلکه مسئولین کشور نیز که تمام سیاستهای کلان اقتصادی سیاسی کشور را بر اساس کنار رفتن او از قدرت پایهریزی کرده بودند، مانور سیاسی کافی روی این مسئله ندادند و دوران پساترامپ را برای مردم به تصویر نکشیدند؛ بدین ترتیب، دلار بار دیگر در کانال صعودی قرار گرفته و شرایط آبستن حادثه بود؛ حادثهای که رخ داد و بدترین شکل بازار سرمایه را به چالش کشید.
با جدی شدن اپیدمی کرونا در بهمن ۹۸، سؤالی که بارها پرسیده شد این بود که آیا بازار سرمایه ایران نیز سرانجام بازارهای بزرگ دنیا را دارد؟ پاسخ ساده بود: ذات بازار ما، کوچکترین شباهتی به ذات بازارهای بزرگ جهانی ندارد. بازار ما بر پایه تورم استوار است و بازارهای بزرگ جهانی بر پایه رشد اقتصادی. سقوط بازارهای بزرگ جهانی از این محل قابلدرک بود که رشد اقتصادی این کشورها زیر سؤال رفته بود؛ اما بازار سرمایه در اقتصاد متورم ایران، قطاری بدون ترمز بود که با سقوط ریال هر روز قله جدیدی را فتح میکرد.
در این دوره، نرخ برابری دلار به ریال بار دیگر در سربالایی وحشتناکی قرار گرفت؛ چراکه اقتصاد نفت محور ایران بهزعم کسانی که بر سیاستگذاری ترامپ متمرکز بودند در آستانه فروپاشی قرار گرفته بود و رشد نرخ برابری دلار به ریال یک سیاست ضروری برای زنده ماندن اقتصاد ایران. حال بازار سرمایه را مانند بازی فوتبال تصور کنید: ۹۰ دقیقه وقت قانونی در پاییز ۹۸ به پایان رسید و بازی تا بهمن ۹۸ در دو وقت اضافه ۱۵ دقیقهای ادامه پیدا میکند اما بار دیگر تنور تورم زبانه میکشد و یک 90 دقیقه جدید آغاز میشود. بزرگان و دولتمردان تصمیمگیرنده و سیاستگذار، در حالی سهام میفروختند و شادانه بر طبل میکوبیدند که بازار سرمایه هرلحظه به لبه پرتگاه نزدیک و نزدیکتر میشد. بازاری که یک سیکل صعودی کامل را گذرانده و بدون سپری کردن یک سیکل نزولی اساسی، دوباره وارد صعودی جدید شده بود، مسلماً باید شکست میخورد و به یک رکود تورمی سنگین که روی کاغذ، تنها سناریوی موجود بود، ختم میشد.
ریشه ماجرای رمزارزها و استقبال ایرانیان از این بازار دقیقاً همین جاست: رکود تورمی وحشتناکی که در سال ۹۹ به کشور تحمیل شد، سرمایهای که از بازار کلاسیک خارج شد تا در بازار سرمایه بلوکه شود و بازار موازیای که برای سرمایهگذاری وجود دارد، اما بومی نیست. یکی از مقامات مرتبط با بازار سرمایه، میزان خروج سرمایه از بورس بهمنظور ورود به بازار رمزارزها را 150 هزار میلیارد تومان عنوان میکند. البته نگارنده این یادداشت تحت هیچ شرایط سرمایهگذاری پول بیسواد در رمزارزها را توصیه نمیکند، چراکه همانطور که این پول در بازار داخلی زخم خورد و سوخت، در هر بازار دیگری بهخصوص بازارهای مالی دوطرفه، نیز قابل اشتعال است. ذات پول بیسواد، عجول بودن آن است و بازار سرمایه جایی است که پول از معامله گران کمصبر به معامله گران صبور منتقل میشود. پول بیسوادی که راهی بازار رمزارزها شده است، دقیقاً همان رفتاری را پیش رو گرفته که در بازار سرمایه داخلی از خود نشان میداد؛ ازاینرو روشنگری در مورد این بازار بیشازپیش اهمیت پیدا کرده و باید بهتفصیل به آن پرداخت.