فعالان صنعت فرش کشور ضمن تاکید بر این نکته که جایگاه این صنعت در داخل و بازارهای صادراتی متزلزل شده از انتقال مرکز ملی فرش از وزارت صنعت، معدن و تجارت به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی انتقاد کردند.
احمد کریمی اصفهانی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش ایران در نشست با نمایندگان رسانههای خبری درباره روند صادرات فرش و رفع تعهدات ارزی صادرات این محصول گفت: فرش کالایی نیست که بعد از صادر شدن به فروش برسد بلکه به صورت امانی در آنجا میماند و ممکن است فروش آن سالها طول بکشد. بنابراین ایفای تعهد ارزی آن نباید مانند سایر کالاهای صادراتی دیده شود.
این فعال اقتصادی با نگاهی به عمده مشکلات صنعت فرش و مجموعه نامههایی که در تشریح این مسائل به دولت ارسال شده، تاکید کرد: انتقال مرکز ملی فرش از وزارت صنعت، معدن و تجارت به وزارت میراث فرهنگی مشکلات این صنعت را نه تنها حل نمیکند بلکه بیشتر هم میکند.
رئیس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش ایران با انتقاد از ساختار موجود به مطالعات و اقداماتی که تاکنون از سوی این اتحادیه انجام شده تا جایگاه این صنعت را ارتقا دهد، اشاره و تصریح کرد: امروز رقبای ایران در تولید و صادرات فرش مانند ترکیه و ایالات متحده، برنامهریزیهای دقیق و جامعی برای حضور پرقدرت در بازار فرش دنیا انجام دادهاند؛ اما ایران علیرغم اینکه زادگاه فرش دنیاست، نسبت به رقبا عقب مانده است.
کریمی دسترسی به بازارها و استفاده از ظرفیت وزارت امور خارجه در این وادی را خواستار شد و از دولت خواست تا طبق یک دستورالعمل مشخص و دقیق، حمایتهای لازم را از صنعت فرش کشور داشته باشد.
به اعتقاد او انتقال مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی که بدون مشورت با بخش خصوصی انجام شده به بهبود وضعیت صنعت کمکی نمیکند چراکه در این وزارتخانه متخصصی در این حوزه وجود ندارد و چون این صنعت در حال از بین رفتن استف نیاز به مراقبت ویژه دارد.
به باور او شاید تاسیس یک مرکز تخصصی فرش به همت بخش خصوصی بتواند تا حدودی به نجات این صنعت کمک کند.
در این راستا سعید عصاچی، نایبرئیس اتحادیه صنف تولیدکنندگان فرش اصفهان نیز به فعالیت دو میلیون بافنده فرش در ایران اشاره کرد و ضمن انتقاد از بیاطلاعی مسئولان و تصمیمسازان از منزلت فرش کشور، تاکید کرد: از آنجا که بیشتر تولیدات فرش در روستاها انجام میشود، رونق این صنعت میتواند از مهاجرت جلوگیری کند و موجب حمایت از اقتصاد روستاها شود.
او با انتقاد از تصمیم اخیر مبنی بر انتقال مرکز ملی فرشف تاکید کرد: بعد از انقلاب، سازمانها و تشکلهای مختلفی در این زمینه ایجاد شدند. با مصوبه شورای عالی اداری، مرکز ملی فرش ایجاد و مقرر شد ریاست آن به عهده معاون وزیر باشد، اما این جایگاه هرگز شکل نگرفت. امروز بدون هماهنگی با تشکلها و بخش خصوصی، تصمیمی بسیار اشتباه گرفته شده است که مشکلات زیادی را ایجاد خواهد کرد.
عصاچی پیشنهاد داد: با خروج مرکز ملی فرش از زیر مجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت، لازم است سازمانی زیر مجموعه ریاست جمهوری برای فرش و صنایع دستی ایجاد شود. مشکلات فرش باید در هیات دولت حل شود و رئیس این سازمان باید معاون رئیس جمهور باشد.
در این بین فعالان صنعت فرش ضمن مخالفت با انتقال مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی، جنبه صادراتی فرش دستباف را بسیار مهم برشمردند و معتقدند چون وزارت میراث فرهنگی فاقد رویکرد صادراتی و اقتصادی است، بنابراین نمیتواند متولی مناسبی برای این بخش باشد.
در این راستا مجمع اتحادیهها و انجمنهای حوزه فرش دستباف سراسر کشور درباره انتقال مرکز ملی فرش ایران از وزارت صنعت، معدن و تجارت به وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بیانیهای تهیه و صادر کردند که به شرح زیر است.
بیانیه مجمع اتحادیهها و انجمن های حوزه فرش دستباف سراسر کشور درباره انتقال مرکز ملّی فرش ایران از وزارت صنعت، معدن و تجارت به وزارت میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی
باسمه تعالی
چنانکه هر شهروند ایرانی به نیکی واقف است فرش دستباف ایرانی یکی از مهمترین نمادهای فرهنگی، هنری و ملّی ایرانیان است که علاوه بر خصایص چشمگیر، غیرقابل انکار و قابل اعتنای فرهنگی-هنری، حائز وجوه بیبدیل اقتصادی و اجتماعی است. فرش دستباف ایران که در روزگاری نه چندان دور یکی از مهمترین اقلام و حتی نمادهای صادرات غیرنفتی این سرزمین بوده، همچنان و علیرغم کاهش بیسابقه میزان صادرات به دلیل وجود زنجیره اشتغال دو میلیون نفری، از ستونهای اساسی و استوار جامعه ایرانی است که سقف جوامع روستایی بهویژه در مناطق محروم و در میان اقشار آسیبپذیر بر آن بنا نهاده شده است که تخریب این ستون کهن و تاریخی بیتردید فاجعهبار خواهد بود.
آنچه ذکر شد بدیهیاتی است که هر شهروند متولّد این مرز و بوم از خردسالی آن را با پوست و گوشت و استخوان خود لمس و فرش را در شئون متنوع حیات خود حس کرده است. که بر فرش دیده به این جهان گشوده، بر فرش بالیده و رشد کرده، با فرش خانواده تشکیل داده، سرمایه خود را با تبدّل آن به فرش محفوظ داشته و با فرش در جهان سربلند بوده است، لذا اینچنین سیاستگذاری، وضع مقرّرات و اجرای قوانین از سوی فرزندان ایران عزیز بدون توجه به این بدیهیات نه تنها پذیرفته نیست بلکه نشان از نسیان و بیمهری کسانی دارد که از اهمیّت فرش که به نوعی نمادی از وطن آنهاست به اشدّ حالات غافلند.
فرش دستباف ایران به عنوان یک حوزه جامع الابعاد با خوان نعمت بسیار گسترده، حائز پیشرانی است به نام صادرات که بقای تمامی زنجیره فعّالان آن از ریسنده، رنگرز، طراح و بافنده و سایر عوامل خلق و تولید تا شبکه حملونقل و مرمّتکار و شبکه فروش داخلی بدان وابستهاند و این مسئله مبیّن اهمیّت کلیدی بازرگانی خارجی برای حفظ این ستون ارزشمند و زنجیره اشتغال راهبردی است.
درست در شرایطی که آمار صادرات به پایینترین حد در پنج دهه اخیر تنزّل کرده و موجودیّت فرش دستباف مورد تهدید واقع شده و در نتیجه نیاز به توجه ویژه، تسهیلگری فوری و حمایت گسترده دارد، با طراحی و ابلاغ ساختار جدید وزارت صنعت، معدن و تجارت معلوم شد مسئولان محترم نه تنها بنای حمایت از فرش و شاغلینش را ندارند بلکه نزاع بر سر نخواستن آن است و مرکز ملّی فرش ایران با تعجیل عجیب مدیران این وزارتخانه از آن بیرون انداخته شد و بناست که در آیندهای نامعلوم و با شعار رسیدگی تخصصی به آن به وزارت جدید التأسیس میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منتقل شود.
نوع نگرش و عملکرد مسئولان دولت در این شرایط و اتخاذ تصمیمی چنین اساسی و مؤثر در زندگی دست کم دو میلیون نفر که در عدم مشورت با متخصصان و کارشناسان بخش خصوصی متبلور شد، نشان داد که سیاستگذاران نه تنها به دنبال رسیدگی تخصصی به فرش نبودهاند بلکه قائل به جایگاه و اهمیّت راهبردی آن هم نیستند و از پیامدهای این انتقال نامیمون به شدّت غافلند.
پیامدهایی که به شرح ذیل و به اختصار میتوان برشمرد :
- غفلت نظری و عملی از بازرگانی خارجی به عنوان شریان حیاتی فرش ایران به دلیل انتقال از وزارتخانه اصلی اقتصادی و بازرگانی کشور به یک وزارتخانه غیراقتصادی
- تعسّر دسترسی فعّالان و متولّی دولتی فرش به نهادهای مؤثر و اساسی که میتوانند فرایندهای تولید و تجارت را تسهیل کرده یا احتمالاً دشوار سازند. نهادهایی همچون سازمان توسعه تجارت، کمیسیون ماده یک، دفتر نساجی وزارت صنعت، معدن و تجارت، کمیته اقدام ارزی، کمیته پایش ارزی، شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی و ... که در اموراتی همچون واردات و تأمین مواد اولیه در شئون گوناگون آن و مسائل مبتلا به صادرات همانند تعهد ارزی، تمدید کارت بازرگانی، مشوق های صادراتی، موضوعات مربوط به تأمین اجتماعی، مالیات بر ارزش افزوده، مسائل حوزه گمرک و ... به شدت مؤثر است.
- بلاتکلیفی اتحادیههای صنفی حوزه فرش دستباف و سردرگمی فعالان و مراجعان درست در شرایط فاجعه بار و بحرانی کنونی اسباب اتلاف وقت و سرمایههای مالی و انسانی را فراهم میآورد که نتیجه آن جز خروج سرمایهها از این حرفه و تضعیف روز افزون آن نخواهد بود.
- قرار گرفتن فرش هم رده یا زیرمجموعه صنایع دستی در حالیکه فرش دستباف به تنهایی حائز وزن و اهمیتی افزون بر مجموعه صنایع دستی کشور است، حاصلی جز تخریب زیرساختهای موجود و از میان رفتن این ستون چند هزار ساله نخواهد داشت و زنجیره اشتغالی که ارزش واقعی آن با محاسبه سرانه اشتغال 500 میلیون تومانی برای هر شغل، قریب به یک میلیون میلیارد تومان است، از دست خواهد رفت و چنین بار مالی ثقیلی بر دوش دولت سنگینی خواهد کرد. آن هم در شرایطی که صنایع دستی هم در کشور، در وزارتخانه و به ویژه نزد وزیر فعلی از اهمیّت چندانی برخوردار نیست. با عنایت به توجه وزیر محترم به اموراتی غیر از فرش و صنایع دستی و در مقابل بیتوجهی خاص به فرش که در انتصاب سوال برانگیز رئیس موزه فرش ایران متجلی است، ناگفته پیداست که موضوع فرش و مسائل ان در اولویت این وزارتخانه نیست .
- با از دست رفتن اشتغال حاصل از فرش دستباف در کشور، تعداد کثیری از روستاییان مولّد به ناچار به جامعه مصرفکننده شهری در حاشیه شهرها خواهند پیوست درحالیکه زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قادر به پاسخگویی به آنها نخواهد بود و تبعات سنگین اجتماعی و امنیتی گریبان کشور را خواهد گرفت.
با عنایت به آنچه ذکر شد مسئولان امر و یکایک کسانی که در این خصوص بدون مشورت با ذینفعان و اهالی فن تصمیم به چنین کاری گرفتند پاسخ دهند که منافع ملّی ایران در کدام بخش این تصمیم دیده شده است و اساساً چه منفعتی بر این پیامدهای ناگوار ارجح بوده که با این تعجیل حیرتانگیز چنین موضوعی عملیاتی شده است؟
در خاتمه ضمن ابراز گلایه شدید از این میزان بیمهری و بیتوجهی به فرش دستباف، ذینفعان، صادرات غیر نفتی و اقتصاد ملّی پیشنهاد میشود که اگر شعار رسیدگی تخصصی به فرش و صنایع دستی نه یک بهانه واهی برای بیرون انداختن فرش از مجموعه وزارت صنعت، معدن و تجارت بلکه یک دغدغه حقیقی و صادقانه است، به جای انتقال مرکز ملی فرش به وزارت میراث فرهنگی و تنزّل رتبه آن، صنایع دستی هم از آن وزارتخانه منفک شده و سازمانی زیرمجموعه ریاست جمهوری به نام سازمان فرش و صنایع دستی تشکیل شود تا رئیس آن به عنوان معاونت رئیس جمهور هیچ وظیفهای به جز رسیدگی تخصصی به امورات عدیده فرش و صنایع دستی نداشته باشد و یکبار برای همیشه تکلیف این موضوع مشخص شود. شایان ذکر است که بخش خصوصی پیشنهادات مشخصی برای ساختار این سازمان دارد که عنداللزوم تقدیم مسئولان امر خواهد شد.
والسلام علی من اتبع الهدی