دختری در طبقه اجتماعی بالا و دانشجوی فوقلیسانس دانشگاه نمونه کشوری، به ازدواج با پسری دیپلم تن میدهد که پدرش مایهدار است و به قول خودش، خمس مالش را بیمارستان و مدرسه میسازد. کادوی عقد این دختر ماشین موردعلاقه او، اسپورتیج است که قیمتی حدود 180 میلیون تومان دارد. مهسا که خودش شاغل در سازمانهای دولتی است، در پاسخ به اینکه شغل همسرش چیست میگوید: «روی زمینهای پدرش کار میکند.» فارغ از آنکه بداند زمین پدرش کجاست و نوع کارش چیست.
دختر دیگری که از شهرستان برای ادامه تحصیل به تهران آمده در پاسخ به اینکه معیارش برای ازدواج چیست میگوید: «فقط پول»
از آنسو پسری با مدرک دکتری و شغل و درآمدی متوسط، پس از تقاضای ازدواج با انگ بیپولی، رانده میشود. پدر یکی از همین دخترها به او گفته است: «قدیم بود که میگفتند پول خوشبختی نمیآورد. اینها همه دروغ است.» جالب آنکه بسیاری از این خانوادهها خودشان نیز وضع مالی مطلوبی ندارند، اما برای خواستگاران دخترشان شرایط مالی سختی پیش روی خواستگاران میگذراند. مثلاً پدری که هنوز در خانه استیجاری به سر میبرد، شرط منزل خریدن پسر را، کلید راهیابی او به خانوادهشان میداند.
خرج و مخارج ازدواج نیز از همین طریق میتواند پیشبینی شود. پسری با درآمد متوسط مخارجش را به حداقل کاهش میدهد و با سفری، زندگی خود را آغاز میکند. اما پسر دیگر 100 میلیون تومان خرج مراسم عروسیاش میشود، سرویس جواهر عروس هم 70 میلیون تومان میارزد و به همین منوال، دیگر خرجهای ازدواج پیش میرود.
عروس این خانواده نیز نمیتواند خیلی کمتر از پسر خرج کند. چنانچه مهسا درباره هزینههای جهاز خود به «صدا» میگوید: «من خیلی در جریان قیمت وسایلم نیستم. چیزی که خوشم آمده را خریدهام. تا جایی که از پدر شنیدهام تاکنون حدود 400 میلیون تومان وسیله خریدهاند که البته هنوز تمام نشده است.»
ازدواج، پول آور یا هزینهبر؟
«ازدواج خیروبرکت میآورد.» این جملهای است که احتمالاً اکثر جوانان دمبخت، برای ترغیب به ازدواج از بزرگترها شنیدهاند.
پسری که دو سال از مراسم ازدواج او میگذرد به «پایگاه خبری اتاق ایران» میگوید: «بعد از ازدواج هیچچیزی عوض نمیشود. نه پولی به جیب من اضافه میشود و نه اوضاع مالی روبهراه. تنها مشاجراتی حول محور پول در خانه به راه میفتد که تا پیشازاین نبوده است. » اما بعضی دیگر با نگاه خوش بینانه تری با ازدواج و زندگی مشترک روبهرو میشوند و پیشرفتهایشان را در زندگی، معلول این عمل میدانند. مردی که حدود 20 سال از زیر سقف مشترک رفتنش با شریک زندگیاش میگذرد میگوید: «من روزی که خواستگاری رفتم، به همسرم گفتم از تمام وسایلی که دارم، تنها پیراهنی که به تن دارم مال خودم است و با حقوق خودم خریدهام. میتوانی با چنین مردی زندگی کنی؟» و حالا باگذشت دو دهه، این مرد به جایگاه اقتصادی و اجتماعی قابل قبولی رسیده است که آن را مرهون همسرش میداند. خرج و مخارج ازدواج امری نسبی است که هر فردی بر اساس پایگاه اقتصادی خود برای آن هزینه میکند. چنانچه یک نفر لباس عروس 30 میلیون تومانی تهیه میکند و دیگری لباس دستدوم فرد دیگری را میپوشد؛ یا فردی با 30 میلیون تومان جهیزیه خریداری میکند و فرد دیگر با 400 میلیون تومان.
وام ازدواج 10 میلیون تومانی
در ایران برای ترغیب جوانان به ازدواج، در سال جاری بجای وام سه میلیون تومانی، مبلغ 10 میلیون تومان وام ازدواج داده شد اما دریافت این وام به دلیل صف افراد متقاضی، زمانبر است. چنانچه ولیالله سیف، رئیسکل بانک مرکزی گفته است: از سال 95 قرضالحسنه ازدواج از 3 میلیون تومان به 10 میلیون تومان افزایش یافت و این برای نظام بانکی خیلی سنگین بود ولی به دلیل آثار مثبت اجتماعی بانکها همت کردند و تا این لحظه عملکرد خیلی مثبتی داشتهاند. طبق اعلام سیف، از اول مردادماه تا آخر مهرماه 330هزار مورد که رقمی بالای 4هزار میلیارد تومان میشود، وام ازدواج پرداختشده است.
همانطور که پول داشتن میتواند به دنبال خود ازدواج آفرین باشد، از دیگر سو مشکلات اقتصادی میتواند زندگی مشترک را به سمت نابودی بکشاند. چنانچه مشکلات اقتصادی پس از مشکلات جنسی، بهعنوان عامل اصلی طلاقهای چند دهه اخیر شناختهشده است.