دیانا گالیوا،محقق کالج سن آنتونی، دانشگاه آکسفورد، در پژوهشی به حمایت از بازیگران ورزشی غیردولتی بهعنوان نمونه دیگری از کسب قدرت عاریهای قطر اشاره کرده است.
قطر با بازیگران ورزشی غیردولتی از طریق تامین مالی شرکتهای دولتی، مانند «سرمایهگذاریهای قطر اسپورتس» (QSI)، «قطر ایرویز» (QA) و «بنیاد قطر» (QF) تعامل داشت. اگرچه تلاشهایی از سوی قطر برای استفاده از ورزشهای مختلف انجامشده است، اما نفوذ عاریهایاش عمدتا از فوتبال میآید، مانند خود «فدراسیون بینالمللی انجمن فوتبال» (فیفا) و چند باشگاه بزرگ: «باشگاه فوتبال بارسلونا»، «باشگاه فوتبال پاری سن-ژرمن»، «آ.ث روم» و «باشگاه فوتبال بایرنمونیخ». این در بخش «دامنه» مورد بحث قرار میگیرد. در نتیجه، گستره قدرت عاریهای قطر به دلیل محبوبیت و حضور فراملی این بازیگران غیردولتی در سراسر جهان گسترش یافته و خواهد یافت. در مورد وزن، قطر به دلیل تعامل با نهادهای ورزشی، نقش مهمی در دنیای سیاست ورزشی به خود اختصاص داد و همچنین در امور داخلی برخی از «سنگینوزنها» اعمالنفوذ کرد، همانطور که در مطالعه موردی فرانسه نشان داده شد. با اینحال، قطر برای چنین تعاملاتی نیز هزینه پرداخت کرد، بهویژه انتقاداتی که در مورد جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ و باشگاههای فوتبال پاری سن-ژرمن و بارسلونا دریافت کرد.
۱- دامنه قدرت عاریهای قطر
یکم) میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی
قطر از بازیگران ورزشی غیردولتی حمایت کرد تا از نفوذ فراملی آنها با میزبانی رویدادهای بزرگ و عقد قراردادهایی با باشگاههای معروف فوتبال استفاده کند. قطر میزبان چند رقابت ورزشی در سراسر جهان بوده یا خواهد بود، از جمله «بازیهای آسیایی ۲۰۰۶ دوحه»، «جام فوتبال آسیا ۲۰۱۱»، «تورنمنت سالانه تنیس آزاد قطر» و «جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲» و غیره. ضمن انجام این کار، قطر از ماهیت غیردولتی فراملیتی نهادهای حاکم که مسابقات را سازماندهی میکنند بهره برده است، مانند «شورای المپیک آسیا» (OCA)، «کنفدراسیون فوتبال آسیا» و «فیفا» که همگی میتوانند بازیگران غیردولتی در نظر گرفته شوند؛ گارسیا از آنها بهعنوان «سازمانهای ورزشی غیردولتی» یاد میکند. جولیانوتی و رابرتسون میگویند اگر سودآوری در اولویت قرار گیرد، فیفا را میتوان در همان منظر «همسایه سوئیسی، سازمان تجارت جهانی» دید، درحالیکه موری و پیگمن معتقدند که «فیفا» و «کمیته بینالمللی المپیک» از دیگر بازیگران غیردولتی مانند «سازمان تجارت جهانی» میآموزند که چگونه بهعنوان یک بازیگر دیپلماتیک مشارکت کنند. بنابراین، با توجه به اهمیت سیاسی این بازیگران غیردولتی، بهویژه فیفا، بهعنوان دامنه قدرت عاریهای، میزبانی قطر از جام جهانی ۲۰۲۲ اهمیت ویژهای دارد.
دوم) جام جهانی ۲۰۲۲
در سال ۲۰۱۰، فیفا حق میزبانی جامجهانی ۲۰۲۲ را به قطر اعطا کرد. ازآنجا که محرک اصلی قدرت عاریهای قطر ثروت است، این پیشنهاد استثنایی نبود. قطر مبالغ هنگفتی را صرف لابیگری و جذب فوق ستارههای ورزش بینالمللی بهعنوان سفیر کرد، از جمله «زینالدین زیدان»، قهرمان فرانسوی جامجهانی و «پپ گواردیولا»، بازیکن و سرمربی افسانهای بارسلونا. بااینحال، پیشنهاد موفقیتآمیز قطر غافلگیرکننده بود و انتقاداتی را برانگیخت. اتهامات فساد منجر به تحقیقات رسمی از سوی کمیته اخلاق فیفا در مورد روند مناقصه برای جام جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۲۲ شد که پس از مطرحشدن اتهامات فساد در رابطه با پرداختها به «جک وارنر»، معاون سابق فیفا رخ داد. گزارش شد که نشست ناهار در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰ در کاخ الیزه بین رئیسجمهور [اسبق] فرانسه سارکوزی، ولیعهد قطر شیخ تمیم و رئیس یوفا «میشل پلاتینی» برگزار شد. هیچ تایید عمومی مبنی بر برگزاری این دیدار وجود نداشت و پلاتینی ادعاهایی مبنی بر درخواست سارکوزی از او برای حمایت از قطر در رأیگیری فیفا را رد کرد.
در همان زمان، به «لورن» پسر پلاتینی پیشنهاد شد که بهعنوان مدیر اجرایی «بوردا»، شرکت پوشاک ورزشی متعلق به شرکت قطری «اسپورت اینوِست مِنت»، انتخاب شود، که پلاتینی اظهار کرد که کاملا بیربط به حمایت قطر از این پیشنهاد است. یک هفته بعد، قطر برنده پیشنهاد میزبانی جام جهانی شد که ۴ میلیارد دلار برای آن هزینه شد و تابستان بعد قطریها «پاری سنژرمن» را خریدند و الجزیره با ورود به بازار پخش، درآمدهای فوتبال فرانسه را بهطور گسترده افزایش داد. علاوه بر این، در میان دیگر اتهامات فساد، گزارشهایی وجود داشت که در مه ۲۰۱۱ منتشر شد، مبنی بر اینکه قطر بیش از یکمیلیون دلار به اعضای کمیته آفریقایی فیفا در ازای حمایت در روند مناقصه جام جهانی پاداش داده است. «محمد بن همام»، یکی از اعضای کمیته اجرایی فیفا از قطر، در سال ۲۰۱۱ به دلیل پرداخت بیش از یکمیلیون دلار رشوه به رأیدهندگان کارائیب تعلیق شد. علاوه بر این، در سال ۲۰۱۸، قضات اخلاق فیفا برای «سیدی کینته»، مقام فوتبالی در آفریقا، به دلیل دریافت هدایای نقدی از «محمد بن همام»، چهار سال محرومیت از فوتبال را اعمال کردند.
با وجود این، گزارش «فیفا گارسیا» به این نتیجه رسید که «هیچ افشاگری انفجاری در مورد رشوه» در فرآیندهای مناقصه جام جهانی ۲۰۲۲ (و ۲۰۱۸) وجود ندارد. برخی حقایق از این گزارش ظاهر شد که هنوز مشخص نیست، از جمله پرداخت ۲میلیون دلاری به حساب پسانداز دختر ۱۰ ساله«تیشیرا»، عضو فیفا. در این گزارش آمده است که این پرداخت توسط «ساندرو روسل»، رئیس سابق بارسلونا انجامشده است، اما «هیچ مدرکی وجود ندارد که به پیشنهاد قطر مربوط باشد». علاوه بر این، این گزارش بر اساس شواهد تنها از ۲۲ عضو FIFA ExCo که به جامجهانی ۲۰۱۸ (و ۲۰۲۲) رأی دادند تهیه شده است. در نهایت، «سپ بلاتر» بهعنوان رئیس «فرهنگ توقع و استحقاق» توصیف شده است. بااینحال، در آوریل ۲۰۲۰، سازمان دهندگان جام جهانی ۲۰۲۲ قطر همه ادعاهای فساد را رد کردند. چنین ادعاهایی نشان میدهد که قدرت عاریهای قطر چگونه عمل میکند: استفاده از ثروت خود برای حمایت از بازیگران ورزشی غیردولتی، در این مورد فیفا، برای اعمال قدرت.
3-باشگاههای معروف: خریدها و حمایتهای مالی از پیراهنها
یکم) خرید باشگاه فوتبال پاری سنژرمن
یکی دیگر از روشهای حمایت از بازیگران ورزشی غیردولتی و در نتیجه افزایش قدرت (و دامنهی) عاریهای قطر، از طریق کسب حمایتهای مالی از پیراهنها با باشگاههای فوتبال شناختهشده غربی است. این امر بهدلیل دو فرآیند جاری در جامعه اروپایی و در زمینه ورزش در ۲۰ تا ۳۰سال گذشته امکانپذیر شد: جهانیشدن و تجاریسازی. جولیانوتی تکامل فوتبال را از «سنتی» به «مدرن» به دوران «پسامدرن» مفهومسازی میکند. این با تجاریسازی عمده فعالیتهای ورزشی و تاثیر تلویزیون در کنترل و تامین مالی باشگاهها و بازی تعریف میشود. گارسیا و آمارا استدلال میکنند که تجاریسازی بهدلیل «توسعه صنعت سمعی و بصری، از یک سرمایهگذاری تجاری نسبتا جزئی به یک بخش تجاری چند میلیون یورویی است.» یکی از اولین مراحل جهانیشدن فوتبال بهعنوان یک تجارت همانا گسترش لیگها به بازارهای بینالمللی مانند خاور دور بود، جایی که «لیگ برتر انگلیس» پیشرو بود.
همزمان، علاقه پخشکنندگان بینالمللی به رقابتهای بزرگ فوتبال اروپا افزایش یافته است. گارسیا و آمارا بیان میکنند که «یکی از آخرین قلعههای فوتبال سنتی» زمانی سقوط کرد که باشگاههای اروپایی شروع به پذیرش اولین سرمایه خارجی خود و سپس مالکیت کامل خارجی کردند. هر دو باشگاه لیورپول و منچستریونایتد مالکان آمریکایی دارند، درحالیکه خانواده «پوزو» در ایتالیا مالک «اودینزه کالچو» در ایتالیا، باشگاه گرانادا در اسپانیا و باشگاه «واتفورد» در انگلیس (بیبیسی اسپورت، ۲۰۱۲) هستند و خانواده ونکی (سرمایهداران مرغداری هندی) باشگاه انگلیسی «بلکبرن روورز» را کنترل میکنند. جهانیشدن و بهویژه تجاریسازی، فوتبال اروپا فرصتی را برای قطر فراهم کرد تا باشگاههای فوتبال را برای مانور قدرت عاریهای خود خریداری کند؛ همانطور که درباره «پاری سنژرمن» نشان داده شد.در واقع، یک نمونه قبلی از خرید یک باشگاه فوتبال توسط نمایندگان قطر وجود داشت.
در سال۲۰۱۰، «مالاگا سیاف» با هزینه پیشبینیشده ۳۶میلیونیورو (۴۰میلیون دلار)، از جمله بدهی باشگاه، با وعده سرمایهگذاری ۷۰میلیون یورو (۷۸میلیون دلار) در ساخت استادیوم جدید با موفقیت انجام شد. مالک جدید یکی از اعضای خاندان حاکم، شیخ عبدالله بنناصر آلثانی است که به گفته «پورتو آل ثانی» یک شرکت متنوع با بیش از ۳هزار کارگر را اداره میکند و معاون رئیس، سهامدار و عضو غیر اجرایی هیاتمدیره بانک دوحه است. از آنجا که این خرید توسط یک فرد قطری - از خانواده حاکم که البته درگیر سیاستگذاری نبود – رخداده بود، این مطالعه آن را از نمونه دامنه قدرت عاریهای خارج میکند.شرکت دولتی QSI که توسط شیخ تمیم راهاندازی شد، ۷۰درصد از [سهام] «پاری سنژرمن» را در سال۲۰۱۱ خریداری کرد. این باشگاه در دوره مالکیت قبلی خود، یعنی صندوق خصوصی املاک و مستغلات ایالاتمتحده «Colony Capital» ضرر کرده بود.
شرکت QSI که از داشتن تنها ۷۰درصد از «پاری سنژرمن» ناراضی بود، ۳۰درصد باقیمانده را در سال۲۰۱۲ خریداری کرد و بهتنهایی مالک آن شد. در سال۲۰۱۲، «سازمان گردشگری قطر» یک قرارداد اسپانسری را با این باشگاه امضا کرد تا سالانه ۲۰۰میلیون یورو (۲۲۴ میلیون دلار) به مدت چهار سال پرداخت کند تا «دستمزد کهکشانی» بازیکنانی مانند «زلاتان ابراهیموویچ» و «ادینسون کاوانی» را پرداخت کند. الجزیره حق پخش فوتبال لیگ فرانسه در سراسر جهان را خریداری کرد و سه هفته پس از خرید «پاری سنژرمن» از سوی QSI، الجزیره سالانه ۵۱۰میلیون یورو (۶۶۰میلیون دلار) برای حق پخش داخلی از سال۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ با همکاری پخشکننده فرانسوی «Canal+» که تنها پیشنهاددهنده بود، پرداخت کرد. رئیس «پاری سنژرمن»، رئیس الجزیره ورزشی و دوست شیخ تمیم یعنی «نصیر الخلیفی» نیز ریاست QSI را بهدست گرفته و beIN Sports را اداره میکند.
گزارشها در سال۲۰۱۸ حاکی از آن بود که شرکتهای دولتی قطری مانند QA علاقهمند به حمایت مالی از پیراهن پاری سنژرمن بودند و جایگزین خطوط هوایی «امارات» مستقر در دبی شدند؛ زیرا «معامله [بین پاریسنژرمن قطر و امارات] پس از آن بحران جاری [وقتِ] خلیجفارس به یک «تناسب ناخوشایند» تبدیل شد. با این حال، در گزارشهای سال ۲۰۱۹ فاش شد که پاری سنژرمن با هتلهای «آکور» مستقر در پاریس، بهعنوان اسپانسر پیراهن تیم که از فصل ۲۰20-۲۰19 آغاز میشود، به یک توافق اسپانسری چندساله دست یافته است. «سازمان سرمایهگذاری قطر» سهامدار (11.3درصد) از «گروه آکور» است.
دوم) اسپانسرینگ پیراهن با باشگاههای معروف
یکی دیگر از جنبههای تعامل قطر با باشگاههای فوتبال، حمایت مالی از پیراهن بود. طبق گفته جولیانوتی و رابرتسون، باشگاههای «گروه۱۴ اروپا» یا «اتحادیه باشگاههای اروپایی» که در سال۲۰۰۸ جایگزین آن [«گروه ۱۴ اروپا»] شد، شرکتهای تجاری مانند «نایک» و مجتمعهای رسانهای مانند «BSkyB» و شرکتهای خواهرش بهعنوان «شرکتهای فراملیتی» ظهور کردند. به عبارت دیگر، محققان «یوونتوس»، «بایرنمونیخ» و باشگاه «منچستریونایتد» را باشگاههای فراملی میدانند. باشگاههای بزرگ طی «فصل رکود» در قاره آمریکا، آسیا و استرالیا برای هواداران بینالمللی دست به یک بازی بینالمللی میزنند. به همین ترتیب، پیشاهنگی فراملی در «لیگ برتر» رایج است. باشگاههای لیگ برتر، مانند باشگاه چلسی، باشگاه منچستریونایتد، باشگاه آرسنال هواداران فراملیتی دارند که «از نظر اندازه، اگر نگوییم الگوهای همذاتپنداری، با شهروندی ملتها مشابه هستند.» با بیش از ۴۱میلیون هوادار در آسیا، باشگاه منچستریونایتد یک صفحه اصلی رسمی به زبان ماندارین منتشر میکند.
در برخی از ورزشها، بازیهای لیگ فصلی هماکنون در بازارهای بینالمللی انجام میشود، بارسلونا در سال۲۰۱۸ در ایالاتمتحده بازی میکند؛ درحالیکه تیمهای NBA در سطح بینالمللی در بریتانیا، مکزیک و چین بازی میکنند؛ تمرینی که میخائیل باتویف، مدرس دانشگاه نورثومبریا، معتقد است با وجود رزرو طرفداران در کشورهایی مانند انگلستان، در آینده نیز ادامه خواهد داشت. جهانیشدن فزاینده ورزش «به حامیان مالی از خاورمیانه اجازه میدهد تا بر روی پیراهن یک تیم در ایتالیا ظاهر شوند و در مکان سوم بازی کنند. در این بازار جهانی شده، قطر توانست با باشگاههای فوتبال معامله کند و از ماهیت فراملی ورزش برای بهدست آوردن قدرت عاریهای استفاده کند، همانطور که در معاملات با باشگاههای بارسلونا، بایرنمونیخ و آ.اس رم نشان داده شد.
سوم) باشگاه بارسلونا
در سال۲۰۱۱، «موسسه خیریه قطر برای آموزش، علم و جامعه» که به «موسسه قطر» یا «QF» هم معروف است و توسط همسر شیخ حمد و مادرِ امیر شیخه موزای فعلی تاسیس و اداره میشود، ۱۵۰میلیون یورو (۱۶۸میلیون دلار) برای یک قرارداد پنجساله پرداخت تا به اولین اسپانسر پیراهن باشگاه تبدیل شود. به همین ترتیب، «قطر ایرویز» یا « QA» اسپانسر اصلی باشگاه بارسلونا بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۷، پس از قراردادی به مبلغ ۹۶میلیون یورو (۱۰۷میلیون دلار) بود. در سال۲۰۱۱، این شرکت هواپیمایی ابتدا قراردادی پنجساله با بارسلونا به مبلغ ۲۱۵میلیون یورو (۲۴۱میلیون دلار) امضا کرد و در سال۲۰۱۷ آن را یک سال دیگر تمدید کرد. این پیوستگی شامل معرفینامههای فوتبالی و بازیکنان بارسلونا بود که شامل ویدئوهای ایمنی داخل «قطر ایرویز» بود، مانند فیلمی که در آن یک داور فوتبال به افراد سیگاری کارت قرمز نشان میداد. به نام بازیکنان بارسلونا در ویدئوها اشاره شده است.
پس از اتمام قرارداد، این شرکت هواپیمایی از تصویری با شعار «همه با هم اکنون» و لوگوی این شرکت هواپیمایی و جام جهانی۲۰۱۸ روسیه در اطلاعیههای مسافران خود استفاده کرد. «قطر ایرویز» نقش کلیدی در تعامل با بازیگران ورزشی غیردولتی ایفا کرد و در نتیجه از قدرت عاریهای در قالب اقداماتی مانند شریک رسمی «تور دوچرخهسواری قطر» و «تورنمنت تنیس آزاد قطر» در سال۲۰۱۱، حامی عنوان «قهرمانی ملتهای یورو هاکی» در سال ۲۰۰۷ و شرکت هواپیمایی رسمی برای «مسابقات کریکت انگلیس» و «مسابقات موتورسواری فرمول E» استفاده کرد. درباره باشگاه بارسلونا، دو شرکت دولتی - «قطر ایرویز» و «موسسه قطر» - ابزارهای مهمی برای استفاده از قدرت عاریهای قطر بودهاند.
چهارم) باشگاه بایرنمونیخ
«قطر ایرویز» یک قرارداد شراکت پنجساله با باشگاه بایرنمونیخ امضا کرد تا به «شریک اصلی» آن تا ژوئن۲۰۲۳ تبدیل شود. این شرکت هواپیمایی قرارداد اسپانسریای را که بایرن در سال۲۰۱۶ با «فرودگاه بینالمللی حمد» (HIA) امضا کرد، بر عهده گرفت و در سال۲۰۱۷ آن را به یک قرارداد اسپانسری درباره [تبلیغات روی] «آستین» اضافه کرد. تخمین زده شد که توافق حمایت مالی «فرودگاه بینالمللی حمد» از بایرن حداقل ۱۰میلیون یورو (۱۱میلیون دلار) است و حتی برای این تیم باواریایی سودآورتر بود. هم «فرودگاه بینالمللی حمد» و هم «قطر ایرویز» دولتی هستند. با این حال، «آندریاس یونگ» تصریح کرد که شراکت بایرنمونیخ با «قطر ایرویز»، این شرکت قطری را به یکی از «شرکای اصلی و ذینفعان» بایرن تبدیل نخواهد کرد که متشکل از اسپانسر پیراهن آنها «دویچه تلکام» و سهامداران آنها «آدیداس»، «آلیانز» و «آئودی» است که هرکدام از آنها 8.33درصد از سهام باشگاه را در اختیار دارند.
پنجم) آ.اس.رُم
نمونه دیگری از دامنه قدرت عاریهای قطر، اعلامیهی «قطر ایرویز» در ۲۳آوریل۲۰۱۸ درباره قرارداد همکاری چندساله با باشگاه فوتبال ایتالیا، «آ.اس.رم» بود. این بزرگترین قرارداد امضاشده توسط این باشگاه بود و تضمین میکرد که «قطر ایرویز» به شریک اصلی رُم در سراسر جهان تبدیل میشود، با لوگوی این شرکت هواپیمایی که پیراهنهای تیم را در طول فصل ۲۰۲۰-۲۰۲۱ تزیین میکند. در نتیجه، خرید و معامله با باشگاههای فوتبال که دامنه قدرت عاریهای قطر را افزایش داد، توسط شرکتهای دولتی انجام شد.
۳- گستره قدرت عاریهای قطر
با میزبانی رویدادهای بزرگ مانند «بازیهای آسیایی ۲۰۰۶»، «مسابقات قهرمانی جهانی دوچرخهسواری جاده UCI 2016 » یا «مسابقات قهرمانی جهانی ژیمناستیک هُنری ۲۰۱۸ FIG»، گستره قدرت عاریهای قطر از نظر فنی در سراسر جهان گسترش مییابد؛ زیرا سازمانهای برگزارکننده چنین رویدادهایی فراملیتی هستند و شامل اعضای وابسته یا تیمهای بینالمللی میشوند. قطر با میزبانی «بازیهای آسیایی۲۰۰۶ دوحه» از سازماندهنده خود یعنی «شورای المپیک آسیا» (OCA)، برای کسب قدرت در کشورهای حاضر در شورای ۴۵عضوی المپیک آسیا استفاده کرد؛ درحالیکه میزبان «مسابقات جهانی دورهی کوتاه فینا» در سال۲۰۱۴ بود، گستره [نفوذ] قطر به ۲۰۹کشور دارای عضویت فینا گسترش یافت؛ میزبانیاش از «مسابقات جهانی هندبال IHF 2015» به ۲۰۹کشور با عضویت «فدراسیون بینالمللی هندبال» یا «IHF» رسید و با میزبانی «مسابقات قهرمانی جهانی ژیمناستیک هُنری FIG 2018»، ۱۴۷عضو «FIG» تحت تاثیر قرار گرفتند. به این ترتیب، ماهیت فراملی نهادهای حاکم بر ورزش به قطر اجازه داد تا بر گستره وسیعتری برای قدرت عاریهای خود تاثیر بگذارد.
گستره اصلی جهانی که قطر قصد داشت نفوذ خود را از طریق آن گسترش دهد فوتبال بود؛ یک «بازی واقعا جهانی». فیفا بیش از هر نهاد حاکمه ورزشی دیگری دنبال کنندگان رسانههای اجتماعی داشت. تا پایان دسامبر۲۰۱۹، فیفا ۱۳میلیون دنبالکننده در توییتر داشت. این در حالی است که در سال۲۰۱۸ این رقم 12.4میلیون بود. فیفا همچنین در سال۲۰۱۹ حدود 16.2میلیون دنبال کننده در اینستاگرام داشت؛ درحالیکه در سال۲۰۱۸ این رقم 11.8میلیون بود. در مقابل، «اتحادیه بینالمللی دوچرخهسواری» (UCI) دنبالکنندههای خود را در توییتر از ۲۵۰هزار در سال۲۰۱۸ به 269هزار و 429نفر و در اینستاگرام از ۶۰۰هزار در سال۲۰۱۸ به ۶۹۲هزار نفر در سال۲۰۱۹ افزایش داد. در دسامبر۲۰۱۹، فینا 83هزار و 754 دنبالکننده در توییتر داشت که نسبت به 69هزار و 201دنبالکننده در سال ۲۰۱۸ افزایش نشان میدهد؛ درحالیکه در سال۲۰۱۸ در اینستاگرام 69هزار و 201دنبالکننده داشت؛ اما در سال۲۰۱۹ این رقم به ۲۶۵هزار نفر رسید.
درحالیکه «فدراسیون بینالمللی هندبال» در سال۲۰۱۸ حدود 24هزار و 500دنبالکننده در توییتر داشت؛ اما در سال۲۰۱۹ این رقم به 38هزار و 163نفر رسید. این فدراسیون همچنین در سال۲۰۱۸ در اینستاگرام 62هزار و 300دنبالکننده داشت؛ اما در سال۲۰۱۹ به ۱۱۴هزار نفر رسید. این تصادفی نیست که قطر برای میزبانی جامجهانی فوتبال۲۰۲۲ رقابت کرد و برنده شد. این به قطر فرصت داد تا نفوذ خود را به ۲۱۱انجمن وابسته به فیفا هم گسترش دهد. معامله با باشگاههای فوتبال اروپایی یا خرید آنها به افزایش گستره قدرت عاریهای قطر کمک کرد و بهدلیل ماهیت فراملی بازیگران ورزشی غیردولتی، قدرت عاریهای قطر در سراسر جهان گسترش یافت.