وقتی از شهرستان آزادشهر، در میان جنگلهای انبوه 20کیلومتر به سوی شاهرود حرکت کنید در جادهای فرعی، سمت چپ جادهای خاکی میبینید که شما را به معدن زمستان یورت میرساند. این روزها بیشتر از همیشه به این معدن قدیمی رفتوآمد میشود. پلیس ورودی جاده خاکی را مسدود کرده و کنار جاده اصلی پر است از خودروهایی که پارک شده است.
خانوادهها و نزدیکان معدنچیانی که در حادثه انفجار در تونل گرفتار شدهاند مجبورند خودروهایشان را کنار جاده رها کنند و با پای پیاده به سوی معدن بروند. جاده سنگلاخی است و کافی است وارد آن شوید تا گرد زغالسنگ بر سر و رویتان بنشیند. بیش از یک ساعت زمان لازم است تا با پای پیاده به نزدیکی معدن برسید. در آنجا همهمه بر پاست و زوزه هواکش بزرگی که در دهانه تونل قرار دارد، در کوه پیچیده است.
دهها دستگاه آمبولانس هلال احمر و اورژانس آماده هستند و پلیس نظم آنجا را برقرار کرده است. خانواده معدنچیان گرفتار شده اطراف دهانه معدن را گرفتهاند و بهدنبال شنیدن خبر تازهای هستند. تا نیمه شب چهارشنبه اجساد 21نفر از قربانیان از معدن بیرون کشیده شده بود اما هنوز معلوم نبود بر سر بقیه معدنچیان چه آمده است. هر کس حرفی میزند. یکی امیدوار است و میگوید معدنچیان زنده هستند اما بقیه حرفهای امیدوارکنندهای نمیزنند.
حقوقهایی که پرداخت نمیشود
رحیم، 58 ساله از معدنچیان بازنشسته است. او بعد از این حادثه خودش را به زمستان یورت رساند تا از سرنوشت خواهرزادهاش رضا با خبر شود. او میگوید: «پدر رضا بازنشسته همین معدن است و او هم از 6سال قبل در اینجا مشغول بهکار شد. البته هر چند وقت یکبار کارش را بهخاطر شرایط سخت رها میکرد ولی دوباره مجبور بود بهخاطر مخارج زندگی 2فرزندش به همین کار برگردد.»
این معدنکار بازنشسته درباره معدن زمستان یورت میگوید: «این معدن دولتی و از حدود 40سال قبل فعال است اما مدتی است که به پیمانکار بخش خصوصی واگذار شده است.» آنطور که او میگوید این معدن حدود 2هزار متر طول دارد: «به تونل اصلی معدن میگویند راسته. حدود 2هزار متر طول دارد و در انتهای آن شاخههای مختلف ایجاد میشود و معدنچیان گروه گروه در آنجا مشغول کار میشوند.»
او ادامه میدهد:« در معدنها در هر 150متر دستکم یک هواکش و راه فرار وجود دارد اما اینجا اینطور نیست و این معدن هیچ هواکشی ندارد.» اما این همه سختیهای کار در معدن زمستان یورت نیست، چرا که کارگران حقوق ناچیزی بابت کارشان دریافت میکنند. آن هم هر چندماه یکبار:
«اینجا شیفت کاری 8ساعته است و به معدنچیان بابت کار طاقت فرسا حدود 900هزار تومان حقوق میدهند و اگر بخواهند میتوانند چند شیفت کار کنند. اما متأسفانه حقوقشان بموقع پرداخت نمیشود و اوضاع بیمهشان هم تعریفی ندارد. مثلا خواهرزادهام در یک روز 16ساعت کار میکرد تا درآمد بیشتری داشته باشد. اما حقوقش را بموقع نمیدادند و همیشه چندماه حقوق طلب داشت. وقتی هم که اعتراض میکرد تهدیدش میکردند که اخراجش میکنند.»
جانهایی که فدای معدن میشود
بیشتر معدنچیان جانباخته اهل روستاهای نرگس چال، وطن، پارسیان، نوده و... هستند. همهشان معمولا زمین کشاورزی دارند اما با کشاورزی نمیتوانند زندگیشان را اداره کنند و مجبورند در معدن با شرایطی سخت کار کنند. عباس علیخانی جوانی است که پسرخالهاش علی مسعودی و پسر عمویش جعفر علیخانی را در معدن از دست داده است.
او میگوید: «هیچ کدام از آنهایی که در معدن کار میکنند از وضعیت زندگیشان راضی نیستند. سال قبل یکبار نشد که حقوق بموقع بگیرند.» او میگوید: «اخیرا فهمیدم که از کارگران معدن منطقه بهعنوان کارگر ساده استفاده میکنند تا نتوانند از مزایای سختی کار استفاده کنند چون کارگران معدن 20ساله بازنشسته میشوند اما اسم آنها را بهعنوان کارگر ساده به بیمه میدهند تا 30سال کار کنند. اصلا با این وضعیت سخت هیچکس عمرش کفاف نمیدهد که بخواهد 30سال در این معدن کار کند.»
او میگوید: «کار در معدن بیشتر جوانان منطقه را بیمار کرده است. افرادی که سابقه بیشتری دارند همه ریه یا قلبشان بیمار شده و آنها را خانهنشین کرده است. یکماه قبل هم حادثهای اتفاق افتاد که یکی از معدنچیان جوان که اهل نرگس چال بود جانش را از دست داد. در آن حادثه سیم بکسل یکی از واگنها که فرسوده بود پاره شد و واگن که بار سنگینی هم داشت در شیب زیاد رها شد و با او برخورد کرد. شدت این حادثه آنقدر زیاد بود که معدنچی جوان در دم جان باخت.حالا بعد از حادثه انفجار هم احتمالا معدن را تعطیل میکنند و همه بیکار میشوند و همین درآمد کمی را که دارند از دست میدهند.»
وداع با پدر
از دهانه تونل معدن زمستان یورت، وقتی به دوردست نگاه کنی؛ در یکی از کوههای روبهرو، روستای کوچکی دیده میشود. آنجا روستای وطن است. همانجا که چند نفر از جوانانش را در این حادثه از دست داده است. یکی از آنها محسن گنجی است. جوانی که از او دختری 10ساله و پسری که تازه 4ساله شده به یادگار مانده است. حالا همه اهالی روستا در گورستان جمع شدهاند تا در غم از دست دادن محسن با خانوادهاش شریک شوند.
همه دستی به سر و روی دختر خردسال محسن میکشند و یتیم نوازی میکنند. او عکس پدرش را در دست گرفته و گوشهای کز کرده است. حتی گریه هم نمیکند. انگار که هنوز از دست دادن پدرش را باور ندارد. هوا هم دلش گرفته است و گاهی میبارد. همسر، مادر و خواهر محسن اما بیتابی میکنند و بقیه هم با گریه آنها، گوشه چشمشان خیس میشود.
در این شرایط است که جسد را از غسالخانه کوچک انتهای گورستان بیرون میآورند و بر او نماز میخوانند و مراسم تدفین انجام میشود. باد در کوهستان میپیچد و گاهی نگاهها به روبهرو دوخته میشود. از گورستان به سختی میشود زمستان یورت را دید. همانجا که محسن و دیگر همقطارانش جانشان را از دست دادند.محمد، برادر محسن گنجی میگوید: «برادرم با اینکه از اوضاع کاریاش ناراضی بود اما مجبور بود به کارش در معدن ادامه دهد.
او حقوق چندانی نمیگرفت اما همین حقوق کم را هم گاهی با چندماه تأخیر به او میدادند. اما او چون عاشق زن و بچههایش بود سختیِ کار در معدن را به جان میخرید تا آنها در آسایش باشند.» وی ادامه میدهد: «برادرم با وجود کار سختش همیشه لبخند به لب داشت و مرد خوشرویی بود. او یک وانت مزدا داشت و هر وقت کسی را میدید باری دارد و کمک میخواهد خودش برای کمک کردن داوطلب میشد.»
سوسرا در سوگ
در جاده آزادشهر- شاهرود، کنار پادگان ارتش پلی روی رودخانه بسته شده که اگر از آن عبور کنید به روستایی به نام سوسرا میرسید. اهالی این روستا در جریان انفجار در زمستان یورت، به سوگ 6نفر نشستهاند. این را میشود از پارچهنوشتههای سیاه که در ورودی روستا نصب شده فهمید. گورستان، در همان ورودی روستاست. در آنجا بهتازگی 6گور کنده شده است که در یکی از آنها حمید میردار آرمیده است؛ جوان معدنچی که هنگام کار در معدن جانش را از دست داد.
حسن، برادر زن او بالای مزارش نشسته و به خواهرزادههای 6ماهه و 2سالهاش فکر میکند از اینکه آنها در این سن کم دیگر سایه پدر بر سرشان نیست. او میگوید:«حمید خیلی مظلوم و زحمتکش بود. با اینکه در معدن حقوق چندانی به او داده نمیشد ولی بهخاطر خانوادهاش با همه وجود کار میکرد و به زندگیاش امیدوار بود.
او میخواست بزرگ شدن فرزندانش را ببیند و رویاهای بزرگی داشت اما افسوس که این حادثه او را از ما گرفت. حالا خواهرم خانهنشین و گوشهگیر شده است و باید برای بچههایش هم مادر باشد و هم پدر.» او ادامه میدهد: «خواهرم میگوید چند روزی بود که سینه حمید خسخس میکرد و علتش گازهای داخل معدن بود.
آنطور که میگویند هر روز قبل از ورود کارگران به معدن با دستگاههای مخصوصی میزان گاز موجود در معدن اندازهگیری میشود و اگر میزان گاز از حد مجاز بیشتر باشد اجازه ورود کارگران به معدن داده نمیشود اما آن روز دستگاه اندازهگیری گاز خراب بوده و کارگران مجبور شدند در همان شرایط مشغول بهکار شوند. حمید جانش را برای یک لقمه نان از دست داد.» وی میگوید: «با اینکه این معدن غیراستاندارد است اما این اتفاق خواست خدا بود. حمید در جای دیگری از معدن کار میکرد اما آن روز بهطور اتفاقی در محل انفجار کار میکرد که این اتفاق برایش رخ داد.
معدنچی فداکار
نام خانوادگی بیشتر اهالی این روستا سوسرایی است. بیشترشان با یکدیگر فامیل هستند. سرِ کوچهای باریک بنری نصب و روی آن این جمله نوشته شده است: «دوستان، بمانید. من رفتم. حلالم کنید.» عکسی که روی این بنر قرار دارد متعلق به مجتبی سوسرایی است که در معدن جانش را از دست داد. برادران مجتبی جلوی در ایستادهاند و از مهمانان استقبال میکنند. او 2دختر 6و 2ساله داشت که در حیاط خانه غرق در کودکیشان هستند و بازی میکنند.
یکی از برادران مجتبی درباره حادثهای که منجر به مرگ او شد میگوید: «برادرم در شیفت شب کار میکرد. او ساعت 7شب سر کار میرفت و 4صبح برمیگشت. شب قبل از حادثه هم او سر کار بود و صبح به خانه برگشت و مشغول استراحت شد. حدود ساعت 11روز حادثه بود که مجتبی با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شد. یکی از همکارانش بود. گفت که در معدن انفجار بزرگی اتفاق افتاده و چند نفر از معدنچیان گرفتار شدهاند. برادرم خیلی سریع آماده شد و به معدن رفت. من هم که نگران شده بودم پشتسرش رفتم. خیلی وحشتناک بود. گاز زیادی دهانه معدن را فرا گرفته بود. معدنچیان تلاش میکردند آنهایی را که گرفتار شدهاند نجات دهند.
مجتبی هم 2نفر از معدنچیان را بیرون آورده بود و میخواست باز هم وارد آنجا شود. میگفت میخواهد به دوستانش کمک کند. به او گفتم صبر کند تا امکانات برسد اما او قبول نکرد و با عجله وارد تونل شد اما دیگر برنگشت تا اینکه فهمیدم او دچار گازگرفتگی شده و جانش را برای نجات دوستانش از دست داده. به جز برادرم چند نفر دیگر هم برای نجات رفته بودند که جان باختند.»
وی ادامه میدهد: «امکانات این معدن در حد صفر بود. حتی وقتی این حادثه اتفاق افتاد خودم شاهد بودم که چند نفر چند کپسول اکسیژن داخل معدن بردند اما کپسولها خالی بود. معدن هیچ وسیلهای برای تهویه نداشت و آنهایی که آنجا کار میکردند با جانشان بازی میکردند.» او میگوید: «برادر من هم مثل بقیه معدنچیان حقوق معوقه داشت. مسئولان معدن حقوق معدنچیان را هر چندماه یکبار پرداخت میکردند.»
فرزندی که پدرش را نمیبیند
در یکی دیگر از کوچههای سوسرا باز هم خانوادهای عزادار هستند. آنجا خانه نورالله سوسرایی است. او سابقه 14سال کار در معدن را داشت و استادکار تونل بود. همه میگویند مرد خوشاخلاق و خوشرویی بود. مرتضی، خواهرزادهاش میگوید: «همه داییام را به خوشاخلاقی میشناختند و نمیتوانید کسی را پیدا کنید که از او به نیکی یاد نکند. او به معدنچیان جوانتر کمک میکرد و تجربههایش را در اختیار آنها میگذاشت.»
وی ادامه میدهد: «داییام یک دختر 13ساله و پسری 6ساله داشت که حالا برای پدرشان بیتابی میکنند. در این روزها همه خانواده جمع شدهاند تا آنها بهانه پدرشان را نگیرند اما فایدهای ندارد هیچکس نمیتواند جای خالی پدر را برایشان پر کند.» او میگوید: «داییام برای اینکه درآمد بیشتری داشته باشد چند شیفت در معدن کار میکرد اما حقوق چندانی به او نمیدادند.
نهتنها او بلکه بیشتر معدنچیان حقوقهایشان چندماه عقب افتاده بود. آنها همیشه از این وضعیت شکایت داشتند اما چارهای جز ادامه کار در همان شرایط نبود.» پسر جوان درحالیکه سرش را پایین انداخته نکته دیگری درباره زندگی داییاش میگوید: «زنداییام چهارماهه باردار است اما فرزندش هیچ وقت سایه پدرش را حس نخواهد کرد. چقدر داییام آرزو داشت که فرزند سومش را ببیند اما افسوس که این حادثه اتفاق افتاد.»
بر اساس این گزارش، حوالی ظهر چهارشنبه، زمانیکه واگن حمل زغالسنگ در انتهای تونل خاموش شد، عدهای از کارگران قصد داشتند با استفاده از باتری آن را روشن کنند که ناگهان بهخاطر وجود گاز و جرقه، انفجار رخ داد و جان 26کارگر را گرفت . هنوز از سرنوشت دستکم 6نفر خبری نیست.
معدنی که استاندارد نیست
زمان خدابخشی، یکی از کارشناسان معادن البرز مرکزی است که ساعتی بعد از این حادثه خودش را برای نجات معدنچیان گرفتار شده به زمستان یورت رساند. او که همراه با 4نفر دیگر کار نصب هواکش در تونل را انجام داده است میگوید: «یکی از نخستین موارد استاندارد معادن، داشتن امکان تهویه هواست.
این معدن هیچ تهویهای ندارد. تهویه باید طوری باشد که هوای تازه وارد و هوای آلوده خارج شود اما در اینجا حتی از امکانات اولیه هم خبری نیست. اینجا حتی یک دوش ساده برای معدنچیان وجود ندارد. حتی به آنها لباس کار هم داده نشده و آنها با لباس شخصیشان کار میکنند.» وی درباره دقایقی که وارد معدن شد، میگوید: «شب اول حادثه همراه چند نفر از همکارانم وارد تونل شدیم. چون کپسول اکسیژن کم بود من کپسول نداشتم. داخل تونل خیلی وحشتناک بود.
حدود 1000متر داخل رفتیم اما از آنجا نمیشد جلوتر رفت چون دستگاه هشدار داد که گاز متان و منواکسید کربن زیادی وجود دارد. حجم گاز متان 600واحد بود درحالیکه باید حداکثر 10واحد باشد و این شرایط کشنده است.» آنطور که خدابخشی میگوید هنوز در انتهای تونل شرایط ناپایدار و خطرناکی وجود دارد: «هواکشی را که در دهانه تونل میبینید تا طول هزار متری ادامه داردو انتهای معدن هم بهطور سنتی هوایش تهویه میشود که این کار منطقی نیست اما بهدلیل کمبود امکانات این کار انجام شد.»
اما سؤال مهم این است که عملیات نجات تا چه زمانی ادامه پیدا میکند؟ او میگوید: «آواربرداری در انتهای تونل بهدلیل کمبود امکانات بهصورت دستی انجام میشود. بزرگترین وسیلهای که داخل تونل دیدم بیل و کلنگ بود. کار کردن در این معدن بازی مرگ و زندگی است.
مالک معدن منفجر شده کیست؟
جعفر سرقینی، معاون امور معادن و صنایع معدنی که به دستور وزیر صنعت راهی محل حادثه شده، درباره مالکیت این معدن گفت: معدن زغالسنگ قشلاق در سال ٨٢ انتفاعی شده و تاریخ واگذاری این معدن روی پروانه، 01/04/1384 را نشان میدهد. سهم عمده این معدن یعنی حدود ٢٠درصد متعلق به صندوق مهر ایرانیان، حدود ١٠درصد متعلق به تکادو (شرکت مجتمع صنایع و معادن احیای سپاهان) و بخشی از آن متعلق به نگین طبس است؛ اما نزدیک به ٥٠درصد از سهم آن متعلق به کارمندان بازنشسته زغالسنگ و مردم عادی است.
برقراری مستمری
عبدالرحمان تاجالدینی، معاون پارلمانی رئیس سازمان تأمین اجتماعی با حضور در محل حادثه معدن زمستان یورت آزادشهر گفت: مستمری خانوادههای جانباختگان این حادثه از امروز(شنبه) با صدور احکام برقرار میشود.
سفر رئیسجمهور به آزادشهر
معاون استاندار گلستان گفت: حسن روحانی، رئیسجمهور روز یکشنبه برای حضور در جمع خانوادههای جانباختگان حادثه معدن آزادشهر و دلجویی از آنان به این شهرستان سفر خواهد کرد.
تکذیب عمدی بودن انفجار
استانداری گلستان در اطلاعیهای اظهارات یک نماینده مجلس در نقل قول از استاندار مبنی بر عمدی بودن انفجار معدن آزادشهر را تکذیب کرد. در این اطلاعیه آمده است: به اظهارات غیرکارشناسی نباید توجهی کرد و مسائل فنی باید از زبان اهل فن مطرح شود. استانداری گلستان میگوید: اکنون تمرکز روی عملیات امداد و نجات است.
بازدید وزرای کار و صنعت از محل حادثه
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و وزیر صنعت راهی محل حادثه در آزادشهر شدند. در این میان وزیر کار گفت: فعالیتهای معدن زغال سنگ زمستان یورت شهرستان آزادشهر بهمدت 6ماه بهمنظور بررسی کارشناسانه علت حادثه انفجار و تجهیز و ایمنسازی آن تعطیل خواهد بود. وی ادامه داد: علاوه بر این، 3کمیته برای بررسی دلایل این حادثه در دفتر وزیر صنعت، معدن و تجارت تشکیل شده و مسائل مربوط به حقوق و مزایای معوقه و بیمه کارگران را پیگیری و در این زمینه تصمیمگیری میشود.
وی همچنین از تشکیل کمیته نوسازی برای مرمت کارگاههای این معدن خبر داد و افزود: تصمیمهای اتخاذ شده در این کمیته برای سایر معادن مشابه در کشور اجرا خواهد شد. همچنین به دستور رئیس مجلس شورای اسلامی تیمی از نمایندگان مجلس برای بررسی وضعیت حادثه معدن یورت آزادشهر به منطقه اعزام شدند.