رادیو مجازی اتاق ایران - 8 اردیبهشت 1403

یادداشت حسین سلاح‌ورزی، نایب رئیس اتاق ایران

نقدینگی، حواس مردم و آرزوهای دولت

تا زمانیکه فضای کسب وکار باثبات و قابل پیش بینی نشود و هزینه‌های تولید کاهش پیدا نکرده، بهره وری بهبود قابل توجه و امکان رقابت فراهم نشود، نقدینگی به سوی تولید هدایت نمی شود.

حسین سلاح‌ورزی

عضو هیات نمایندگان اتاق ایران
04 فروردین 1397
کد خبر : 12797
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

بانک مرکزی در تازه‌ترین گزارش خود اعلام کرده است نقدینگی کشور به 1500 هزارمیلیارد تومان رسیده است. برپایه مصاحبه اقتصاددانان ارشد این رقم از نقدینگی، معادل تولید ناخالص داخلی شده است. به این ترتیب نسبت نقدینگی به تولیدناخالص داخلی از 50 درصد به 100 درصد رسیده است. از 1500 هزار میلیارد تومان نقدینگی موجود 1300 هزارمیلیارد تومان آن که معادل 88 درصد است سپرده‌های بانکی است. پرسش این است که این میزان سپرده در بانکها یعنی 1300 هزار میلیارد تومان که با دلار 5 هزارتومانی هم که حساب شود برابر 260 میلیارددلار می‌شود چرا به بخش اقتصاد تولیدی راه پیدا نمی‌کند و چه راه کاری برای هدایت این نقدینگی بزرگ به سوی تولید وجود دارد؟

 پیش از اینکه به این پرسش بسیار با اهمیت برسیم و پاسخی برای آن ارائه کنیم، بایداز مدیران بانک مرکزی و از اعضای دولت و همچنین از دستیار و معاون اقتصادی رییس جمهور به عنوان اقتصاددانان کابینه خواست، بخش توهمی وبیهوده را از این ارقام بیرون بکشند تا در باره اعداد واقعی صحبت شود. اما برای پاسخ به این پرسش که چرا شهروندان منابع خود را به جای سرمایه گذاری در سایر بازارها مثل بازار سرمایه، بازارتولید صنعتی، بازار تولید محصولات کشاورزی در بانکها سپرده کرده‌اند، باید کمی با صراحت بیشتر گفت. آن‌ها که کلان سپرده گذارند و منابع قابل توجهی پول نقددارند حواسشان به همه بازارها و ریسک‌ها و تهدیدها و مقایسه ریسک هر بازار با سایر بازارها جمع است. این گروه براساس تجربه فهمیده‌اند نهاد بانک تا امروز از امنیت بیشتر به لحاظ حفظ ساختار و نگهداشت وضع موجود نسبت به سایر نهادها برخوردار است. شهروندان با حواس جمع می‌دانند دولت و سایر نهادهای حکومتی دست کم تاروزی که شرایط فعلی پابرجاست ازاصل سرمایه و سود سپرده گذاران به دلیل ترس از دومینوی فروپاشی احتمالی حمایت می‌کنند. این کلان سپرده گذاران به همین دلیل منابع خود را درجایی امن نگهداشته اند. به لحاظ فنی – اقتصادی نیز سپرده گذاری در بانکها به مثابه روشی برای سرمایه گذاری به دلیل نرخ سود با ثبات و بالاتر از فعالیتهای تولیدی عادی مزیت بیشتری دارد.

معنای فعالیت‌های تولیدی عادی در این نوشته این است که دربرخی فعالیت‌ها مثل پتروشیمی و فولاد و فلزات اساسی و خودرو شرایط به اندازه‌ای پیچیده و انحصاری است که کلان سپرده گذاران ترجیح می‌دهند به این حوزه‌های انحصاری و عجیب وارد نشوند. یک دلیل دیگر اینکه نقدینگی 1300 هزار میلیاردتومانی موجود دربانکها به سوی فعالیتهای تولیدی نمی‌روند این است که سپرده گذاران خرده پا که به لحاظ ناآشنایی با سایر بازارها و اعتماد به نهاد بانکی که حالا در هر شهر و محله و شهرستان و بخش شعبه دارند و در برابر دیدگان آنها ست، رضایت دارند. واقعیت این است که اقتصاد ایران به دلیل اداره سنتی آن و دور بودن از تحولات شگفت انگیز انواع بازارهای سرمایه گذاری، پس انداز کنندگان را وادار می‌کند تنها در چند بازار شناخته شده و البته مشهورترین آنها یعنی بازارپول که بانکها قلبان به حساب می‌آیند رجوع کنند. چه کنیم که نقدینگی به سوی بخش تولید برود؟ این پرسش برای ایرانیان سخت و دشوار شده است چون اقتصاد عجیبی داریم. در هرسرزمینی که اقتصاد سالم و بدون دردسر دارند و نرخ سود درفعالیتهای تولیدی نسبت به فعالتهای مالی و سپرده گذاری در بانکها بالاتر است منابع به همانجا می‌روند. تاوقتی این معادله برقرار نباشد هدایت کردن بی معنی است. مردم حواسشان جمع است و پولشان را جایی می‌برند که امن باشد، بازارباثبات باشد و نرخ سود بالاتری دارد.

پس تا زمانیکه فضای کسب وکار باثبات و قابل پیش بینی نشود و هزینه‌های تولید کاهش پیدا نکرده، بهره وری بهبود قابل توجه و امکان رقابت فراهم نشود، قاعدتاً نمی‌توان چنین انتظاری داشت.

در همین رابطه