رادیو مجازی اتاق ایران: 9 دی 1403

آشتی با مزیت رقابتی تولید

رویکرد تولید صادرات محور برای محصولاتی که مزیت بالقوه(اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی) داشته و در برنامه تولید و صادرات آن با تحقیق علمی آورده شده است، نیاز توسعه صادرات بخش کشاورزی است.

فاطمه پاسبان

عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی
05 تیر 1397 - 10:40
کد خبر : 14066
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک

در انتخاب نوع کالا و محصول تولیدی و تجارت آن همواره یکی از مقوله‌هایی که مورد توجه است، مزیت است. مفهوم مزیت برای اولین بار توسط پدر علم اقتصاد، آدام اسمیت مطرح شد. از دیدگاه او کشوری صادر‌کننده هست که در آن کالا مزیت (برتری) دارد و کشوری واردکننده است که در آن مزیت ندارد و در این مبادله هر دو کشور نفع خواهند برد. این مزیت به‌عنوان مزیت مطلق در مبادلات تجاری نام‌گذاری شده که نشانگر توانایی یک کشور یا بنگاه اقتصادی، به عرضه یک محصول یا خدمت با هزینه‌ای کمتر از رقیب است و در برخی شرایط هر دو کشور در هزینه تولید با هم شرایط یکسان و همگنی دارند که در این صورت نمی‌توان برای برقراری تجارت از مزیت مطلق استفاده کرد.


 رویکرد مزیت نسبی که توسط ریکاردو بیان شد برای پاسخ به این شرایط خاص بود. در رویکرد مزیت نسبی حداقل بودن هزینه تولید معیار صادرات کالا محسوب می‌شود. مزیت نسبی می‌گوید اگر یک کشور می‌تواند در تولید دو کالا مثلا گندم و برنج از یک شریک تجاری بهتر باشد یعنی با هزینه کمتری تولید کند، ولی باز هم برای آن کشور بهتر است در تولید کالایی تخصصی شود که نسبت به شریک تجاری و کالای دیگر، بهتر آن را تولید می‌کند.

 به این ترتیب هر کشوری با تخصصی شدن در تولید کالایی که نسبتا مزیت بیشتری در تولید آن دارد، می‌تواند دیگر کالاهای مورد نیاز خود را با مبادله‌ مازاد تولید خود با مازاد تولید دیگر کشورها تامین کند. همین منطق برای شرکای تجاری بیشتر نیز صادق است. در حقیقت دو مفهوم مزیت مطلق و مزیت نسبی، شالوده و اساس تجارت از یکسو و تعیین تولید داخلی کالاها است که چه کالاهایی تولید شود، برای نیاز داخلی و صادرات و چه کالاهایی تولید نشود و با واردات تامین نیاز داخلی شود.

این رویکرد به دلایل گوناگون از جمله مفروضات پایه‌ای آن، همانند تجارت آزاد و رقابت کامل مورد نقد قرار گرفت و رویکرد مزیت رقابتی حاکم بر ادبیات موضوع شد. مزیت رقابتی از تئوری‌های مدیریت استراتژیک و یکی از موضوعات در ادبیات بازاریابی استـراتژیک تلقی می‌شود. مایکل پورتر در سال ۱۹۹۰ با کتاب «مزیت رقابتی ملت‌ها» به‌عنوان بنیانگذار این نظریه شناخته شد. بر اساس رویکرد مزیت رقابتی برای موفقیت یک کشور در تجارت جهانی، با شناخت وضعیت و ساختار اقتصاد و ظرفیت‌سازی، خلق مزیت شده و با فراهم آوردن بسترهای مناسب و کارآیی رقابتی و هدایت دولت، تجارت شکل می‌گیرد. هدف تئوری مزیت رقابتی توجه هدفمند بر نقش حساس بازار رقابتی و کاهش هزینه‌های تولید و ایجاد تنوع در تولیدات جهت خلق برتری در رقابت‌های اقتصادی است. مؤلفه‌های مفهوم مزیت رقابتی شامل ارزش آفرینی، بازارگرایی، خشنودی مشتری، شناخت توان بالقوه، حرکت دادن توان بالفعل، انگیزه‌سازی، مهارت‌سازی، قیمت مناسب، پاسخگویی و نوآوری است. این مزیت رقابتی خود را در مفهوم زنجیره ارزش نشان می‌دهد یعنی از تولید تا مصرف و این امکان را برای بنگاه‌های مختلف اقتصادی فراهم می‌سازد که بتوانند طراحی تولید، بازاریابی و توزیع کالا و خدمات را به‌صورت قانون‌مند و کارآ مدیریت کنند. بحث مزیت رقابتی و خلق مزیت امروزه شالوده و بنیان اصلی نظریه توسعه پایدار است. بخش کشاورزی نیز در راستای توسعه پایدار و دستیابی به اهداف آن نیازمند توجه به رویکرد و تفکر اندیشه‌ای مزیت رقابتی در تولید و تجارت است به خصوص که با مشکلاتی درخصوص آب، خاک، تغییر اقلیم، بهره‌وری و کارآیی مواجه است. نکته مهم دیگر این است که مزیت رقابتی در طول زمان در حال تغییر و پویا است و از این رو ضروری است به‌طور مرتب مزیت رقابتی مورد پایش، واکاوی و رصد قرار گیرد تا در صورت انحراف از مسیر درست و بهینه با برنامه‌ریزی و تدوین اقدامات مناسب، دوباره در مسیر درست قرارگیرد. همه این موارد نیازمند مطالعه، تحقیق و بعد از آن ترویج یافته‌های تحقیقاتی و دانشی است که متاسفانه طی دهه گذشته بودجه‌‌های تحقیقاتی و ترویجی برای مطالعات کاربردی به حداقل رسیده است.

همین مطالعات که در ایران درخصوص محصولات کشاورزی انجام شده و روند تاریخی صادرات محصول حاکی از آن است که به‌صورت بالقوه مزیتی برای برخی محصولات کشاورزی همانند زعفران، پسته، میوه، شیلات، سبزیجات و خشکبار وجود دارد اما این مزیت، تبدیل به مزیت رقابتی نشده است، یعنی بر اساس ظرفیت‌ها و استعدادها (طبیعی، انسانی، اقتصادی، اجتماعی) خلق مزیت نشده است و نتایج مطالعات نشان می‌دهد که حضور محصولات کشاورزی در بازارهای جهانی و سهم از بازار جهانی دارای نوسان و کاهشی بوده است. در بخش تولید هم ارتباط هدفمند و منطقی بین تجارت و تولید برقرار نشده است که تولید نیز بر اساس مزیت رقابتی باشد.

هنوز تولید‌کننده، تولید می‌کند بدون اینکه در جریان اطلاعات شفاف (قیمت‌ها، بازارهای هدف) و حکایت‌های منطقی باشد که باید آنچه تولید کند که مزیت دارد و منجر به کارآیی و بهره‌وری شود، بر اساس نیاز بازارهای هدف برای صادرات تولید کند و برای مصرف‌کننده داخلی،کیفیت و قیمت تمام شده پایین را به همراه داشته باشد. صادرات هنگامی منجر به خلق مزیت و برتری در بازارهای جهانی می‌شود که تولید صادرات محور داشته باشد. یعنی بر اساس برنامه تولید و استراتژی تولید و تجارت هر محصول، تولید‌کننده بداند چه بخشی از تولید خود را می‌تواند در بازار جهانی عرضه کند با چه خصوصیاتی و به چه کشورهایی. در این صورت است که تولید بر اساس تقاضای خارجی شکل گرفته و کیفیت، استاندارد، بسته‌بندی، قیمت و سایر عوامل بر اساس نیاز مشتری شکل می‌گیرد. تولید مشتری مدار بوده و طبیعتا با درصد خطای پایینی در بازار جهانی به فروش می‌رسد.

رویکرد تولید صادرات محور برای محصولاتی که مزیت بالقوه(اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی) داشته و در برنامه تولید و صادرات آن با تحقیق علمی آورده شده است، نیاز توسعه صادرات بخش کشاورزی است. در بخش تولید هم با توجه به مشکلاتبخش تولیدی، خلق مزیت رقابتی از مهم‌ترین رویکردهای اندیشه‌ای برنامه‌های توسعه پایدار بخش کشاورزی باید قرار بگیرد. چون هم منابع پایه محدود است و در معرض خطر و هم تغییرات اقلیم، مدیریت مدبرانه رقابتی را طلب می‌کند و هم افزایش رفاه و تامین اجتماعی کشاورزان و بهره‌برداران بخش کشاورزی، خلق مزیت را ضروری می‌سازد. اینکه چه تولید کنیم، به چه میزان، کجا (منطقه) برای چه کسانی؟ نیازمند توجه به مولفه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زیست‌محیطی است به عبارت دیگر نیازمند تحلیل هزینه- فایده اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی برای هر محصول است.به‌عنوان نمونه اینکه گندم بکاریم یا وارد کنیم یا چقدر بکاریم و چقدر وارد کنیم، تنها با در نظر گرفتن قیمت گندم در بازارهای جهانی و مقایسه آن با قیمت داخلی، ساده انگاری است.

قیمت جهانی محصولات کشاورزی همه حمایت‌های صورت گرفته از تولید و تجارت گندم را در درون خود دارد که باعث انحراف سیاستی می‌شود و لازم است قیمت واقعی جهانی و داخلی گندم محاسبه شود، با چه نرخ ارزی، قیمت بازار جهانی گندم تبدیل به ریال می‌شود با قیمت ارز سرکوب شده؟ آیا اطمینان از خریدار گندم برای فروش آن به ما در همه شرایط سیاسی وجود دارد؟ آیا با شرایط اقتصاد ناسالم کشور، ضریب اطمینان برای ورود گندم با قیمت وارداتی به بازار داخلی هست و افزایش قیمتی صورت نمی‌گیرد؟ آیا می‌توان با پدیده‌های نامطلوب اقتصادی مثل رانت و قاچاق در این خصوص مقابله کرد؟ آیا برآورد شده است که اگر یک روز گندم در کشور نباشد، هزینه‌های مترتب بر نبود گندم (هزینه‌های امنیتی و غذایی و...) چه خواهد بود؟ اگر گندم نکاریم با تولید‌کننده آن و زمین‌های زراعی چه می‌خواهیم بکنیم؟ این موارد و بسیاری از موارد ضروری است تا هنگام تصمیم‌گیری برای تولید محصولات کشاورزی که به غذا و امنیت غذایی مردم برمی‌گردد با دقت علمی پرداخته شود و جز با تحقیق و مطالعه تصمیم‌سازی نشود.

در همین رابطه