رادیو مجازی اتاق ایران ۲ دی 1403

سناریونویسی برای افق 10 ساله

زمان آن است که ما باید به خواست دولت و کل حاکمیت همه را متقاعد کنیم که در یک نقشه راه معین حرکت کنند. اگر این کار اجرایی نشود و تنها وضعیت تجزیه و تحلیل کرد، مشکلات همچنان پابرجامی‌ماند.

بایزید مردوخی

اقتصاددان
17 خرداد 1395 - 09:31
کد خبر : 1636
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام واتس اپ
لینک
زمان آن است که ما باید به خواست دولت و کل حاکمیت همه را متقاعد کنیم که در یک نقشه راه معین حرکت کنند. اگر این کار اجرایی نشود و تنها وضعیت تجزیه و تحلیل کرد، مشکلات همچنان پابرجامی‌ماند.

بایزید مردوخی، کارشناس اقتصادی

قتصاد ایران سال‌های متمادی است که گرفتار دو دسته مشکل شده است. یک دسته از این مشکلات، مشکلات تاریخی و مزمن هستند که بعضی از آنها را صاحب‌نظران تحت عنوان شوک‌ها مورد بحث قرار می‌دهند و دسته‌ دیگر معضلاتی هستند که در کوتاه‌مدت دست و پای اقتصاد کشور را بسته‌اند. اما به‌طور کلی چه تعریفی جدید از این مشکلات داشته باشیم و چه نداشته باشیم برخی از این غل و زنجیرها، تاریخی و مزمن است و سال‌های بسیاری است که با آنها ساخته و به نوعی کنار آمده‌ایم. از سوی دیگر برخی از این مشکلات تاریخی رو به کاهش و تا حدودی برطرف شده‌اند و برخی دیگر، روند رو به ضخامت دارند.

با این حال با هر دو نوع‌شان کنار آمده‌ایم. تنها تفاوت این است که ایران به دلیل کاهش قیمت جهانی نفت و از آن سو کاهش صادرات نفت به‌طور کلی مانند موجود زنده‌یی شده که مواد اصلی تغذیه به آن نرسیده باشد. بنابراین به‌طور طبیعی و در این شرایط ممکن است هم در اعضای بدن و جسم اختلال ایجاد شده باشد و هم در مغز، اندیشه و تفکر که متاسفانه باید عنوان کرد که کشور با هر دو معضل روبه‌رو است البته این بیماری تازگی ندارد، چراکه برای وضعیت‌های اینچنینی بحرانی آمادگی لازم را نداشته و نداریم.

بنابراین اگر انتظار داشته باشیم که دولت فعلی این مجموعه مشکلات را که به برخی از آنان لقب مزمن داده‌ام و برخی از آنها حادث و جدید هستند را برطرف کند، تقریبا انتظار غیرممکنی به نظر می‌رسد. چراکه مشکلاتی که ریشه تاریخی دارد، باید به صورت زمان‌دار حل شود. این در حالی است که برخی از مشکلات، مانند مشکلات ساختاری و نهادی که از سال‌ها پیش با آن روبه‌رو هستیم در میان‌مدت قابل حل نیستند چه برسد به اینکه ما در دولتی که 4سال یا ماکسیمم 8سال طول عمر خدمتش است چنین انتظار غیرممکنی را داشته باشیم. با این حال تنها توصیه‌یی که می‌شود داشت، این نیست که دست روی دست گذاشت و از گود حل مشکلات کنار کشید، چراکه می‌توان چاره‌سازی کرد. از دیدگاه من در گام نخست باید آینده‌نگری و آینده‌پژوهی کرد. یعنی منصفانه عده‌یی که شناخت و تحلیل روی مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران دارند با یک ماموریت بسیار مشخص و در یک دوره زمانی معین، یک مطالعه آینده‌پژوهشی انجام دهند. مطالعه‌یی که سوالاتی همچون، آینده 10ساله ایران چه وضعی خواهد داشت؟ بیکاری چگونه متحول خواهد شد؟ تشکیل سرمایه و سرمایه‌گذاری چه وضعی خواهد داشت؟ رشد اقتصادی چگونه خواهد بود؟ تورم به کجا خواهد رسید؟ تجارت خارجی به چه شکلی خواهد شد؟ و از این قبیل سوالات بنیادی مطرح شود.

یک سناریو این مطالعه، طبیعتا سناریوی «ادامه روند» خواهد بود. یعنی اگر وضعیت چند سال اخیر ادامه پیدا کند ما در 5 یا 10سال آینده به کجا خواهیم رسید. این مطالعه یک ضرورت به شمار می‌رود. دلیل این ضرورت هم این است که اولا این سناریو برای متقاعدسازی بسیار کارساز است و دوما اینکه می‌توان مسوولان کشور را متوجه کرد که سناریو ادامه این روند چه وضعی در پی خواهد داشت. بعد مطابق با روش‌های آینده‌پژوهی به صورت بسیار تخصصی یک یا دو سناریوی دیگر با توجه به امکانات، منابع و با توجه به مشکلات عدیده‌یی که هم از نوع تاریخی و هم از نوع کوتاه‌مدتش وجود دارد، تعریف کرد.

درنتیجه دیگر نیاز نیست برای تمام شوک‌هایی که گفته شد -که یقینا به درستی هم بیان شده- نگران بود و غصه خورد، بلکه چاره‌جویی خواهیم کرد. آن زمان است که ما باید به خواست دولت و کل حاکمیت همه را متقاعد کنیم که در یک نقشه راه معین حرکت کنند. اگر این کار اجرایی نشود و تنها تجزیه و تحلیل کرد و مشکلات را گفت یا بدون مطالعه صحنه‌های بسیار سبز، روشن و امیدبخش نشان داد، به نظر می‌رسد خیلی کارساز نیست. فقط ممکن است از لحاظ روحی تاثیر منفی یا مثبت در پی داشته باشد. البته با صراحت باید عنوان کرد که جای هیچکدام از این موارد اینجا نیست، چراکه ایران کشوری است با امکانات وسیع، نیروی آموزش‌دیده و مزایای بسیار بالا، تمام این سرمایه‌ها وجود دارد اما نتوانسته‌ایم با مدیریت درست آن را مدیریت کنیم.

در همین رابطه