یکی از اساسیترین مسائل کشور در حال حاضر رونق اقتصادی و فراهم کردن شرایط تولید و اشتغال در کشور است و این امر بدون تسهیل فضای کسبوکار و رونق تولید شکل نمیگیرد.
هماکنون دولت تمرکز خود را در بخش صنعت کشور به شرکتهای بزرگ و مولد معطوف کرده که پروانه بهرهبرداری صنعتی داشته و آنها را تولیدکننده مینامد. درحالیکه تولید و ارزشافزوده تولید، قیمت تمامشده آن برای مصرفکننده است که مزیت رقابتی را ایجاد میکند. سؤال اینجاست که آیا تولیدکننده حتماً با توجه به هزینههای مربوط به محل امکانات حتماً باید کارخانهدار باشد تا بتوان آن را تولیدکننده نامید؟ این موضوع در کشورهای پیشرفته به چه صورت تعریف شده است؟
باکمی بررسی میتوان به این نتیجه رسید که تولید فقط به تجهیزات سختافزاری مربوط نمیشود؛ بلکه تولید نیاز به دانش دارد و دانش است که تولید مولد را شکل میدهد؛ بنابراین شرکتهایی که تجهیزات و امکانات سختافزاری فراوانی را در اختیار داشته باشند اما نتوانند دانش را تولید و این دانش را به محصول تبدیل کنند محکومبه شـکست خواهنـد شد. در حال حاضر نمونه اینگونه بنگاهها را در کشور کم نداریم؛ بنگاههایی که بهرغم در اختیار داشتن سختافزار پیچیده اما الزاماً تولیدکننده نیستند.
یکی از مسائل و چالشهای موجود شرکتهایی هستند که تولید دانش را در سرفصل فعالیتهای خود دارند اما کارخانهای برای تولید ندارند، اما در استراتژی آنها از روش Out sourcing برای کاهش هزینهها جهت تولید استفاده میشود که به آن «تولید بدون کارخانه» گفته میشود. سؤالی که پس از شنیدن این نام به ذهن خطور میکند این است که روش برخورد با اینگونه شرکتها به چه صورت باید باشد و چرا نمیتوان آنها را شرکتهای تولیدی نامید تا از مزیت تولیدکنندگان هم بهرهمند شوند.
باکمی دقت و بررسی میتوان این شرکتها را از شرکتهای بازرگانی تمیز داد و آنهارا تولید کننده نامید. تولید حتماً و لزوماً نباید در محل شرکت تکنولوژی محور صورت گیرد. کشورهای صنعتی دنیا تکنولوژی خود را در سایر کشورها به محصول تبدیل میکنند تا هزینه تمامشده خود را کاهش دهند؛ بنابراین مسئولین و تصمیمگیرندگان حوزه صنعت کشور موضوع تولید بدون کارخانه را باید در اولویت بررسی و تجدیدنظر قرار داده و شرکتهای دانشمحور و تکنولوژی محور را در گروه تولیدکنندگان قرار دهند.
قاعدتاً در این مدل شرکتهایی میتوانند تشکیل شوند که فقط فرایند تولید را انجام داده و شرکتهایی هم هستند که تکنولوژی را تولید و جهت محصول سازی به این کارخانهها سفارش دهند؛ بنابراین «تخصص محوری» نیز یکی از مزایای این طرح محسوب میشود که در بلندمدت این کارخانهها میتوانند سفارشها خارجی کشورهای همسایه را نیز در راستای خط تولیدی خود قبول کنند. این نکته دقیقا در راستای گرهگشایی بخش تولید و صنعت کشور هست و میتواند گام مهمی در اجرای اقتصاد مقاومتی باشد.