این یک واقعیت تلخ است که فضای اقتصادی دنیا در شرایطی نیست که اشتغال ایجاد کند، یعنی به طور طبیعی اقتصاد ایران، از اقتصاد جهانی تاثیر پذیرفته است. بنابراین یک دید کلی و نکته اساسی این است که متاسفانه بحرانی که در اقتصاد جهانی وجود دارد روی اقتصاد ایران نیز تاثیر گذاشته است. بخشی از مشکلات به رکود حاکم در اقتصاد جهانی مربوط میشود. با توجه به ظرفیت و امکاناتی که در اختیار داریم نباید بیکاری در کشورمان وجود داشته باشد. به عبارت دیگر هر چه اقتصاد ایران از اقتصاد جهانی تاثیر گرفته باشد، باز هم میزان بیکاری در کشورمان بسیار بیشتر از میانگین اعلام شده است و به هیچ عنوان شرایط اقتصاد جهانی و داخلی توجیهکننده این موضوع نیست. در علم اقتصاد بیکاری، مشکل مشکلات است. به عبارت دیگر وقتی در همه بخشها مشکل وجود داشته باشد، نمود آن را در بیکاری مشاهده میکنیم. انتظار این است که شرایط اقتصادی در یک جامعه به گونهای باشد که انگیزهای ایجاد کند، شغلی به وجود بیاورد و آیندهای مثبت برای جوانان به وجود آورد، اما متاسفانه وضعیت اقتصادی ایران و سیاستهایی که تاکنون دنبال شده نشان میدهد این اهداف عملی نشده است.
در حال حاضر با افزایش نیروی کار جوان روبهرو هستیم. متاسفانه هم کسانی که دارای تحصیلات عالی هستند و هم افراد فاقد مدرک تحصیلی بیکارند. از طرف دیگر، تقاضا برای نیروی کار به شدت کاهش پیدا کرده که بخشی از آن به دلیل تحولات فناوری است، اما بخش عظیمی از آن به علت کاهش سرمایهگذاریهای تولیدی است. متاسفانه سیاستهای نادرست اقتصادی باعث فرار سرمایههای داخلی و خارجی از بخشهای تولیدی شده و امکان جذب نیروی کار در بخش صنایع هم فراهم نشده است، زیرا در حال حاضر صنایع ما با نیروی کار مازاد روبهرو هستند و شاید نزدیک به ۴۷ درصد بیکاری پنهان دارند. یعنی نه نتها نمیتوانند ایجاد اشتغال داشته باشند، بلکه دارای نیروی کار مازاد هستند. مشکل اصلی این است که صنایع ما نمیتوانند از ظرفیت خود استفاده کنند. از سویی در جامعه ما همه به دنبال استفاده از رانت هستند و قصد دارند در کوتاهمدت بیشترین سود را به دست آورند. در نتیجه سرمایههای خود را روی خدمات یا واردات به کار میگیرند که این بخشها اشتغال موقت و کاذب به وجود میآورد.
وقتی صنایع و بخش کشاورزی، محلی برای ماندن سرمایه نیست و سرمایهها از این بخشها فرار میکنند، نتیجه این میشود که اشتغال مولد در کشور ایجاد نمیشود و اشتغالهایی هم که به وجود میآید بیشتر مقطعی، گذرا و کاذب است. نکته قابل توجه این است که سیاستهای اقتصادی موجود به این مشکلات دامن زده است. متاسفانه سیاستهای اقتصادی در ایران به هیچ عنوان تولید، اشتغال، پیشرفت فناوری و اصلاح نهادها را دنبال نمیکند. این مسائل از مشکلات دولت هستند که نتوانسته به درستی برای ایجاد اشتغال برنامهریزی کند. این مساله درست است که کار دولت ایجاد اشتغال نیست، اما باید توجه داشت که کار دولتمردان ایجاد بیکاری هم نیست. به هر حال کسانی که مسئولیتی را قبول میکنند باید فضای کسب و کار را به گونهای تنظیم کنند که سرمایهها بیشتر در بخش مولد به کار گرفته شود و جوانان امید به اشتغال داشته باشند. در نهایت باید گفت که سیاستهای گذشته دیگر کارساز نیستند. شاید بهترین راه این باشد که برای ایجاد اشتغال حمل و نقل ریلی را گسترش دهیم.
این موضوع یکی از مواردی است که هم زیرساختها را فراهم میکند و هم اشتغال ایجاد میکند. بار ها این راهکار ارائه پیشنهاد شده است، اما هیچ یک از مسئولان به آن توجه نکردهاند. حمل و نقل ریلی یکی از بخشهایی است که میتواند بار بیکاری را از دوش دولت تا حد زیادی بردارد.