رخدادهای اقتصادی بیشک به آنچه در اجتماع و سیاست یک کشور میگذرد، ربط دارد. در واقع یک سری عوامل اقتصادی بر رخدادهای اقتصادی اثر میگذارند و یک سری عوامل غیر اقتصادی. اینچنین است که از سرمایه اجتماعی یکی از مهمترین عواملی است که بر امنیت اقتصادی اثر میگذارد. طبیعی است که به آسانی میتوان از فاکتورهای مختلفی سیاسی و اجتماعی برای اثرگذاری بر اقتصاد سخن گفت. نمونه آن هم میزان اعتماد رایج در یک کشور است. اعتماد مردم به دولت، اعتماد مردم به شرکتها، اعتماد شرکتها به شرکتها، دولت به مردم، دولت به شرکتها و... .
در سالهای گذشته واژه تابآوری (Resilience) به شکلی مداوم از سوی دولتمردان، صاحبان کسبوکار و رسانهها برای بهبود توانایی اقتصاد برای مقابله با شوکهای بیرونی استفاده شده است. هرچند به گمان من، باید یک بررسی جدی شود که تاکنون به موضوع تابآوری یا همان مقاومت در اقتصاد تا چه حد علمی نگریسته شده است. بارها گفته شده که تثبیت اقتصاد مقابل شوکهای بیرونی به معنای میزان مقاومت اقتصاد است. اینکه تا چه حد اقتصادی میتواند برابر شوکهای برونزا مقاوم باشد، اثر منفی آنها را کاهش دهد یا بتواند به سرعت خود را ترمیم کند.
به خوبی روشن است که در شرایط فعلی در ایران ناآرامی و آشوب سیاسی وجود ندارد اما میزان اعتماد مردم به بدنه حاکمیت تا حدود زیادی باید ترمیم شود. دو عامل مهماکنون به شکلی مستقیم میزان تابآوری اقتصادی ایران را کاهش داده است. نخست «فساد» و دیگری «بیکاری».
هرچند نباید فراموش کرد که در سالهای گذشته اقتصاد ایران با تحریمهای مداوم دست و پنجه نرم کرده است؛ هم این موضوع و هم سیاستهای نادرست دولتها در سالیان، باعث شده صنایع و بنگاههایی با کمتر از ٢٠ درصد ظرفیت خودشان فعالیت کنند.
به دلایلی مشابه اکنون نرخ پسانداز در ایران بسیار بالاتر از نرخ سرمایهگذاری است؛ فساد شدید انگیزه را برای همه ردههای اقتصاد گرفته است.
سیاستهای غلط اقتصادی منجر به هدررفت منابعی میشود که میتوانسته مولد باشد و... هرچند همانطور که پیشتر اشاره شد دو موضوع «فساد» و «بیکاری» مهمترین عوامل کاهش تابآوری اقتصاد ایران در سالهای گذشته است.
سالها است که در مورد فساد اداری و مالی همه سطوح جامعه هشدار داده میشود. به گمان من تجدید نظر در تعریف دولت نخستین گام مواجه شدن با موضوع فساد است. زمانی که از دولت سخن گفته میشود به یک نهاد خاص اشاره میشود اما مفهوم مورد نظر ما در موضوع فساد همه مجموعههایی است که جامعه را اداره میکند؛ همه قوا، همه شرکتهای خصوصی یا عمومی و... . به نظر میرسد مهمترین راه این است که بین همه قوا این عزم به وجود بیاید که باید فساد در همه شاخهها و زیر شاخههای نهادهای مختلف کنترل و ریشهکن شود.
دقت کنید که بهصرف سخن گفتن از موضوعی برای حل آن عزم به وجود نمیآید. با این عزم باید بحث نظارت بر سیستم کارکرد اداره کشور جدیتر نگریسته شود. اما این پرسش به وجود میآید که چنین عزمی چگونه بهجود بیاید؟ واقعیت آن است که در روش تحقیق موضوعی وجود دارد که میگوید در گام نخست باید مشکل شناسایی و بیان شود تا سپس برای حل آن و روشهای حلش تحقیق شود. اکنون گام نخست رخداده و مشکل شناسایی و بیان شده است اما نکته مهم آنجا است که فساد مالی و اداری دستگاههای ایران هنوز به عنوان «بحران» تلقی نشده است. متاسفانه هرچه دیرتر برای این موضوع تلاش شود، کار سختتر
میشود.
پس از تشخیص بحران باید گروههای کارشناسی برای حل آن معضل تشکیل شوند و در قالب یک برنامهریزی قابل قبول و با نیمنگاهی به تجربه سایر کشورها یک تحقیق جامع و کاربردی انجام دهند. یک به یک همه معضلات را بیابند و برای آنها راهکار ارایه دهند.
موضوع مهم دیگر که میزان تابآوری اقتصاد ایران را کاهش داده است، بیکاری است. واقعیت آن است که اقتصاد آسیبپذیر ایران بهشدت نیازمند سرمایهگذاریهای جدید است. سرمایهگذاری جدید، اشتغال جدید، خلق درآمد جدید و بعد رشد تقاضای جدید. نکته اینجا است که موضوع بیکاری در اقتصاد، گذشته از همه پیچیدگیها و آسیبهای اقتصادی، به شکل مستقیم تابآوری اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. طبیعی است که کاهش بروکراسی به واقع وحشتناک ادارای، شفافسازی، تسهیل قوانین و... میتواند سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاریهای جدید ترغیب کند.