فرض کنید در ابتدای امسال «ماشین زمان» در اختیار داشتیم که بهوسیله آن میتوانستیم وقایع سیاسی و دیپلماسی شش ماه آینده را پیشبینی کنیم. مثلاً میتوانستیم پیشبینی کنیم که ایران یک کشتی انگلیسی را توقیف میکند، پهپاد آمریکایی را میزند، کشتیهای تجاری در فجیره منفجر میشوند، پالایشگاه نفت آرامکو در عربستان با حمله موشکی حوثیها از کار میافتد و ...آنوقت از هرکس سؤال میکردیم؛ باوجوداین همه تنش فکر میکنید وضعیت اقتصادی چگونه خواهد بود و مثلاً نرخ ارز چه تغییری خواهد کرد؟ احتمالاً نظرش این بود که چون فضای بینالمللی بسیار ملتهب است، قطعاً نرخ ارز با جهش مواجه خواهد شد. حالا در عالم واقعیت میبینیم همه این اتفاقات رخداده اما اوضاع آرام به نظر میرسد و نرخ ارز بهعنوان حساسترین متغیر اقتصادی به تحولات سیاسی نهتنها جهش نکرده که بهنوعی با کاهش مواجه شده است. راز آرامش این روزهای اقتصاد ایران چیست؟
برخی معتقدند اقتصاد ایران در یکی دو ماه گذشته به «آرامش» رسیده است. در ادبیات اقتصادی آرامش تعریفی ندارد اما «ثبات اقتصادی» دارای تعریف مشخص است و به وضعیتی گفته میشود که در آن متغیرهای اقتصادی نظیر نقدینگی، تورم، نرخ ارز و... دچار نوسانهای شدید نشوند و قابل پیشبینی باشند. همینطور سیاستهای پولی و مالی دولت هم منجر به اتفاقات نگرانکننده در آینده نشود؛ مثل «پولی کردن کسری بودجه» که معنیاش بروز تورم در آینده است.
پس آنچه این روزها مشاهده میکنیم، ثبات اقتصادی به ماهو ثبات نیست. چون یک بررسی ساده نشان میدهد جز نرخ ارز که در یکی دو ماه گذشته، نوسانهای شدید را تجربه نکرده، بقیه متغیرها وضعیتی نگرانکننده داشتهاند. مثلاً در همین مدت نرخ رشد نقدینگی بیش از 25 درصد بوده و پایه پولی همچنان در حال افزایش است و این مقادیر هنوز به تورم تبدیل نشده است. هرچند مقامات دولتی بارها گفتهاند کسری بودجه را با برداشت از منابع بانکی جبران نمیکنند اما محتمل است که دولت در ماههای آینده کسری 100 هزار میلیارد تومانیاش را از محلی جبران کند که تورم بیشتری به اقتصاد تحمیل خواهد کرد. پس واضح است که اقتصاد ایران به ثبات نرسیده اما قدری از التهاباتش کم شده است.
از آن طرف تجربه جهش ارزی سال گذشته به ما یاد داد که اگر بازار ارز ناآرام شود، ناآرامی به اقتصاد منتقل میشود. حال سؤال این است که اگر بازار ارز آرام باشد، میتواند به اقتصاد سیگنال آرامش بدهد؟ هرچند زود است در این زمینه قضاوت کنیم اما ظاهراً پاسخ مثبت است. به این دلیل که با عدم نوسان نرخ ارز در چند ماه گذشته، دیگر متغیرهای اقتصادی که معمولاً اثرپذیری بالایی از آن دارند فعلاً آرامگرفتهاند.
اکنون میشود این سؤال را مطرح کرد که باوجوداین همه اتفاقات دلهرهآور ازجمله تحریم بانک مرکزی، چرا نرخ ارز دچار نوسان شدید نشده است؟
به نظر میرسد با وجود تشدید اختلافات ظاهری، رفتار آمریکا در برابر ایران تغییر کرده و از شدت خصومت میان دو کشور کاسته شده است. دکتر بهکیش معتقد است: بهبود نسبی در این وضعیت، هیجان را تا حدودی از بازار ارز گرفته و به عرضه و تقاضا و عوامل طبیعی بازار اجازه داده تا کار خود را دنبال کنند.
عده دیگری از اقتصاددانان معتقدند بازار ارز در ماههای گذشته بهشدت کوچک و کمعمق شده و احتمال شکلگیری موجهای بزرگ از بازار گرفتهشده است. به قول دکتر غنی نژاد؛ محدودیتهایی که از جهات مختلف بر بازار ارز تحمیلشده، سیاستگذاری ارزی یا پولی نیست، بلکه سیاست پلیسی است و سیاست پلیسی فقط در کوتاهمدت جواب میدهد و آرامش ایجاد میکند.
برخی دیگر از اقتصاددانان ازجمله دکتر نیلی معتقدند: سقف نرخ ارز در سال 97 نسبت به نرخی که قبل از این بحران وجود داشت، بیش از چهار برابر شده است. این اتفاق برای اولین بار در اقتصاد ایران رخداده که نرخ ارز نسبت به مقدار متناظر با PPP یا «برابری قدرت خرید» overshoot کرده و به نزدیک دو برابر آن رسیده و در این فاصله زیاد، نسبتاً ماندگار شده است.
بعضی دیگر هم معتقدند که کیفیت سیاستگذاری در برخی حوزهها بهخصوص حوزه ارزی، بهتدریج بهتر شده؛ چون سرکوبهای بازار و جلوگیری از بازگشت ارز صادراتی با قیمتی که در بازار شکلگرفته بود، موانعی ایجاد میکرد که بهتدریج این سیاستها کنار گذاشته شد. البته اوایل امسال بازار ثانویه هم در بازار ارز شکل گرفت که این هم یکی از دلایل مهم آرام شدن بازار ارز در نیمه اول امسال است و اینجا سؤال مهم دیگری پیش میآید؛ این وضع تا کی ادامه خواهد یافت؟