سیاستگذاران و برنامهریزان در تدوین برنامهها و سیاستها اهداف مشخصی دارند و در جهت تحقق آن اهداف تلاش خواهند کرد. اما اینکه به آن اهداف دست مییابند یا خیر و یا اینکه به چه میزانی از اهداف رسیدهاند، زمانی قابلبیان است که اهداف به شاخصها و نماگرهای قابلاندازهگیری تبدیل شوند. زمانی که این شاخصها ساخته شوند بهآسانی میتوان به کارکرد و اثربخشی سیاستها و برنامهها پی برد؛ مشروط بر اینکه آمار و اطلاعات موردنیاز آن موجود باشد. بنابراین «آمار و اطلاعات» بهعنوان عمومیترین کالا (خدمت) نظام آماری هر کشور ارتباط ناگسستنی با نظام برنامهریزی دارد.
اگر در فرایند تدوین هر برنامه سه مرحله طراحی، اجرا و ارزیابی را در نظر بگیریم در تمامی این مراحل به آمار و اطلاعات نیاز داریم. در مرحله طراحی بر اساس آمار و اطلاعات به بررسی وضعیت موجود پرداخته و الزام اتخاذ برنامه و سیاست جدید توجیه خواهد شد.
در مرحله دوم آمار و اطلاعات موردنیاز جهت رصد میزان پیشرفت و چگونگی آن تولید خواهد شد و در مرحله سوم بر مبنای آمار و اطلاعات و بررسی روندهای موجود، برنامه مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت و براساس آن نسبت به تداوم، اصلاح و حذف برنامه تصمیمگیری میشود.
در نظام آماری، دادهها پایه و اساس آمار و اطلاعات هستند و در نظام برنامهریزی آمار پایه و اساس برنامهریزی است. لذا باید در تولید دادهها دقت لازم را اعمال شود؛ تا آمارهای باکیفیت بالا تولید شود و درنهایت نیازهای نظام برنامهریزی را تامین کند.
اما قبل از آن نظام برنامهریزی باید با طراحی درست و دقیق شاخصها و نماگرها، نیازهای آماری خود را به نظام آماری اعلام نماید و نظام آماری بر اساس این نیاز به طراحی و تولید دادهها و درنهایت آمار موردنظر اقدام کند. در ایران فرایند برنامهریزی بهگونهای است که از ابتدا تمام شاخصها بهخوبی تبیین نمیشود و بعد از تبیین این شاخصها نیز، نظام آماری توان تهیه و تولید آمارهای موردنیاز این شاخصها را بهصورت جامع ندارد. ممکن است در حال حاضر برخی از شاخصهای موردنظر نظام برنامهریزی به دلیل عدم وجود آمارهای موردنیاز قابلاحصا نباشد. دلیل عدم وجود آمارها را اولاً باید در عدم اعلام نیاز یا عدم اعلام صحیح نظام برنامهریزی یافت و ثانیاً در صورت اعلام نیاز نظام برنامهریزی در ناتوانی نظام آماری یافت.
لازمه اعلام دقیق نیاز آماری از سوی کاربران برخورداری از سواد آماری است. سواد آماری یک توانایی در تفسیر اعداد و ارقام آماری در زمینههای اجتماعی، اقتصادی و درک صحیح بین اطلاعات موجود است.
معیار سواد آماری در چهار حوزه علم و اطلاع به دادهها، توانایی درک مفاهیم آماری، توانایی تحلیل و تفسیر اطلاعات و توانایی ارتباط بین اطلاعات آماری و استنباط درست از آنها خلاصه میشود. از سوی دیگر بهجز دانش کاربران به مباحث سواد آماری کلیه فعالان در نظام آماری و بهطور ویژه مدیران آن نیز باید در این مقوله پیشرو باشند تا دادههای آماری با دقت بالا و کمترین خطا را در اختیار نظام برنامهریزی قرار گیرد.
با توجه به ارتباط ضروری و ناگسستنی بین نظام آماری و نظام برنامهریزی جهت رفع این چالشها پیشنهادهای زیر ارائه میشود:
- الزام هماهنگی فرآیند برنامهریزی با نظام آماری از آغاز تا پایان
- طراحی چارچوب طراحی برنامهها در نظام برنامهریزی
- طراحی چارچوب فرایند تولید آمار در نظام آماری.