شاخصهای کلان اقتصادی ایران بهویژه نرخ رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) و نرخ تورم نهتنها در وضعیت دلخواه نیستند، بلکه بهعنوان تهدیدی برای کشور تلقی میشوند.علاوه بر این شاخصهایی مثل اشتغال ، سرمایهگذاری و صادرات نیز با سطح انتظارات و با نیازهای جامعهای که باید تاب آور باشد ناسازگار شده است.
آمارها ، اطلاعات و تحلیلهای کلان نشان میدهد نرخ رشد اقتصادی ایران از سال 1387 به این سو با نوسان بالا و شتاب پایین مواجه شده است و نرخ تورم ایران بهطور میانگین دستکم ۴ برابر نرخ تورم متوسط جهان بوده است.
این روزها علاوه بر تأثیر منفی و تخریبی تحریم اقتصادی، شاهد یورش دهشتناک ویروس کرونا بر کسبوکارها و اقتصاد خانوادهها هستیم. آمارهای در دسترس نشان میدهد رقمی نزدیک به 15میلیون از 24 میلیون شغل موجود در ایران را شغلهای خرد به معنای شغلهای خانوادگی تشکیل میدهند که در معرض اپیدمی ویروس کرونا با تهدید مواجه است.
مجموعه این شرایط موجب شده است مقام رهبری در نامگذاری سال نو بازهم اولویت را به تولید بدهند و از همه مدیران و سیاستگذاران و شهروندان خواستهاند راه برای جهش تولید هموار شود.
به نظر میرسد با توجه به نکات مندرج در سطرهای بالا و با عنایت به روزگار ایران امروز و ضرورت اولویت دادن به تولید، تحقق این شعار باید از همین امروز در دستور کار باشد.
واقعیت این است که توانایی و دانایی نهاد دولت برای پوشاندن لباس عمل به این شعار بهشدت زیر ضرب قرار دارد و باید از سوی نهادهای گوناگون حاکمیت تقویت شود. دولت باید در شرایطی قرار گیرد که با عبور از خشکسالی مالی بتواند طرحهای بزرگ عمرانی و زیربنایی را آماده اجرا کند تا تولید به حرکت درآید .
از سوی دیگر با توجه به نرخ کاهنده سرمایهگذاری در ایران به دلیل ضعف سرمایهگذاران داخلی وغیبت سرمایهگذاران خارجی، ظرفیتهای تازهای برای تولید به وجود نیامده است.
کاهش قدرت خرید شهروندان و نیز ضعف در ساختارهای صادراتی راه را در این مسیر نیز هموار نکرده است تا تولید برای بازار داخلی و یا بازارهای خارجی جهش داشته باشد. نکته بسیار با اهمیت این است که در معنای تولید نوعی نگاه سنتی نهفته شده است که دامنه فعالیت اقتصادی را تنگ میکند.
در نگاه سنتی ، تولید به فعالیتهایی گفته میشود که تنها به ایجاد و به دست آمدن کالا یا محصولاتی در کارخانهها یا در مزارع و باغها منجر شود .
این در حالی است باید دامنه تولید و فعالیتهای اقتصادی را با توجه به ارزشافزوده اقتصادی گسترش داد و از تعریفها و چارچوبهای قدیمی عبور کرد.
ایران در جایی از کره زمین واقع شده است و در شرایط سنی قراردارد که دادوستد کالا و خدمات در بازار داخل و در بازارهای خارجی میتواند ارزشافزوده ایجاد کند و تولید ناخالص داخلی را افزایش دهد و فایده آن نصیب کل جامعه شود.
اگر این واقعیت در ذهنیت سیاستگذاران و سیاست ورزان قرار گیرد آنگاه از محدودههای تنگ و تاریک عبور میکنیم و جهش تولید به معنای جهش ارزشافزوده امکان تحقق بیشتری پیدا میکند.